تام کروز:حالا به اينكه بازنشسته شوم فكر نمي كنمتام كروز

 

به گفته H.W. Fowler از بزرگترين ستاره ها در هالي وود بودن شما را به سمت كارگردانان بزرگي مثل Steven spielberg ودر نتيجه شركت در فيلم هاي موفقي مثل Minority Report هدايت مي كند. ولي حتي اين هم باعث نمي شود تا احساس خوشبختي كنيد و اين نكته را Tom Cruise زماني فهميد كه ازدواج 10 ساله اش با Nicole Kidman در سال گذشته از هم پاشيد و علاوه بر آن نمي توان جلوي سوال كردن هاي مردم را هم از قبيل” آيا از اينكه وارد 45 سالگي مي شوي نگراني؟“ يا ” با دهانت چه غلطي داري مي كني؟“ را گرفت. Cruise بدون توجه به آنها لبخند مي زند و به نظر مي رسد كه كاملاً از زندگيش لذت مي برد.

فاولر: در فيلم Minority Report بانداژه هايي را به دور چشمهايت داشتي. و صورتت هم كه شبيه آن پيرمرد است. ماسكها، تغيير دهنده هاي چهره و ...در بيشتر فيلمهايي كه تواز ميانه ي دهه ي 40 ساخته اي، به چشم مي خورد، نظرت راجع به داشتن چنين صورت مشهوري چيست؟

كروز: مي دانم در چهار فيلم آخر يك چنين كارهايي را كرده ام. همين طوري اتفاقي اين جوري مي شد. چيزي است كه مربوط به شخصيت ها مي شود. در فيلم ماموريت غير ممكن بخشي از حقيقت بود، در فيلم Wide shut ماسكها در خود داستان بودند.براي فيلم آسمان وانيلي من آن شخصيت را دوست داشتم و اين هم قسمتي از آن شخصيت بود.

فاولر: پس اين طوريه. ولي چيزي كه هست اينكه حالا تو داري دندانهايت را هم عوض مي كني؟

كروز: بله دندانهايم را سيم كشي كرده ام. باورتان مي شود؟

فاولر: چگونه لبخند مي زدي؟

كروز: من روي دندانهاي كودكانم تحقيق كردم و به رشدشان نگاه كردم. دندانهاي بالايي من زيادرشد كرده بودند و يك تداخلي با دندانهاي پايين داشتند و من نمي توانستم دهانم را ببندم

فاولر: نمي ترسي ازا ينكه نتواني غذا بخوري؟

كروز: ] خنده [ خوب ريسكش را قبول كرده ام.

فاولر: تو آدم شوخي هستي. ولي به شركت در كارهاي خطرناك هم شهرت داري. مسابقات اتومبيل راني، پرواز هواپيما، سقوط آزاد. همه آنها را تجربه كردي. تو ديگه چه آدمي هستي؟

كروز: وقي 3، 4 سالم بود يك دانه از آن اسباب بازيها كه به هوا پرتابشان مي كني و چترشان باز مي شود داشتم. در نتيجه پارچه هاي رخت خوابم را پاره كردم و يكي كمي خرت و پرت از انبار برداشتم ، يك چتر ساختم با آن از پشت بام انبار پريدم پايين و شديداً آسيب ديدم. من هميشه ازدرختان بالا مي رفتم و كارهاي زياد ديگري از اين قبيل مي كردم .

فاولر:در مورد شغلت چطور؟ تو معمولاً در انتخاب فيلمهايت دقت مي كني ولي در مورد Eyes wide shut Magnolia و Vanila sky چطور. آنها حتي براي ستاه اي در حد و اندازه هاي تو هم پراز ريسك و خطربودند.

كروز: من براي انتخاب فيلم هايم به حرفهاي مردم گوش نمي كنم. يا اين را انتخاب مي كنم يا ديگري را بسته به احساسم دارد. مثلاً داستان فيلم را مي خوانم به نظرم هيجان انگيز مي آيد، پس همان را انتخاب مي كنم.

تام كروز

فاولر: چه چيزي در داستان كوتاه Minority Report نوشته Philip k Dick تو را به وجد آورده بود؟

كروز: وقتي آن را خوندم در حال بازي در فيلم Eyes wide shut بودم و به نظرم آمد كه اين داستان پتانسيل زيادي براي فيلم سينمايي شدن دارد. يك داستان شخصي، كه نقش ها و بازيهاي فوق العاده اي داشت. ولي هنوز مطمئن نبودم اما هنگامي كه فهميدم Steven قصد به عهده گرفتن آن را دارد. منم خواستم ببينم آينده ام با Steven spielbeng چگونه مي شود. ما شروع به صحبت در مورد اينكه چگونه مي خواهيم اين دنياي واقعي را كه در آن مردم به طرقي عجيب زندگي مي كنند را بازسازي نماييم و مسائلي از اين قبيل.

فاولر: آيا به فكر تولد 45 سالگيت در ماه جولاي هستي؟

كروز: بله فكر مي كنم بعضي دوستانم دارند برنامه هاي يك جشن كوچك را تدارك مي بينند.

فاولر: آيا هيچ وقت فكر مي كردي در اين سن هم خوش قيافه باشي؟

كروز: ]خنده[ اصلا ً نمي دانستم

فاولر: معمولاً چه تمرينهايي مي كني؟

كروز: من آدم فعالي هستم. خلباني مي كنم، كوهنوردي مي كنم، كارهاي مختلف زيادي انجام مي دهم نه به طوردائم ولي وقتي براي يك فيلم آماده مي شويم مقداري ژيمناستيك كار مي كنم

هم اكنون در حال كار بر روي فيلم The last samurai (آخرين سامورائي) هستم در نتيجه هر روز كارهاي متفاوت و زيادي را بايد انجام دهم. آنها آدمهاي خيلي فعالي بودند!

فاولر: پس هيچ بحراني را در زندگي نداشته اي؟

كروز: من فقط مي خواهم كار كنم،زماني را كه جوان بودم به ياد مي آورم و اينكه آن موقع فكر مي كردم خدايا! آيا دوباره يك كار ديگر را خواهم گرفت؟ چه اتفاقي خواهد افتاد؟ من فقط مي خواهم به كارم ادامه دهم و در آن پيشرفت كنم. حالا به اينكه بازنشسته شوم فكر نمي كنم. به نظر من اگر زماني اشتباهاتم زياد شود، آن موقع،هنگام خداحافظي است ولي حالا وقتي كار مي كنم كاملاً ذوق و شوق دارم و از عهده كارها بر مي آيم.

فاولر: تصور كن كه اخيراً دچار بحران بسيار شديدي شده اي، چه كار مي كني؟

كروز: مسلماً اتفاقي كه سال گذشته برايم افتاد سخت ترين دوران زندگيم بود ولي خوب زندگي اين جوريه ديگه. من تو زندگي خوش شانس بوده ام. وقتي فرصت انجام كاري را دارم به نحو احسن از آن استفاده كرده و آن را انجام ميدهم. من از آن دسته آدمهايي نيستم كه مرتب از زندگي شكايت و ناله و زاري مي كنند . ولي خوب هيچ وقت هم زير فشار خيلي زياد نبوده ام.

فاولر: طلاق چه تاثيري رواني بر تو داشت؟ بخصوص در مورد روابطت؟

كروز: من خسته و نااميد نيستم. فكر مي كنم كه كاملاً واقع بين باشم. و موقعيت هاي به مراتب بهتري هم در زندگي دارم.

فاولر: مسلماً عاشق Penelope cruz شدن به تو كمك خواهد كرد . حال هر وقت كه اين اتفاق افتاده باشد، نه؟

كروز: واقعاً چه زماني اين اتفاق افتاد ؟ ما دوست بوديم. تلفني با هم صحبت مي كرديم كلي وقت با هم مي گذرانديم . فكر كنم اين اتفاق در ماه جولاي افتاد. مي داني رابطه كم كم شكل ميگيرد. شما از همديگر خوشتان مي آيد و با هم زماني را سپري ميكنيد. ما هم همين كار را مي كرديم مثل بقيه.

فاولر: زندگي تو زير ذره بين بود، پر از اتهامات بي مورد و فضوليهاي زشت. چگونه با اينها كنار آمدي؟

كروز: خنده داره. وقتي داشتم بزرگ مي شدم هميشه يك شاگرد جديد در مدرسه بودم. هر وقتي كه جابجا مي شدم با كنجكاويهاي بي مورد ديگران و غيبت كردن آنها در موردخودم سروكار داشتم. و اين باعث شد كه بهفمم كه با بقيه متفاوتم . شما به ميهانيها دعوت نمي شويد، شايعات زيادي در مورد شما وجود دارد و چيزهايي از اين قبيل، بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه هي پسر! تا كي اوضاع مي خواهد اينگونه باشد؟ بايد يك كاري بكني. ولي بعداً متوجه مي شوم كه اين دنيا هميشه همين طور بوده و خواهد بود. مادرم سابقاً به من مي گفت: ”Tom سلام، بيدار شو دنيا اين طوريه ديگه!“ پس وقتي بزرگ شدم فهميدم كه بله همين طوريه در نتيجه ديگه نمي خواهم كلي از وقتم را به اين نگرانيها اختصاص دهم مي خواهم كارم را به خوبي انجام داده تا پيشرفت كنم و از زندگيم لذت ببرم.

فاولر: بينش هاي علميت را چگونه با اين موضوع سازگار مي كني؟

كروز: اين بينش در دهه ي 80 وقتي يك محصل بودم خيلي مفيد بود. چيزهايي در آن وجود دارد كه واقعاً به من در زندگي كمك كرد.در كاهش ترسها و استرس ها. علم ابزارهاي زيادي به من داد تا روز به روز بهتر شوم.

فاولر: خوب حالا كه در مورد همه ي مطالب معمول صحبت كرديم، چيزي را به ما بگو كه همه مي خواهند بشوند: چرا چمن هاي Rosie O’Donnell را زدي ( كه براي آخرين سريال Rosie O’Donnell ضبط شده بود)

كروز: او ( Rosie ) از من خواست و من هم كه در اين كار استادم من هميشه در كوتاه كردن چمن ها خبره بوده ام.

«اين كار را دوست عزيز آرش حميدي زحمت  كشيده اند و براي ما فرستاده اند.»