آشنايي مختصر با حكيم عمر خيام

 

دوستان عزيز آنچه در زير مي خوانيد از مقدمه كتاب رباعيات خيام نقل شده است كه بعد از مطالعه آن حيفم آمد كه آن را براي شما بيان نكنم و براي آشنايي هر چند مختصر با يكي از بزرگترين مفاخر اين مملكت اين مطلب را در اختيار شما قرار مي دهم. به اين اميد كه مورد پسندتان واقع شود.

زندگي خيام

حكيم ابولفتح غياث الدين عمر ابن ابراهيم خيام يكي از چهرهاي درخشان علم و ادب ايران و از دانشمندان كم نظير اين سرزمين است كه در دوره سلجوقيان ظهور نمود.

برخي گفته اند زادگاه اين حكيم بزرگ شهر نيشابور و تاريخ تولدش در خدود 407 هجري و تاريخ وفاتش در سال 517 هجري قمري مي باشد و در جوار بقعه امام زاده محمد محروق در نزديكي نيشابور مدفون است.

وي يكي از شاگردان با استعداد امام موفق و با حسن طوسي و حسن صباح همدرس بوده است كه پرورش يافتگان اين معلم به مقام بلند مي رسيدند. و چون اين سه تن در ميان شاگردان امام موفق از استعداد بالايي برخوردار بوده اند پيش بيني مي كردند احتمالاً يكي از ايشان به مقام ديواني برسند بنابر همين اساس با هم عهد و پيمان مي بندند كه هر يك به مقامي رسيدند ديگران را ياري دهند تا اينكه حسن طوسي در زمان سلطنت الب ارسلان سلجوقي به وزارت و صدارت مي رسد و از آنجا كه آدمي فوق العاده با سياست و كياست بوده با تدابير وي پادشاه ايران در جنگ با روميان پيروز مي گردد و بدين جهت او را در تاريخ الب ارسلان رو مي خوانده اند و حسن طوسي با لقب خواجه نظام الملك با خدمات ارزنده اي كه داشت در تاريخ ايران مشهور است.

بعداً در زمان ملكشاه سلجوقي فرزند الب ارسلان فراغتي پيش آمده بود، حكيم عمر خيام و حسن صباح به اتفاق به ملاقات خواجه نطام المك بنا به عهد دوران شباب مي روند و خواجه نيز با بزرگواري ذاتي خويش به عهد خود وفا نموده و مقدم ايشان را گرامي داشته و به گرمي ميپذيرد، حسن صباح را يك كرسي از وزارت واگذار مي نمايد.

اما از آنجا كه حكيم عمر خيام اهل علم بود و در بيشتر علوم زمان خويش مانند ستاره شناسي و فلسفه و فقه و رياضيات زبردستي خاصي داشت چنانكه يكي از اعيان منجمان ملكشاه بود كه به همراه هفت تن ديگر به تغيير و اصلاح تقويم معروف جلالي پرداخت و به ميل خود تن به كارهاي دولتي نداد و فقط از خواجه تقاضا كرد كه مختصري براي او مقرر دارد و به همين اندازه اكتفا نمود و از علم به كار ديگر نپرداخت.

آثار خيام

1- اشعار عربي كه چند قطعه بيشتر نيست.  2- رباعيات فارسي  3- رساله جبر و مقابله به عربي، خيام اولين كسي است كه كتاب جبر و مقابله كامل را تدوين نمود و معادلات را طبقه بندي كرد و معادله درجه سوم را حل نمود و قاعدة بدست آوردن ضرائب بسط دو جمله اي را كه امروز بنام اسحاق نيوتن كاشف جاذبه زمين معروف است كشف كرد و بيان نمود.  4-  رسالة في شرح اشكل من مصادرات كتاب اقليدس. 5- زيج ملكشاهي  6- مختصري در طبيعيات  7- صحيفه اي بزبان فارسي در كليات وجود  8- رساله اي بزبان فارسي در كليات وجود  9- رساله اي در كون و تكليف.  10- رساله اي در شناخت سيم و زر بنام: في الاحتيال المعرفه مقداري الذهب و الفصه في جسم مركب منها.  11- رساله اي در صورت تضاد در جواب سه مسئله از حكمت  12- رساله لوازم الامكنه.   13- ترجمه فارسي خطبه ابن سينا از عربي.  14- قسمتي از مجموعه روضه الرضوان القلوب  كه به كوشش كريستنسن كشف شده.   15- نوروز فارسي و عربي در وجود.   16- رساله نظام الملك راجع به حكومت  17- دو گفتار فارسي و عربي در وجود  18- دو رساله در سه مسئله از حكمت  19- رساله اي در علم اعلي و حكمت اولي

پيش بيني خيام

اين حكايت شيرين را نظامي عروضي كه خود از معاصران حكيم خيام بوده در چهار مقاله آورده و چنين نوشته

در سنه ست و خمس مائه بشهر بلخ در كوي برده فروشان در سراي امير سعده جره، خواجه امام عمر خيامي و خواجه مظفر اسفزاري نزول كرده بودند و من بدان خدمت پيوسته بودم. در ميان مجلس عشرت از حجه الحق عمر شنيدم كه او گفت: گور من در موضعي باشد كه هر بهاري شمال بر من گل مي افشان مي كند. مرا اين سخن مستحيل نمود و دانستم چنوئي گزافه نگويد. چون در سنه ثلثين به نيشابور رسيدم چهار سال بود تا آن بزرگ روي در نقاب خاك كشيده بود و عالم سفلي ازو يتيم مانده و او را بر من حق استادي بود. آدينه اي بزيارت او رفتم و يكي را با خودم ببردم كه خاك او بمن نماند. مرا بگورستان حيره بيرون آورده و بر دست چپ گشتم، در پايين ديوار باغي خاك او ديدم نهاده و درختان امرود گلابي و زردآلو سر از باغ بيرون كرده و چندان برگ شكوفا بر خاك او ريخته كه خاك او در زير گل پنهان بود و مرا ياد آن حكايت كه  به شهر بلخ ازو شنيده بودم. گريه بر من افتاد كه در بسيط عالم و اقطار ربع مسكون او را هيچ جاي نظيري نمي ديدم  ايزد تبارك و تعالي جاي او در جنان كناد. بمنه و كرمه.

رباعيات خيام

اينك كه بطور اختصار با زندگي و مقام علمي اين دانشمند بزرگ آشنا شديم بجاست كه نظر مرحوم فروغي « ذكاء الملك » را پيرامون فضائل علمي و رباعيات خيام در اين جا نقل كنيم:

« جاي بسي تأسف است كه هر چند خيام را اين رباعيات نامي ساخته اما مردم ما از عارف و عامي قدر او را ندانسته و تصوراتي دربارة او كرده اند كه مي توان گفت مظلوم واقع شده است. عابدان و مقدسان خشك، كلمات او را كفر آميز دانسته، عامه مردم او را شرابخوار پنداشته و به اشعار او از نظر تحريض و ترغيب به ميخوارگي نگريسته اند و جماعتي به همين جهت و بنابراين كه او را بي اعتقاد به مبدء و معاد فرض كرده اند هواخواه او شده اند. و مقدسين از آن رو مطعوتش شمرده اند... »

 

نقل از كتاب رباعيات خيام  انتشارات فؤاد