نسخه صوتی

نجات جان پسر بچه

روزي مردي جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه اي را كه در دريا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناك بود كه همه فكر مي كردند هر دوي آنها غرق مي شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بين صخره ها تكه تكه خواهند شد. ولي آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.

آن مرد خسته و زخمي پسرك را به نزديك ترين صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتي كه هر دو آرامتر شدند.  پسر بچه رو به مرد كرد و گفت: «از اينكه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختي متشكرم» مرد در جواب گفت: «احتياجي به تشكر نيست. فقط سعي كن طوري زندگي كني كه زندگيت ارزش نجات دادن را داشته باشد!»

ترجمه: علی یزدی مقدم