• ارسال کننده: علی یزدی مقدم
  • تاریخ انتشار: 2014 / 05 / 05

خلاقیت با پاسخگویی به نیاز ها ارزشمند می شود.

 

در دنیای امروز خلاقیت راه واقعی رسیدن به رشد اقتصادی است. و خلاقیت چیزی نیست جز پاسخگویی به نیاز ها به روشی جدید با استفاده از دانشی که وجود داشته یا دانشی برای آن خلق می شود. که در مورد دوم معمولا نیاز به هزینه ها و سرمایه گذاری بالایی وجود دارد و چنین سرمایه گذاری هایی معمولا فقط از عهده شرکت های بزرگ و دولت ها برمی آید. اما آنچه مهم است ارزش خلاقیت است و اینکه منجر به افزایش رفاه شود و به عبارت دیگر مردم حاضر باشند برای آن پول خرج کنند و به اصطلاح بازار داشته باشد.

خلاقیت

دنیای صنعت و کسب و کار وارد دوره ای بی رحم شده است که رقابتی سرسام آور بین سازمان ها و شرکت ها در جریان است و فقط آنهایی که به ارزش خلاقیت پی برده اند می توانند در این میدان دوام بیاورند حتی برخی از آنها ایجاد کالا یا خدمات جدید نمی کنند ولی می دانند برای باقی ماندن در این بازار باید کالا و خدمات خود را به روز رسانی می کنند و مدام از روش های جدیدی که بزرگان خلق می کنند استفاده می کنند تا از قطار پیشرفت جا نمانند حتی گاه این شرکت ها از شرکت های اصلی که تولید فناوری کرده اند پیشی می گیرند و به موفقیت های بزرگی دست می یابند. آنچه که بیش از همه در دنیای کسب و کار اهمیت دارد این است که یک سازمان بتواند به موقع مشکل یا مشکلاتی را حل کند و نیازی را رفع کند. یا به عبارت دیگر نیازی را برآورده کند حال هر چه این نیاز ضروری تر باشد می تواند ارزش بیشتری خلق کند و به همان میزان رفاه بیشتری هم به جامعه تقدیم کند.

نقطه اوج خلاقیت خلق یک کسب و کار جدید است در این روش فرد خلاق نه تنها مشکل عده ای را حل کرده است بلکه به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایجاد اشتغال کرده است و به اقتصاد جامعه خود کمک بزرگی کرده است. این افراد انسان های خلاق واقعی هستند آنها ثروت یک جامعه هستند در هر جامعه ای می توان افراد خلاق را پرورش داد فقط باید بستر آن فراهم شود افراد خلاق لزوما دارای مدارک دانشگاهی بالا نیستند البته اگر بتوان دانشگاهیان را این گونه پرورش داد بسیار خوب است اما نباید فقط به آنها دل بست! اولین و مهمترین مرحله برای شکل گرفتن یک خلاقیت ارزشمند تبدیل آن به کالا یا خدمات است به عبارت دیگر اولین مرحله وارد شدن در دنیای کسب و کار است و هر چه این مرحله ساده تر باشد بستر ایجاد خلاقیت آماده تر است. در این میان سیستم آموزشی که با هدف تقویت قوه ابتکار و نو آوری طراحی شده باشد، ثبات قوانین، ساده سازی فرایند اخذ مجوز، کاهش زمان اخذ مجوز، حمایت های مالیاتی و… می توانند بستر پیشرفت خلاقیت را آماده کنند تا در جامعه رونق کسب و کار و تولید ثروت و اشتغال زایی را به ارمغان بیاورند. امروزه حتی کشور هایی مانند آلمان و کانادا با اینکه کشور هایی با صنعت پیشرفته هستند و در وضعیت اقتصادی خوبی قرار داند تلاش می کنند در این زمینه سرمایه گذاری بیشتری انجام دهند و بستر مناسبتر در مقایسه با دیگر کشور ها فراهم کنند. در زمینه تحقیق و توسعه و نوآوری ایالات متحده با فاصله بسیار زیادی از دیگر کشور ها پیشی گرفته است و کشور هایی مانند چین، کره جنوبی و تایوان با سرمایه گذاری بیشتر تا 140 درصد افزایش هزینه در زمینه تحقیق و توسعه داشته اند تا شاید بتوانند این شکاف را پر کنند. تحقیقات نشان می دهد که کشور هایی که در زمینه نوآوری و تحقیق و توسعه سرمایه گذاری بیشتری انجام می دهند از نظر اقتصادی هم در وضعیت بهتری هستند.

اما سرمایه گذاری روی تحقیق و توسعه همیشه هم موفق نبوده است چون موفقیت یک نوآوری در دنیای کسب و کار در دستان مدیران بزرگ است. یک خلاقیت و نوآوری باید به اندازه کافی بزرگ و ارزشمند باشد و در بستر مناسب قرار گیرد نوآوری مانند دانه ای است که باید در محیط مناسب کشت شود تا بارور شود و این نیاز به مدیریت قوی، کار تیمی، بازاریابی و… دارد

یک محصول ممکن است در یک منطقه از کره زمین دارای بازار خوبی باشد و در منطقه ای دیگر نتواند به چنین موقعیتی دست یابد یا از نظر فرهنگی خدمات نوآورانه و مبتکرانه با اقبال مناسبی روبرو نشود ولی در منطقه ای استقبال فوق العاده ای داشته باشد. به همین دلیل نمی توان از یک نمونه موفق در یک کشور یا منطقه برای منطقه یا کشور دیگری کپی برداری کرد. باید توجه داشت که هر موقعیت و بازاری برای کالا یا خدمات با بازار دیگر متفاوت است. و شناختن آن هم کار ساده نیست و یک نوآوری که برای یک شرکت موفقیت بزرگی به همراه داشته است می تواند برای شرکت دیگر یک شکست بزرگ را به همراه داشته باشد.

حتی مدیران هم از نظر دیدگاه با یکدیگر اختلاف نظر های زیادی دارند و برداشت های آنها از نوآوری و اقدام مبتکرانه می تواند کاملاً متفاوت باشد ممکن است یک مدیر آنرا پتانسیل بزرگی بداند و دیگری آنرا شروعی برای ورشکستگی سازمانش ببینید به خصوص اگر کار مدیریت به صورت گروهی انجام شود اختلاف نظر های بیشتر می شود. هیچ راهی برای پیش بینی موفقیت یک نوآوری قبل از مرحله تولید کالا یا ارائه خدمات وجود ندارد و هر آنچه در مورد آن گفته می شود بی پایه و اساس است. هر استراتژی رقابتی، هر استراتژی بازاریابی و هر نوآوری که پیاده شود همیشه در دل خود پتانسیل های بالایی برای شکست دارد. و نمی توان گفت که هر نوآوری در بازار  منجر به موفقیت می شود و با واکنش مثبت مشتریان روبرو می شود بنابراین افراد مبتکر و خلاق که ایجاد ارزش و ثروت کرده اند افراد بسیار ارزشمند و توانمندی هستند و در حقیقت گنجینه های اقتصادی آن اجتماع هستند.

موفقیت در ابتکار خلاقیت و نوآوری به معنای خلق ارزش  است نتیجه اقدام مبتکرانه باید آنقدر ارزشمند باشد که جوابگوی سرمایه، زمان، و همه هزینه کردها باشد. و زمانیکه در یک سازمان نوآوری منجر به ازدست رفتن سرمایه زیادی شود این یک شکست خواهد بود.

برای اطمینان از موفقیت یک طرح جدید باید بتوان ارزش آن نوآوری را محاسبه کرد و بدون این اقدام صحبت کردن در مورد آن مانند صحبت کردن از خواب و خیال است.  از طرف دیگر بعضی کمیت ها که قابل اندازه گیری هستند می توانند گمراه کننده باشند و منجر به اشتباهات بزرگتری شوند.

اما برای اندازه گیری میزان موفقیت یک نوآوری هیچ چیز مانند اندازه گیری سود خالص کارایی ندارد در این کار باید سادگی در محاسبات معیار اصلی باشد و به سادگی وقتی که تراز تجاری شما مثبت می شود اوضاع خود به خود خوب خواهد بود و وقتی که تراز تجاری منفی می شود مشخص می شود اوضاع خوب نیست.

به عبارت دیگر بیش از هزینه ای که می کنید باید درآمد داشته باشید تا اختلاف آن مثبت باشد این می شود سود خالص شما اما این سود خالص باید به اندزه کافی بزرگ باشد تا در برابر ریسکی که قبول می کنید ارزش داشته باشد. در این میان هزینه ها باید در الویت شما باشند چون جبران هزینه ها ساده نیست ولی به راحتی می توان هزینه زیادی صرف یک نوآوری کرد باید با درایت هزینه کرد و در این میان همیشه باید این نکته را در نظر داشت که هزینه هایی که می شود ممکن است هیچگاه بازنگردد. و پس از آن باید به دنبال راهی برای بازدهی بیشتر بود تا درآمد قابل توجهی به ازای هزینه کرد به سازمان بازگردد. و این یک فرایند پایان ناپذیر است.

مشکل بزرگی که مدیران و سازمان ها در فرایند توسعه خود باید مد نظر داشته باشند این است که برای انجام هر فرایند نوآورانه ای هزینه های بالا و زائد را شناسایی کنند و سعی در رفع آنها داشته باشند اینجاست که یک خلاقیت می تواند منجر به شکست شود یا به پیشبرد و پیشرفت سازمان کمک کند.

تحقیق و ترجمه: علی یزدی مقدم

مطالب مرتبط:

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها:



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید