• ارسال کننده: علی یزدی مقدم
  • تاریخ انتشار: 2014 / 12 / 26

پادشاهی هوشنگ و تهمورس – داستانی از شاهنامه

مطلب قبلی: داستانی از شاهنامه – پادشاهی کیومرث

هوشنگ پسر سیامک و نوه کیومرث اولین پادشاه ایران و دیگر سرزمین ها پس از پدربزرگ بر تخت پادشاهی نشست واین چنین سخن راند: اکنون من پادشاه هفت کشور هستم در هر نبردی پیروز و در هر محفلی فرمانروا هستم و این بدون خواست ایزد پیروزگر ممکن نبوده است.

پادشاهی هوشنگ و تهمورس داستانی از شاهنامه

هوشنگ در جهت ایجاد عدل و داد بسیار تلاش کرد و برای آبادانی جهان کوشید او آهن را از سنگ بیرون کشید و در سرزمین خود آهنگری را رونق داد و فرمان داد برای مردم ابزار کار چون اره، تیشه و تبر بسازند. پس از آن برای مردم از رود هامون جوهای آب کشید آب فراوانی در اختیار مردم قرار داد و کشاورزی را رونق داد در آن زمان مردم آموختند چگونه برای خود نان درست کند و به این تتیب نان هم به خوردنی های آن زمان که بیشتر میوه بود اضافه شد.

بسیچید پس هر  کسی نان خویش بورزید و بشناخت سامان خویش

روزی شاه جهان به سمت کوهی حرکت می کرد از دور ماری غول پیکر و مهیب نمایان شد چشمانش چون کاسه ی خون بود و با دودی که از دهانش خارج می شد دنیا  تیره و تارشد هوشنگ که پادشاهی خرد مند بود سنگ بزرگی برداشت و به سمت مار اژدها پیکر رفت. سنگ را  به سمت او پرتاب کرد سنگ خرد شد مار کشته نشد ولی فرار کرد اما از دل سنگ آتشی پدید آمد و خاشاکی که آن جا بود را فرا گرفت و روشنایی فرا حاصل شد . هوشنگ از این پدیده بسیار خوش حال شد و ایزد را سپاس گفت که چنین فروغی به او هدیه کرده است پادشاه جهان گفت این آتش نشانی از پاکی ایزد است آن شب جشن بزرگی برپا کرد و این جشن فرخنده را جشن سده نام گذری کرد جشن سده به یادگار از هوشنگ تا سالها ادامه داشت.

جهاندار با قدرتی که داشت چهار پایان اهلی مانند گوسفند،گاو و اسب را از چهار پایان وحشی مانند آهو، گورخر و گوزن جدا کرد و ترتیبی داد تا مردم این حیوانات را پرورش دهند و از نعمت آن ها بهرمند شوند.

و از پوست حیواناتی مانند سنجاب، قاقم و روباه برای مردم پوشش هایی ساخت به این ترتیب برای مردم نعمت های زیادی فراهم کرد و چهل سال حکومت کرد و جز نام نیکو از او نماند. اما همچنان که رسم  روزگار است این جهان به هیچ کس وفا نکرده است. حتی بر پادشاهی چون هوشنگ

بسی رنج برد اندر آن روزگار به افسون و اندیشه بی شمار
چو پیش آمدش  روزگار بهی ازو  مر دری ماند تخت مهی
زمانه زمانی ندادش درنگ شد آن شاه هوشنگ با رای و هنگ

پس از هوشنگ تهمورس بر تخت پادشاهی نشست:

پسر بود مر او را یکی هوشمند گرانمایه تهمورس دیوبند
بیامد بتخت پدر بر نشست به شاهی کمر بر میان بر ببست

تهمورس پس از پادشاهی سخن از به بند کشیدن دیو ها و کوتاه کردن دست بد اندیشان میان آورد.

او برای حیوانات اهلی علف، کاه و یونجه فراهم نمود و فرمان داد از پشم آنها طناب بسازند. سیه گوش و یوز پلنگ را تربیت می کرد تا به فرمانش باشند و توانست پرندگان شکاری را هم تربیت کند.

بیاورد و آموختنشان گرفت جهانی بدو ماند اندر شگفت

 

تهمورس که پادشاهی درستکار و نیک اندیش بود در نزد ایزد مقام بالایی یافت چنان که پروردگار قدرت زیادی به او بخشید.

تهمورس اهریمن را به بند کشید و او را با خود از این سو به آن سو می کشید دیوان که این صحنه را می دیدند سر به نافرمانی از پادشاه برداشتند انجمنی تشکیل دادند تا تاج و تخت و زر را از او بستانند اما همینکه تهمورس از این خیانت آگاه شد گروه آنها را به هم ریخت با قدرت ایزدی لباس رزم بر تن کرد و با گرز گران راهی میدان نبرد شد. همه دیوان و جادوگران سپاهی بزرگ گرد آورده بودند و به میدان آمده بودند دیو سیاه نعره کشان در مقابل سپاه بود از سوی دیگر تهمورس و دلیران ایران زمین در مقابل او ایستاده بودند. تهمورس پیش رفت و با ضربه گرز تعدادی از دیوان را به زمین افکند و با فن و افسون جنگ آوری تعدادی را نیز به بند کشید این نبرد خیلی طول نکشید و دیوان بسیاری به دست پادشاه جهان اسیر شدند دیوان که جان خود را در خطر می دیدند از شاه تهمورس امان خواستند و پیشنهاد کردند که اگر آنها را نکشد هنر های نو به او بیاموزند شاه نامور به آنها امان داد و از علم آنها استفاده کرد دیوان به تهمورس نوشتن به چند زبان را آموختند و دل او را به نور دانش روشن کردندتهمورس سالها برای علم آموزی تلاش کرد اما عمر او هم به سر آمد و از او علم دانشش به جا ماند تا آیندگان استفاده کنند پس از تهمورس پسرش جمشید بر تخت پادشاهی تکیه زد.

جهان مپرور چو خواهی درود چو می بدروی پروریدن چه سود
یکی را برآری به چرخ بلند سپاریش ناگه به خاک نژند
چو رفت از میان نامور شهریار پسر شد به جای پدر نامدار

تهیه شده توسط: علی یزدی مقدم – شبنم یزدی مقدم

مطلب بعدی: پادشاهی جمشید – داستانی از شاهنامه

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها:



 

در یاد بگیر دات کام مشترک شوید و آخرین مطالب را در ایمیل خود دریافت نمایید

نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.




بستن تبلیغات

تبلیغات اینترنتی در یاد بگیر دات کام



صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید