• ارسال کننده: سمیه مظفری
  • تاریخ انتشار: 2019 / 12 / 07

ازدواج بدون شکست

کنترل بیرونی: عادت ویرانگر زندگی های زناشویی

فرض اصلی کنترل بیرونی این است که: اگر احساس ناخشنودی می کنم خود من مسئول این احساس نیستم، بلکه دیگران و رویدادها و عوامل خارج از کنترل من آن را در من ایجاد کرده اند و مقصرند یا دست خودم نیست، بلکه مغز من به لحاظ ساختاری یا شیمیایی به گونه ای است که بدون آن که بخواهم، این مشکل را ایجاد می کند.

ازدواج بدون شکست

در این فرض، هرگز شیوه انتخاب اعمال ما توسط خود ما، علت ناخشنودیمان به شمار نمی رود. افرادی که از زندگی زناشویی خود ناخشنودند، با توسل به روان شناسی کنترل بیرونی معتقدند: من تقصیری ندارم. همسرم عامل تمام این ناخشنودی هاست و من وظیفه خود می دانم که برای تغییر و اصلاح رفتارهای او هر کاری می توانم انجام دهم.برای انجام این “وظیفه” یعنی تغییر دادن دیگری، معمولا از یک سری رفتارهای کلیشه ای استفاده می کنیم. این رفتارها را هفت رفتار مخرب کنترل بیرونی نامیده ام که عبارتند از: انتقاد کردن، سرزنش کردن، شکوه و شکایت کردن، غرغر کردن، تهدید کردن، تنبیه کردن و باج دهی برای کنترل کردن دیگری.

اگر این رفتارها برای مدت طولانی اعمال شوند، زندگی های زناشویی بسیاری را از بین می برد.

به طور کلی مشکلات روان شناختی ناشی از به کارگیری کنترل بیرونی عبارتند از: بیماری های روانی، انواع وابستگی ها اعم از وابستگی به مواد یا الکل، خشونت و بدرفتاری با همسر و فرزندان که این گونه نشانه ها در ازدواج های ناخشنود و ناکام فراوان دیده می شود. چنین مشکلاتی در روابط دوستی بسیار نادر است.

این که زن و شوهر همه تصمیمات را در زندگی با یکدیگر بگیرند و خواسته هایشان را در هر موردی با هم در میان بگذارند. این کار به نتیجه دلخواه خواهد انجامید. آموختن تئوری انتخاب رمز معمای ازدواج را می گشاید و به واقع آن چه از یک رابطه انتظار دارید به دست می آید: خشنودی در یک رابطه و دانستن علت آن.

رابطه بین نیازهای اساسی و ازدواج خشنود

همه انسان ها برای ارضای پنج نیاز اساسی که در ژن های ما ریشه دارد، تلاش می کنند:

  • نیاز به بقا: مشکلات زندگی زناشویی با مسایل اقتصادی گره خورده اند.
  • نیاز به عشق و احساس تعلق: هسته ژنتیکی یک ازدواج شاد. در ابتدای ازدواج، زوج های بسیاری به ویژه زنان به خاطر شوقی که مردان به تماس جسمی نشان می دهند فریب می خورند و فکر می کنند عشق و علاقه مردان نسبت به آن ها بیش از شدت علاقه خودشان است. رابطه جنسی برای زنان بیش تر با نیاز به عشق و احساس تعلق پیوند تنگاتنگ دارد تا نیاز به بقا، برعکس برای مردان رابطه جنسی بیش تر برخواسته از نیاز به بقاست. مردی که نیاز به بقا در او قوی است، خواهان رابطه جنسی بیش تری است و برای رسیدن به این هدف در آغاز آشنایی بیش تر ابراز عشق و علاقه می کند.

اما با ادامه زندگی زناشویی معمولا زن متوجه می شود علاقه مرد به رابطه جنسی مساوی یا گاهی بیش تر از علاقه اش به خود اوست و کم کم به این رفتار عاری از عشق و ناشی از هورمون ها بی علاقه می شود و رابطه جنسی بیش تری از او درخواست می کند که این خود باعث دوری بیش تر زن می شود و بدین وسیله پیوند زناشویی شان کم کم سست می شود. درخواست یک طرفه هر چیز در زندگی مشترک باعث ایجاد اختلاف بین زوجین می شود.

  • نیاز به قدرت و پیشرفت: راز ازدواج در ژن های ما نهفته است. موفقیت در هر نوع مشارکتی، از جمله ازدواج، مستلزم دوستی دو طرفه است تا از همراهی دیگری لذت ببرند. دوستی بیش از رابطه جنسی یا عشق و محبت بر برابری قدرت طرفین یا عدم کشمکش بر سر قدرت استوار است. قدرت برابر مستلزم گوش سپردن و توجه نشان دادن به طرف مقابل است. اگر هنوز عشق و محبتی در زندگی باقی مانده باشد، قطع عادات مخرب اولین گامی است که باید برای احیای زندگی در شرف فروپاشی برداریم. و عامل اصلی جایگزین کردن “تئوری انتخاب” به جای عادات مخرب است.
  • نیاز به آزادی: چالشگر ازدواج. اکثر عصبانیت هایی که در زندگی مشترک دیده می شود بدین علت است که یکی از زوجین، غالبا مرد، احساس می کند بیش از حد محدود شده است. گفتگو کردن تنها راه حل مشکلات مربوط به نیاز به آزادی است و گفتگو در این باره شاید دشوارترین گفتگوی میان زوجین است. اگر طرفین نپذیرند که هر یک به مقدار معینی آزادی نیاز دارند، زندگی شان رنگ رضایت و خشنودی نخواهد دید.
  • نیاز به تفریح: نیازی که سهل تر از سایر نیازها در ازدواج تامین می شود. تفریح نیروی ماندگار عظیمی است که همیشه تازه می ماند و در طول زندگی کم رنگ نمی شود. خوشی از فعالیت هایی است که در زندگی مشترک قطعا برای هر دو طرف رضایت بخش است.
تئوری انتخاب

بر اساس تئوری انتخاب تنها کسی که می توانیم کنترلش کنیم خود ما هستیم. تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل بیرونی بر می داریم، همسرمان نیز تغییر می کند. طبق این تئوری باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند.

هفت عادت مهرورزی و پیوند دهنده رابطه را با رفتارهای مخرب جایگزین کنیم. این رفتارهای پیوند دهنده عبارتند از:

قدرت تئوری انتخاب در این است که به ما کمک می کند با دیگران، به ویژه نزدیکانمان خوب کنار بیاییم.

ایجاد و نگهداری رابطه برای خشنودی ما بسیار حیاتی است و به محض این که مشکلی ایجاد شد باید با گفتگو و مذاکره آن را حل کرد.

تحقیقات انجام شده نشان می دهد که رابطه جنسی پس از گذشت ده سال از ازدواج سیر نزولی به خود می گیرد. چنان چه زن شروع به سرزنش و انتقاد از شوهرش نماید، مرد احساس ناتوانی می کند. در زندگی هایی که خصومت و رفتار کنترلگرانه وجود دارد این احساس عجز مرد خواست واقعی زن است. برای این که مرد بتواند اعتماد به نفس لازم را به منظور بهبود عملکرد خود برای سال های طولانی به دست آورد، زن باید خواسته های خود را در خصوص هم خوابگی به او بگوید. این کار نه تنها به نفع زن است بلکه برای مرد نیز سودمند است و به مرد امکان می دهد بدون احتمال شکست موفق شود. هنگامی که مرد رضایت زن را جلب می کند، اعتماد به نفسش افزایش می یابد و تمایل ذهنی اش به رابطه جنسی بیش تر می شود.

مهم ترین انگیزه افراد متاهلی که به روابط نامشروع روی می آورند تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است، چیزی که اکنون در زندگی مشترکشان نمی یابند.

بهترین راهنمای عمل به خواسته های همسرمان این قانون طلایی است:

“با دیگران به گونه ای رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند.”

این نکته بسیار مهم است: آن چه زندگی شما را با بن بست مواجه کرده، رنج روزمره نیست، بلکه از دست دادن امید به زندگی بهتر، زندگی تان را تلخ کرده است. اما آیا تاکنون این گونه فکر کرده اید؟ نه. این ها افکار اختیاری اند و اگر شما بخواهید می توانید همین الان افکارتان را تغییر دهید.بدون به کارگیری خلاقیت زیاد، هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید یک عمررا در کنار فرد دیگری با رضایت و خشنودی بگذرانید. نیازی به راه اندازی موتور این سیستم نیست، سیستم هم اکنون نیز مشغول به کار است. خلاقیت معمایی فراتر از ازدواج است. با وجود این که خلاقیت بحثی رمز آلود است، پایه و اساس تمام زندگی ما را تشکیل می دهد.

موارد زیر توصیه می شود:

حضور یکدیگر را چند بار در روز جشن بگیرید: احوالپرسی های پر هیجان، مکالمات تلفنی پرشور، “دوستت دارم” های مکرر، خواندن آواز در وصف یکدیگر

همیشه با هم قرار بیرون رفتن بگذارید حتی در سال های بچه داری و در دوره مشغله های کاری.

از یکدیگر پشتیبانی کنید. به دنبال راه هایی باشید تا از یکدیگر به لحاظ جسمی و روحی حمایت کنید؛ برای مثال، غذای مورد علاقه همسرتان را بپزید، به هنگام هوای نامساعد یکدیگر را با ماشین به محل کار برسانید، در باره کار با یکدیگر مشورت کنید، هنگام تماشای تلویزیون با یکدیگر تماس جسمی داشته باشید.

جسارت گرفتن خواسته هایتان را داشته باشید و بگویید که چه می خواهید و هم چنین آن چه را که به نظرتان نادرست می آید، به زبان بیاورید.

بدون قید و شرط به یکدیگر محبت کنید. در مورد میزان محبتی که به هم ابراز می کنید، انتظار و چشم داشت جبران نداشته باشید. عشق و محبت باید آزادانه نثار شود.

به همسرتان آزادی بدهید تا خودش باشد. تفاوت ها را بپذیرید. به مرزهای موجود بین خودتان احترام بگذارید.

به یکدیگر به چشم بهترین دوست نگاه کنید. هر روز به یکدیگر همانند دو رفیق رفتار کنید.

بدانید که چگونه با یکدیگر بخندید، شوخ باشید و شادی کنید، بدون آن که از شرمندگی ترس داشته باشید؛ مثلا به زبانی ساختگی حرف بزنید،زمزمه کنید و یکدیگر را به ساختن آواز تشویق کنید.

رابطه جنسی را زنده نگه دارید و همیشه اعمالی توافقی و مورد قبول هر دو طرف را تجربه کنید.

به همراه یکدیگر آرزوهایتان را ترسیم کنید و از آن ها لذت ببرید.

تنظیم: سمیه مظفری

برگرفته از کتاب “ازدواج بدون شکست” نوشته دکتر ویلیام گلسر/کارلین گلسر، ترجمه دکتر علی صاحبی، نشر سایه سخن

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها: -



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید