تبليغات

       

  

 قاتل حقيقي انگيزه

نسخه صوتی

روزمرگي يك جاني است

سالها قبل از اينكه نوشتن را آغاز كنم در ذهن خود نظريات و ايده هاي فراواني داشتم و دائماً فكرم مشغول بود. اما در دنياي واقعي هيچ اتفاق مثبتي برايم رخ نمي داد. و هيچ قسمت از زندگي من در جهتي كه اميدوار بودم پيش نمي رفت تا آنجا كه به امكان ايجاد تغيير در زندگي خود شك كرده بودم. و با خود فكر مي كردم آيا مي توانم اوضاع زندگي خودم را سر و سامان دهم؟

چندي بعد وقتي در اتاق انتظار پزشك خود نشسته بودم تا نوبتم برسد در مجله اي يك سؤال كوتاه توجه مرا به خود جلب كرد اين پرسش بسيار ساده بود، (همان طور كه بيشتر حقايق ساده هستند.) اما تأثيري سريع و عميق در من ايجاد كرد به طوري كه مرا از آن حال و روز به جايي رسانده است كه اكنون هستم و از زندگي و حرفه خود لذت مي برم.

 قبل از اينكه بخواهم درباره اين پرسش صحبت كنم مي خواهم درباره مشكل صحبت كنم.

 

قاتل

در يك كلام روزمرگي

اين قاتل همانند مواد مذاب آتش فشاني، در دنياي بزرگسالان مي خزد، روياها، اميدها و بلند پروازي ها را مي پوشاند تا اثري از آنها باقی نماند. اين اتفاق هر روز براي ما مي افتد چون ما هر روز همان كار هاي روز گذشته را انجام مي دهيم. اين يك دور باطل از تكرار اعمال و تكاليفي است كه به هيچ كجا ختم نمي شود.

علت اينكه نمي توانستم زندگي خود را تغيير دهم اين بود كه در روزمرگي گير كرده بودم هر روز كار هاي مشخصي را انجام مي دادم: بيدار شدن، كار كردن، خواب و دوباره تكرار همه آنها.

تا اين كه آن روز در مطب دكتر با اين حقيقت آشنا شدم.

 

پرسشي كه زندگي مرا متحول كرد

حقيقت تلخي كه وجود دارد اين است كه بيشتر افراد هيچ گاه متوجه نمي شوند چه اتفاقي در حال افتادن است تا اين كه بسيار دير مي شود. اين مهارت و زيركي روزمرگي است، همان جنايتكاري است كه روياهاي شما را مي دزدد. او روي ساعت ها و دقايق زندگي شما دست مي گذارد. هواپيماي زندگي شما را روي خلبان خودكار و بي مقصد قرار مي دهد طوري كه نمي دانيد به كجا مي رويد و حالت گيجي به شما دست مي دهد.

روزمرگي يك جنايتكار است. او اميد را مي كشد و شانس شما را براي تغيير نابود مي كند. ما را نسبت به حقيقت نابينا مي كند و روياها و اهداف را مي دزدد. روزمرگي مانع از رشد و پيشرفت مي شود و شما را به كاري كه راه به جايي نمي برد مشغول مي كند.

اگر مي خواهيد فردي موفق و متفاوت باشيد بايد با روزمرگي مبارزه كنيد خوب بعد از همه اين حرف ها حتما مي خواهيد بدانيد در آن مجله چه چيزي نوشته بود آن جمله يا پرسش اين بود:

« اگر هر روز يك برنامه تكراري را دنبال كنيد چه شانسي براي عملي كردن روياهاي خود خواهيد داشت؟»

من اين جمله را دوباره خواندم و با خود فكر كردم اكنون چه كار خاصي انجام مي دهم؟ و چرا بايد همان كارهايي را كه تاكنون نتيجه اي نداشته است همچنان ادامه دهم؟

 

تعبير من

من پاسخ خود را داشتم. هيچ شانسي نداشتم!

من هيچ گاه درباره ايده ها و افكارم كاري نكرده بودم. هيچ گاه به سمت فرد خاصي كه مي خواستم در آينده باشم حركت نكرده بودم. اگر همان كار هاي تكراري و همان برنامه هاي تكراري را ادامه مي دادم به آنچه مي خواستم نمي توانستم دست يابم.

شايد آنچه داشتم براي بسياري ايده آل بود. ولي من بيش از اين مي خواستم و مي دانستم كه زندگي چقدر مي خواهد به من امتياز بدهد ولي بايد در ابتدا تجربه مي كردم و مي آموختم و هزينه آن را مي پرداختم تا بتوانم زندگي كه لايق آن بودم را بدست آورم.

در اداره اي كه كار مي كردم به افراد دور و بر خود نگاه كردم همه ما در روزمرگي گير گرده بوديم و آن دور باطل، ما را به خود مشغول كرده بود.

من با حقيقتي رو در رو ايستاده بودم، حقيقتي كه بسياري از مردان و زنان آن را نمي ديدند در حالي كه مانع پيشرفت آنها شده بود. همه ما به خود مي گوييم «يك روز اين كار را انجام خواهم داد.» همه ما خود را با اين فكر كه اكنون چه بايد بكنم، خود را اذيت نمي كنيم بلكه همانند افراد نادان صورت مسئله را از ذهن خود پاك مي كنيم.

ولي حقيقت اين است: «اگر اكنون اين كار ها، برنامه ها و روش هاي تكراري را عوض نكنيد هيچ گاه به اهداف خود نمي رسيد. هيچ گاه اين اتفاق نمي افتد كه از خواب بيدار شويد و روياهاي شما خود به خود به حقيقت پيوسته باشد. هرگز!» از اين حقيقت پنهان نشويد آن را قبول كنيد، آن را در آغوش بگيريد. از آن استفاده كنيد تا از بند زنجير روزمرگي آزاد شويد و قدم در راهي از زندگي بگذاريد كه هر روزش برنامه اي براي پيشرفت داشته باشد.

نويسنده: جيسون گارسيا

ترجمه: علي يزدي مقدم

مطالب مرتبط:

 

 

  اين مقاله اختصاصاً براي ياد بگير دات كام تهيه شده است و استفاده از آن فقط با ذكر نام نويسنده يا مترجم و نام ياد بگير دات كام همراه با لينك آن مجاز  است