تبليغات

       

  

پول عشق یا نفرت

 

پول، پول، پول ... ما همیشه بیشتر از آنچه داشته ایم طلب می کنیم. ما پول را و قدرتی را که به ما می دهد دوست داریم. اما هر چقدر هم که پول داشته باشیم این پول می تواند ریشه بسیاری از مشکلات مانند طلاق، ورشکستگی، فقر و ... شود.

 

هر چند پول مشکل ما نیست.

پول درست مانند تفنگ است یک تفنگ به تنهایی کسی را نمی کشد بلکه افرادی که آنرا دارند مردم را می کشند، همین امر هم درباره پول وجود دارد. پول مشکل شما نیست رابطه شما با پول و کاری که با آن انجام می دهید یا انجام نمی دهید مشکل ساز است.

رفتار شما با پول و کاری که با آن انجام می دهید ( یا انجام نمی دهید ) مشکل ساز است.

چندی پیش برای افرادی دوره ای گذاشتم تا به آنها نشان دهم چگونه می توانند چیزی را که از آن می ترسند داشته باشند به آنها گفتم از آنچه می ترسید به استقبالش بروید و آنرا به تملک خود در آورید و در عین حال آنقدر محتاط باشید که دیدگاه شما تحت تاثیر آن نباشد. اگر نگران فروش کالای خود نباشید آنرا خواهید فروخت. به آنها گفتم کلمه فروش را از سر خود بیرون کنید و بجای ان کلمه کمک را جایگزین کنید. اگر با این دیدگاه که کمک کنید کار کنید تا اینکه بخواهید صرفا کالای خود را بفروشید کار کنید نه تنها احساس راحتی و لذت می کنید بلکه این کلید موفقیت شما خواهد بود.

و اما امروز می خواهم توجه شما را به این قدرت به شدت تاثیر گذار در زندگی معطوف کنیم چیزی که ما به آن نام پول داده ایم. حال می گویم کلمه پول را از سر خود بیرون کنید. و آنرا با ارزش جایگزین نمایید. دیگر به پول به عنوان پول فکر نکنید بلکه آنرا به عنوان ارزش بشناسید.

پول چیزی نیست جز یک ورق کاغذ که معادل ارزشی مشخص است. چرا شرکتی که شما برای آن کار می کنید به شما پول می دهد؟ بیشتر افراد پاسخ می دهند به خاطر وقتی که در آن شرکت می گذارم. ولی این درست نیست. چون اگر این گونه بود شما با خوابیدن سر کار هم وقت خود را در آن شرکت گذرانده بودید. بلکه آن شرکت بخاطر ارزش کاری که برای او انجام می دهید به شما پول می دهد. و اگر ارزش کار شما افزایش یابد آن شرکت برای اینکه شما و ارزش کار شما را حفظ کند پول بیشتری به شما خواهد داد که می تواند به اشکال مختلفی باشد چه به صورت پاداش و چه به صورت افزایش دستمزد یا روش های دیگر. و اگر ارزش کار شما کمتر شود تمایل آنها به پرداخت پول کمتر خواهد شد و حتی ممکن است به شما پولی ندهند. یا به عبارت دیگر شما را اخراج کنند.

حرف من عوض کردن کلمات یا مفهموم آنها نیست بلکه می خواهم بگویم

 عملکرد خود را در این دنیا در رابطه با پول تغییر دهید.

به جای اینکه بپرسید چگونه می توانم درآمد خود را افزایش دهم؟ از خود بپرسید چگونه می توانم ارزش بیشتری خلق کنم و به دیگران تقدیم کنم، چگونه می توانم در حرفه خود پیشرفت کنم؟ چگونه می توانم ارزش کسب و کار خودم را توسعه دهم؟ به جای اینکه از خود بپرسید چگونه می توانم در رفاه بیشتری باشم؟ از خود بپرسید چگونه می توانم ارزشمند تر باشم؟

اینجاست که راز پول آشکار می شود. پول فقط ابزاری است که به کمک آن یک ارزش مبادله می شود.

 تنها راه بدست آوردن کوهی از پول خلق کوهی از ارزش است.

برای خلق ارزش بالا می توانید این سوال ها را از خود بپرسید:

کدام مشکل دیگران به دست من حل می شود؟ چقدر می توانم مفید باشم؟ برای اینکه مفید ترین فرد در حرفه ام باشم باید چکار کنم؟ چگونه صداقت کاری خودم را افزایش دهم؟ چگونه می توانم صادق ترین فرد در حرفه خودم باشم؟ چگونه می توانم ماهر ترین یا حداقل از ماهر ترین افراد در کسب و پیشه خودم باشم؟ و در یک جمله چگونه می توانم دنیایی از ارزش خلق کنم؟

اگر توانستید جواب این سوال ها را پیدا کنید و در مسیری حرکت کردید که به این اهداف برسید نه تنها پول زیادی بدست خواهید آورد بلکه از کار خود چنان لذتی خواهید برد که دیگر برای پول کار نخواهید کرد بلکه کار می کنید چون این بزرگترین لذتی است که طعم آن را چشیده اید.

نوشته: دارن هاردی

ترجمه: علی یزدی مقدم

درباره نویسنده: دارن هاردی یکی از کار آفرینانی است که در 18 سالگی کسب و کار خود را آغاز کرد و در 27 سالگی تبدیل به یک میلیونر شد.

  اين مقاله اختصاصاً براي ياد بگير دات كام تهيه شده است و استفاده از آن فقط با ذكر نام نويسنده يا مترجم و نام ياد بگير دات كام همراه با لينك آن مجاز  است

مطالب مرتبط: