|
حسد از هر صفت و گناهى بدتر است
روايت شده كه شيطان ، به درگاه فرعون آمد، و در را كوبيد، فرعون
گفت : كوبنده درب كيست ؟ شيطان گفت : اگر خدا بودى ، مى فهميدى چه كسى
درب را مى كوبد، فرعون گفت : اى ملعون داخل شو، شيطان گفت : ملعونى بر
ملعونى وارد مى شود، پس داخل شد، فرعون به او گفت : چرا بر آدم سجده
نكردى تا رانده درگاه خدا و مورد لعن خدا واقع نشوى ؟ در جواب گفت
چون مانند تو در صلب آدم بود، فرعون به او گفت : آيا بدتر از من و از
خودت بر روى زمين سراغ دارى ؟شيطان در جواب گفت : انسان حسود از من و
از تو بدتر است چون حسد عمل نيك انسان را مى خورد، همچنانكه آتش هيزم
را مى خورد و مى سوزاند.
منبع: زهر
الربيع
اى دل
بس در
زلف بتان جا كردى اى دل |
ما را
ميان خلق رسوا كردى اى دل . |
بيرون
مرا از فكر فردا كردى اى دل |
تا از
كجا ما را تو پيدا كردى اى دل . |
روزم
سيه حالم تبه كردى تو كردى |
اى دل
بسوزى هر گنه كردى تو كردى . |
اى دل
بلااى دل بلا اى دل بلائى |
اى دل
سزاوارى كه دائم مبتلائى . |
از
مائى آخر خصم جان ما چرائى |
ديوانه
جان آخرچه اى كار كجائى . |
مجنون
شوى ديوانه ام كردى تو كردى |
از
خويشتن بيگانه ام كردى تو كردى . |
يا
كمتر اندر دام خوبان مبتلا شو |
يا ناز
و كم كن مرد ميدان بلا شو. |
با بى
وفايان يا دلاكم آشنا شو |
سا
آشنا خواهى شدن رو بى وفا شو. |
ديگر
وفا اى دل خريدارى ندارد |
كم گو
از اين كالا كه بازارى ندارد. |
اى
آبرو ريز اى دل ديوانه من |
اى از
قرار و صبر دين بيگانه من |
اى از
تو پر خون جام مى پيمانه اى دل |
اى از
تو ورد هر زبان افسانه من |
تا چند
هر شب تا سحر بيدار باشى |
با مرغ
شب دمساز و با غم يار باشى |
تاكى
بزلف دلبران پابندى اى دل |
تاكى
به اميد وفا خرسندى اى دل |
تا
چندى اى دل راستى تا چندى اى دل |
وقت
است كه از بگذشته پندى گيرى اى دل |
هر كس
كه باشد همچو تو اى دل دل او |
آسان
نگردد تا ابد يك مشكل او |
|
|
|
|
|