تبليغات

بسته های تبلیغاتی ارزان قیمت

  

كاري كوچك ولي تفاوتي بزرگ

داستان كوتاه

نسخه صوتی

صبح خیلی زود مردی در ساحل راه می رفت. او دید که در اثر مَد صدها ستاره دریایی به ساحل کشانده شده اند و بعد از پایین آمدن آب در خشکی باقی مانده و گير كرده اند. مد تازه تمام شده بود و ستاره های دریایی زنده بودند. اما او می دانست با بالا آمدن آفتاب همه آنها خواهند مرد. 

 او چند قدم جلوتر رفت یکی را برداشت و در آب انداخت. درست پشت سر او مردی در حال پياده روي بود آن مرد تا این کار را دید شگفت زده شد خود را به او رساند و از او پرسید چکار می کنی؟ اینجا صدها ستاره دریایی هست به چند تای آنها می خواهی کمک کنی؟ چند دقیقه دیگر آفتاب بالا می آید و همه آنها خواهند مرد تو فقط چندتای آنها را می توانی نجات دهی چقدر فرق می کند. اما مرد پاسخي نداد چند قدم آنطرف تر رفت و یک ستاره دریایی دیگر برداشت و در آب انداخت. سپس برگشت و گفت برای این یکی خیلی فرق می کند!

آيا شما هم از كنار ستاره هاي دريايي زندگي خود با بي تفاوتي مي گذريد؟ آيا از تاثير لبخند خود به والدين تان غافل هستيد؟ آيا از نگاه كردن به نقاشي فرزندتان و دقت در آن طفره مي رويد؟ آيا براي خريد گل به همسرتان وقت مي گذاريد؟ اين ها كار هاي كوچكي است كه تاثير زيادي روي اطرافيان شما دارد. شايد براي شما خيلي فرق نكند اما براي آنها بسيار اهميت دارد؟ شايد آن ستاره دريايي اميد فرزند، مادر، همسر، دوست شما يا .... باشد؟

ترجمه: علی یزدی مقدم

  اين مقاله اختصاصاً براي ياد بگير دات كام تهيه شده است و استفاده از آن فقط با ذكر نام نويسنده يا مترجم و نام ياد بگير دات كام همراه با لينك آن مجاز  است

مطالب مرتبط: