نسخه صوتی به فرمت mp3

آيا به زندگي عشق مي ورزيد؟ پس زمان را به خاطر ماديات، از دست ندهيد. – فرانكلين

من زمان را كشتم و اكنون زمان در حال كشتن من است. – شكسپير

به من اعتماد كنيد اگر اكنون در زمان خود صرفه جويي كنيد و از زمان خود بهترين استفاده را ببريد، در آينده مي توانيد به رويايي ترين اهداف خود دست يابيد. و اگر زمان خود را تلف كنيد، به تدریج از لحاظ عقلي و روحي مستهلك خواهيد شد. — گلاد استون

گمشيده ايد! جايي بين طلوع و غروب آفتاب، دو ساعت طلايي، هر كدام با 60 الماس از دقيقه ها مزين شده اند. و براي آن لحظاتي كه از دست مي دهيد هيچ پاداشي دريافت نمي كنيد. — هورس مان

مرد بعد از يك ساعت وقت تلف كردن در كتاب فروشي انتشاراتي روزنامه بنجامين فرانكلين پرسيد: قيمت آن كتاب چند است؟ و فروشنده پاسخ داد: يك دلار و مرد گفت: نمي شه از اين ارزونتر حساب كنيد؟ و فروشنده دوباره پاسخ داد: يك دلار!

ظاهرا خريدار قبلا اين كتاب را در حراج با قيمت كمتري ديده بود و اكنون تلاش مي كرد آن كتاب را به قيمت حراج خريداري كند و در خواست كرد تا آقاي فرانكلين را ببيند. اما فروشنده برايش توضيح داد كه او در انتشاراتي است و سرش خيلي شلوغ است. اما مرد بر خواسته خود پافشاري مي كرد و مي خواست فرانكلين را ببيند. بالاخره فروشنده آقاي فرانكلين را صدا زد او آمد و مرد از او پرسيد: كمترين قيمتي كه مي توانيد براي اين كتاب از من بگيريد چقدر است؟ او پاسخ داد يك دلار و 25 سنت و مرد با شگفتي پاسخ داد: فروشنده شما همين الان به من گفت يك دلار! و فرانكلين پاسخ داد: درست است و من حاضرم يك دلار به تو بدهم تا محل كار مرا ترك كني.

و مرد هنوز به بازي خود ادامه مي داد و پرسيد حالا بگو كمترين قيمتي كه مي تواني اين كتاب را به من بفروشي چقدر است؟ و فرانكلين پاسخ داد: يك و نيم دلار . مرد با شگفتي بيشتر پاسخ داد: همين چند لحظه پيش به من گفتي يك دلار و بيست و پنج سنت و فرانكلين پاسخ داد بله درست است و من مي توانم آن يك دلار را از يك و نيم دلار كم كنم و كتاب را به شما بدهم همين الان!

مرد بدون اينكه حرفي بزند پول را پرداخت كرد كتاب را گرفت و رفت، در حاليكه درس ارزشمندي آموخته بود او از استاد تبديل زمان به ثروت ارزش وقت هايي را كه از دست داده بود را متوجه شده بود.

قاتلان زمان همه جا هستند.

در كف اتاق طلاكاري ضرابخانه ايالات متحده آمريكا در فيلادلفيا شبكه اي چوبي وجود دارد كه براده ها و گرد طلايي كه كف اتاق مي ريزد را جمع آوري كند و به اين ترتيب هر سال هزاران دلار صرفه جويي مي شود. هر مرد موفقي چنين شبكه اي دارد كه مي تواند به كمك آن از همه براده هاي زمانش بهترين استفاده را مي برد. آنها از هر لحظه كوچكي كه در اختيار دارند استفاده مي كنند همان لحظاتي كه مردم عادي آنها را هدر مي دهند و در حقيقت اين براده هاي ارزشمند زمان خود را در سطل آشغال ميريزند. كسي كه از هر دقيقه زندگي اش استفاده مي كند، زمان هاي بيكاري، تعطيلي هاي غير منتظره، شكاف هاي زماني در وقت های تلف شده یا وقت اضافه استفاده مي كند. به نتايجي دست مي يابد كه ديگران را متحير خواهد كرد.

اليهو بوريت مي گويد: من به هر چه دست يافته ام، زماني اميد داشته ام كه به آن دست يابم. و اين فرايند رشد مداوم با گام هاي مداوم، همراه با صبر و پشتكار كوهي از ذرات را مانند پشته مورچه ها مي سازد و اين كوه بزرگتر و بلندتر از آن است كه در اميد هاي خود به آن مي انديشيده ايد. و همه اينها با همان زمان هايي كه به نظر بي ارزش مي آمدند گردآوري شده اند.

ماريون هارلند بانويي شگفتي ساز بود، او كارهايش را در كمترين زماني كه بدست مي آورد انجام می داد. در هر فرصتی که بدست می آورد رمان ها و مقاله هايي براي روزنامه ها مي نگاشت. وقتي كه فرزندانش به رختخواب مي رفتند او از وقت اضافه خود استفاده مي كرد. و سال ها بعد همه اين لحظاتي را كه او به خوبي استفاده كرده بود و مي توانست هدر دهد به كمكش آمدند و آينده او را دگرگون كرد. او الگوي زنان بسياري شد در دوراني كه به موفقيت هاي زنان اهميتي نمي دادند يا آنها را كوچك مي شمردند. همچنين هريت بيچر استو بزرگترين شاهكار خود به نام كابين عمو تام را در در اوقات بيكاري درست زماني كه به عنوان يك پرستار خانگي كار مي كرد انجام داد! او كتاب اينفرنو را با روزي ده دقيقه كار ترجمه كرد. انگلند را در زماني كه منتظر بود تا قهوه اش به جوش آيد مي خواند و سالها كار مداوم و پافشاري بر هدفي كه داشت منجر به موفقيتي بزرگ شد.

صفحه بعد >>