• ارسال کننده: سمیه مظفری
  • تاریخ انتشار: 2018 / 08 / 18

معما و چیستان های مشکل تر برای کودکان

با وجودی که تمام معماها به شیوه ای استعاری شکل می گیرند، ولی برخی از معماها دشوارتر از بقیه هستند. شاید پاسخ ساده باشد، ولی سوالات مشکل تر به گونه ای طراحی می شوند که فرد باید فکر کند تا پاسخ صحیح را ارائه نماید. بنابراین مغز به فعالیت بیشتری وادار می شود و این همان چیزی است که ما می خواهیم تا فرزندانمان بیشتر فکر کنند و کمتر مجذوب تلویزیون، کامپیوتر و موبایل شوند. در انتهای صفحه، پاسخ سوالات را می بینید.

چیستان و معماهای مشکل تر برای کودکان

1- ابر مادر من و باد پدرم است، پسر من جریان سرد و دختر من میوه ای از زمین است. رنگین کمان تخت من است، زمین آخرین محل استراحت من است و من گاهی سبب ضرر و زیان انسان می شوم؟
2- آن چیست که متعلق به شماست ولی دیگران بیش از شما آن را به کار می برند؟
3- من از یک معدن گرفته شده ام و در یک قفس چوبی حبس شده ام تا هرگز نتوانم از آن فرار کنم، تقریبا همه، اغلب اوقات از من استفاده می کنند. من چی هستم؟
4- پنج مرد به کلیسا رفتند. باران شروع به باریدن کرد. چهار مردی که در اطراف بودند خیس شدند ولی شخصی که در وسط بود نه. چطور امکان دارد؟
5- آن کدام عضو بدن است که در بالای آن کفی و پایه قرار دارد؟
6- آن چیست که پر از سوراخ است ولی آب زیادی را در خود نگه می دارد؟
7- چه نوع سنگ هایی هرگز در اقیانوس یافت نمی شوند؟
8- چرا آفتاب خیلی زرنگ بود و درخشید؟
9- روزی از روی یک پل عبور می کردم، مردی را دیدم که بار چوب داشت ولی چوبها هرگز راست یا کج نمی شدند. چه نوع چوبی حمل می کرد؟
10- پدر و پسری دوچرخه سواری می کردند که از ارتفاعی سقوط کردند. دو آمبولانس آمدند و آنها را به بیمارستان های مختلف بردند. پسر مرد در اتاق عمل بود و دکتر گفت: “من نمی توانم او را عمل کنم چون او پسر من است.” چطور این امکان وجود دارد؟
11- خانواده اسمیت یک خانواده بسیار ثروتمند است که در یک خانه بزرگ دایره ای شکل زندگی می کنند. یک روز صبح، آقای اسمیت، از خواب بیدار شد و دید یک شیشه مربای توت فرنگی، فرش جدید اتاقش را لکه دار کرده است. او با خود فکر کرد، کسی که صبح آنجا بوده ساندویچ مربا خورده است داشت. بیللی اسمیت گفت: “من بیرون از خانه مشغول بازی بسکتبال بودم.” پیشخدمت گفت: “من مشغول گردگیری گوشه های خانه بودم”. سرآشپز گفت: “من داشتم ناهار می پختم.” چه کسی دروغ می گوید؟
12- چه وسیله ای می تواند بشنود اما هرگز نمی بیند؟
13- شخصی پنجره های یک ساختمان 25 طبقه را تمیز کرد. پای او لغزید و از روی نردبان افتاد، اما هیچ صدمه ای ندید. او چطور این کار را انجام داد؟
14- من کلید دارم اما هیچ قفلی ندارم. من جا دارم اما خانه ندارم. شما می توانید وارد شوید اما نمی توانید خارج شوید من چی هستم؟
15- دو پدر و دو پسر به سفر ماهیگیری می روند. هر کدام از آنها یک ماهی می گیرند و آن را به خانه می برند. چرا آنها تنها به سه خانه ماهی می آورند؟
16- سه شنبه، سام و پیتر به رستوران رفتند تا ناهار بخورند. پس از خوردن ناهار، آنها صورتحساب را پرداخت کردند. اما سام و پیتر این را پرداخت نکردند، پس چه کسی پرداخت کرده است؟
17- چه چیزی 4 پا در صبح، 2 پا در بعد از ظهر و 3 پا در شب است؟
18- اگر یک خانه آبی از آجرهای آبی، یک خانه زرد از آجرهای زرد و یک خانه صورتی از آجرهای صورتی ساخته شده باشد، حال بگویید خانه سبز از چه ساخته شده است؟
19- خانه چهار دیوار دارد. تمام دیوارها به سمت جنوب هستند و یک خرس در حال چرخش دور خانه است. خرس چه رنگی است؟
20- آن چیست که مانند پَر خیلی سبک است، اما حتی قوی ترین مردان جهان نیز نمی توانند آن را بیش از یک دقیقه نگه دارند؟
21- در یک خانه صورتی رنگ یک طبقه، یک فرد صورتی، یک گربه صورتی، یک ماهی صورتی، یک کامپیوتر صورتی، یک صندلی صورتی، یک میز صورتی، یک تلفن صورتی، یک دوش صورتی وجود داشتند، همه چیز صورتی بود!
پله ها چه رنگی بودند؟
22- شخصی با کامیون خود در حال رانندگی است. چراغ هایش روشن نبود. ماه نبود. پیش رو، یک زن از خیابان عبور کرد. چطور او را دید؟
23- آن چیست که سر دارد اما هرگز گریه نمی کند، تخت دارد اما هرگز نمی خوابد، می تواند بدود اما هرگز راه نمی رود، لب دارد ولی دندان ندارد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ ها را در زیر می بینید:
1- باران
2- نام شما
3- سرب مداد
4- مردی که خشک بود جسدی داخل تابوت بود و چهار نفر دیگر که خیس شدند اطراف تابوت را گرفته بودند.
5- پاها
6- اسفنج
7- سنگ هایی که خشک هستند.
8- چون آفتاب به درس کلاس توجه می کند و تکالیفش را به موقع انجام می دهد.
9- خاک اره
10- دکتر مادر پسرک بود!
11- پیشخدمت دروغ می گوید چون خانه دایره ای شکل است و گوشه ندارد.
12- صدای شما! با صدای خود مثل یک آلت موسیقی می توانید بنوازید و آن را بشنوید ولی نمی توانید آن را ببینید!
13- چون او از طبقه دوم افتاد.
14- کیبورد
15- ماهیگیران شامل پدربزرگ، پدر و پسر بودند.
16- دوستشان، سه شنبه نام داشت.
17- انسان! زمانی که بچه است چهار دست و پا می رود، زمانی که بزرگ می شود با دو پا راه می رود و در پیری با دو پا و یک عصا قدم بر می دارد.
18- شیشه
19- این خانه در قطب شمال است، بنابراین خرس به رنگ سفید است.
20- نفس
21- خانه یک طبقه بود هیچ پله ای ندارد!
22- هوا روشن بود و در روز آفتابی رانندگی می کرد.
23- رودخانه

ترجمه: سمیه مظفری

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها:



  1. جالب بود .تشکر

نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید