جیل واتسون یک دستیار آموزشی واقعی است. او یکی از 9 دستیار تدریس حاضر در یک دوره آنلاین هوش مصنوعی است و هیچ کدام از دانشجویان به جز یک نفر، متوجه نشدند که جیل یک انسان نیست.
دانشجویان یک دوره آموزش زبان آمریکایی نتوانستند تشخیص دهند که کمک مربی آن ها یک کامپیوتر بوده.
دانشکده محاسبات پرفسور آشوک گوئل Ashok Goel ، در هرنیمسال آموزشی هوش مصنوعی، دانش محور را تدریس می کند. این یک نیاز اصلی دوره های فنی آنلاین کارشناسی ارشد ايالت جورجيا (ایالتی در جنوب شرقي آمريكا) در برنامه علوم کامپیوتر است.
دانش محور KB: سیستمهای دانش محور براساس درک و شناختی که از نیازهای مشتری و ویژگیهای کالاها پیدا کردهاند، توصیههایی را پیشنهاد میدهند.
Goel تخمین می زند هر بار که آن را ارائه می دهد، 300 نفر یا تعداد بیشتری از دانشجویانش، تقریبا 10000 پیام در انجمن آنلاین ارسال می کنند. پرس و جوهای بسیار زیادی که جهت رسیدگی برای او و هشت دستیار تدریس وی ارسال می شود.
به همین دلیل Goel ، نهمین دستیار تدریس را در این نیمسال اضافه کرد، که نامش Jill Watson است. جیل متفاوت از هر دستیار تدریس دیگری در جهان است. در حقیقت او یک زن نیست چون جیل نام یک زن است، جیل یک کامپیوتر است به همین دلیل نام فامیلی وی از آن گرفته شده است. یک دستیار تدریس مجازی پیاده سازی شده بر روی پلتفرم واتسون شرکت آی بی ام (IBM).
Goel می گوید: “جهان پر است از کلاس های آنلاین؛ و این کلاس ها با سرعت کوتاهی افت می کنند”. یکی از دلایل اصلی که بسیاری از دانشجویان دوره های زبان را تا پایان ادامه نمی دهند یا افت می کنند به خاطر این است که از آن ها به قدر کافی پشتیبانی آموزشی نمی شوند و ما جیل را به عنوان روشی برای ارائه پاسخ ها و بازخوردهای سریع، ایجاد کردیم.
Goel و تیمی متشکل از دانشجویان فارغ التحصیل وی از دانشگاه فنی ایالت جورجیا، سال گذشته شروع به ساخت کامپیوتر جیل کردند.
آن ها با Piazza که انجمن بحث و گفتگوی آنلاین دوره است، تماس برقرار کردند تا تمام پرسش هایی را که از زمان برگزاری کلاس ها در پاییز سال 2014 تاکنون در KBAI پرسیده شده بود را پیگیری کنند که در مجموع حول و حوش 40،000 مورد بود. آن ها شروع به تغذیه دادن کامپیوتر Jill با پرسش و پاسخ ها کردند.
Goel می گوید: “یکی از ویژگی های پنهان دوره های آنلاین این است که اگر شما دانشجویان بیشتری داشته باشید، تعداد سوالات افزایش می یابد. ولی درحقیقت تعداد سوالات مختلف و متمایزافزایش نمی یابد بلکه دانشجویان تمایل دارند که همان سوالات را مجددا بارها و بارها بپرسند”.
این یک یک وضعیت ایده آل برای پلتفرم Watson است که در پاسخ دادن به سوالات با ارائه راه حل های روشن و مجزا، تخصص پیدا کرده است. این تیم، کدی نوشتند که به کامپیوتر اجازه می دهد که سوالات معمولی که در هر ترم پرسیده می شود را تقسیم بندی کند. برای مثال، دانشجویان دائما می پرسند که آن ها کجا می توانند تکالیف درسی و خواندنی های خاص را پیدا کنند.
Jill پس از آنکه در ماه ژانویه شروع بکار کرد، برای چند هفته اول زیاد خوب نبود. اغلب جواب های عجیب و غریب و نامربوط می داد. پاسخ هایش در انجمنی که برای دانشجویان غیرقابل رویت بود؛ ارسال می شد.
Lalith Polepeddi یکی از دانشجویان فارغ التحصیلی که در توسعه دستیار تدریس مجازی شرکت داشت؛ می گوید: “در ابتدا، جواب های او به قدر کافی خوب نبود بخاطر اینکه او روی کلمات کلیدی گیر می کرد. برای مثال یک دانشجو درباره نحوه سازماندهی یک جلسه برای مرور درس های تصویری با دیگران سوالی پرسید و Jill جوابی داد که به درسنامه ای اشاره می کرد که می توانست مکمل درس های تصویری باشد. جوابی با کلمات کلیدی یکسان ولی زمینه متفاوت. بنابراین ما از اشتباهاتی نظیر این مورد، به این نتیجه رسیدیم که Jill را به تدریج هوشمندتر کنیم.”
پس از انجام برخی تغییرات و نوسازیها بوسیله تیم تحقیق، Jill راه و رسم خود را پیدا کرد و طولی نکشید که به سوالات با 97 درصد قطعیت پاسخ می داد. زمانی که این کار را انجام داد، یک دستیار تدریس انسانی پاسخ هایش را برای استفاده دانشجویان بارگذاری کردند. در پایان ماه مارس، Jill هیچ کمکی نیاز نداشت و اگر 97 درصد از پاسخ هایی که می داد صحیح بود مستقیما کلاس را اداره می کرد.
دانشجویانی که هوش مصنوعی می خواندند به صورت ناآگاهانه ای با وی تعامل می کردند. Goel تا 26 آوریل، آن ها را از هویت واقعی Jill باخبر نکرد.
پاسخ دانشجویان به طور یکنواخت، مثبت بود. یکی از دانشجویان اقرار کرد که ذهن او باد کرده و خسته شده. یکی دیگر پرسید که آیا Jill می تواند بیرون بیاید و بازی کند. از آن زمان به بعد، برخی از دانشجویان، انجمن فارغ لتحصیلان KBAI را بعد از پایان یافتن کلاس در جهت یادگیری درباره تحولات و پیشرفت های جدید صورت گرفته با Jill تشکیل دادند. و گروهی دیگر از دانشجویان پروژه مشابهی را برای تکرار و شبیه سازی وی، راه اندازی کردند.
برگردیم به ماه فوریه، دانشجویی به نام Tyson Bailey شروع به تردید کرد که آیا Jill یک کامپیوتر بوده و حدس و گمان های خود را در انجمن Piazza ارسال کرد.
Bailey که در شهر البوكرك در مركز نيومكزيكو زندگی می کرد، می گفت: “ما یک دوره هوش مصنوعی گرفتیم. بنابراین من تصورم بر این بود که احتمال دارد که یک هوش مصنوعی در اطراف در کمین باشد”.
دوباره من از دکتر Goel پرسیدم: آیا کسی که در یکی از اولین تعاملات ایمیلم حضور داشت یک کامپیوتر بوده؟ من فکر می کنم که رباتی که جای استاد دانشگاه را گرفت یک ایده عالیست و امیدوارم که آن ها به بهبود بخشیدن این ربات، ادامه دهند”.
Jill نیمسال آموزشی را درحالی به پایان رساند که قادر بود به بسیاری از سوالات معمول پرسیده شده، پاسخ دهد. نیمسال بعدی او با یک نام متفاوتی خواهد برگشت. هدف، داشتن یک دستیار تدریس مجازیست که به 40 درصد از کل سوالات، در پایان سال جواب دهد.
ترجمه: رقیه آقایاری
مطالب مرتبط:
- تعلیم رایانه ها برای فهمیدن زبان انسان
- روبات هلیکوپتر
- با 300 دلار یک نمونه سه بعدی خیره کننده از خود بسازید