• ارسال کننده: میترا نامجو
  • تاریخ انتشار: 2017 / 07 / 10

معرفی مهدی اخوان ثالث و برخی از اشعار وی

در ابتدای این مقاله شما را با زندگی نامه مختصری از مهدی اخوان ثالث شاعر معاصر ایرانی آشنا می کنیم. سپس لیستی از آثار و اشعار او بیان می شود و در ادامه از بین آثار این شاعر، شعر لحظه دیدار، روی جاده نمناک و زمستان برای آشنایی بیشتر خوانندگان با اشعار مهدی اخوان ثالث آورده شده است.

زندگی نامه مهدی اخوان ثالث

پدر او که علی نام داشت یکی از سه برادری بود که از اردکان در استان یزد به مشهد نقل مکان کرد و از این رو آنان نام خانوادگی شان را اخوان ثالث به معنی برادران سه گانه گذاشتند.

معرفی مهدی اخوان ثالث و برخی از اشعار وی

مهدی اخوان ثالث در سال 1307 در مشهد متولد شد.
او در سال 1326 دوره هنرستان مشهد رشته آهنگری را به پایان برد و همان جا در این رشته آغاز به کار کرد سپس به تهران آمد و در شغل آموزگاری مشغول شد.

مهدی اخوان ثالث شاعر پرآوازه و موسیقی‌ پژوه ایرانی بود، نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود.

در سال 1353 در رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار پرداخت در سال 1356 در دانشگاه های تهران ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد در سال 1360 بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
در سال 1369 به دعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ 4 تا 7 آوریل برای نخستین بار به خارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر در شهریور ماه جان سپرد وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد از او سه دختر به نامهای لاله، لولی، تنسگل و سه پسر به نامهای توس، زردشت و مزدک علی به یادگار مانده است.

اکثر اشعار این شاعر معاصر در زمینهٔ اجتماعی می باشد و گاه حوادث زندگی مردم را نیز به تصویر کشیده ‌است.

لیستی از آثار و اشعار مهدی اخوان ثالث
  •  مجموعه شعر ارغنون که در این کتاب شعرهایی در قالب قصیده، قطعه، مثنوی، ترکیب بند، مستزاد و رباعی میباشند.
  • مجموعه شعر زمستان
  • مجموعه شعر آخر شاهنامه
  • مجموعه شعر از این اوستا
  • منظومه شکار
  • پاییز در زندان
  • مجموعه شعر عاشقانه و کبود
  •  مجموعه شعر بهترین امید
  • مجموعه شعر زندگی می‌گوید: اما باز باید زیست… اشعار این مجموعه شامل زندان نامه ایشان می باشد.
  • مجموعه شعر در حیاط کوچک پاییز در زندان
  • مجموعه شعر دوزخ اما سرد
  • مجموعه شعر ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم
  • آورده‌اند که فردوسی (کتاب کودکان، ۱۳۵۴)
  • درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵)
  • پیر و پسرش (قصه‌ای نه کوتاه برای بچه‌ها)
  • نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی)
  • کتاب مقالات (جلد اول)
  • بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی، ۱۳۵۷)
  • عطا و لقای نیما یوشیج (۱۳۶۱)
  • برگزیده اشعار (۱۳۴۹)
  • گزینه اشعار (۱۳۶۸)
  • شاملو مردی دوست داشتنی

برخی از اشعار زیبای ایشان را تهیه کرده ایم تا از خواندن آنها لذت ببرید.

لحظه دیدار نزدیک است،

باز من دیوانه ام، مستم،

باز می لرزد، دلم، دستم،

باز گویی در جهان دیگری هستم

 

های نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!

های، نپریش صفای زلفکم را، دست!

و آبرویم را نریزی، دل!

_ای نخورده مست_

لحظه دیدار نزدیکست.

شعر روی جاده نمناک

اگر چه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی

ازین دشت غبار آلود کوچیده ست،

و طرف دامن از این خاک دامنگیر برچیده ست،

هنوز از خویش پرسم گاه،

آه

چه می دیده ست آن غمناک روی جاده نمناک؟

زنی گم کرده بوئی آشنا، و آزار دلخواهی؟

سگی ناگاه دیگر بار

وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او

چنان چون بار یا پیرار؟

سیه روزی خزیده در حصاری سرخ؟

اسیری از عبث بیزار و سیر از عمر

به تلخی باخته دار و ندار زندگی را در قماری سرخ؟

و شاید هم درختی، ریخته هر روز همچون سایه در زیزش

هزاران قطره خون بر خاک روی جاده نمناک؟

 

چه نجوا داشته با خویش؟

پیامی دیگر از تاریکخون دلمرده سودا زده کافکا؟

-(درفش قهر،

نمای انتقام ذلت عرق یهودی از نظام دهر،

لج اندر خون و در لج زهر:)-

 

همه خشم و همه نفرین، همه درد و همه دشنام؟

درود دیگری بر هوش جاوید قرون و حیرت عصیانی اعصار

ابر رند همه آفاق، مست راستین خیام؟

تفوی دیگری بر عهد و هنجار عرب، یا بار

تفی دیگر به ریش عرش و بر آئین این ایام؟

چه نقشی می زده ست آن خوب

به مهر و مردمی، یا خشم یا نفرت؟

به شوق و شور یا حیرت؟

دگر بر خاک یا افلاک روی جاده نمناک؟

دگر ره مانده تنها با غمش در پیش آیینه

مگر، آن نازنین عیار وش لوطی؟

شکایت می کند ز آن عشق ناچیز جام دیرینه،

وز او پنهان به خاطر می سپارد گفته اش طوطی؟

کدامین شهسوار باستان می تاخته چالاک

فکنده صید بر فتراک روی جاده نمناک؟

هزاران ساه جنبد باغ را، چون باد، برخیزد

گهی چو نان، گهی چونین،

که می داند چه می دیده ست آن غمگین؟

دگر دیریست کز این منزل ناپاک کوچیده ست،

و طرف دامن از این خاک بر چیده ست.

ولی من نیک می دانم.

چو نقش روز روش بر جبین غیب می خوانم،

که او هم نقش می بسته ست، یا هر جلوه می دید ست،

نمی دیده ست چون خود پاک روی جاده نمناک.

شعر زمستان

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت:

سرها در گریبان ست

کسی سر بر نیآرد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.

نگه جز پیش پا را دید، نتواند،

که ره تاریک و لغزان است

و گر دست محبت سوی کس یازی،

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه ات آید برون، ابری شود تاریک،

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت،

نفس کا نیست، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسان پیر پیرهن چرکین؟

هوا بس ناجوانمردانه سردست … آی…

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!

 

منم من، میهمان هر شبت:  لولی وش مغموم

منم من، سنگ تیپا خورده رنجور.

منم، دشنام پس آفرینش، نغمه ی ناجور،

 

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم،

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم.

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست،

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان ست.

من امشب آمدستم وام بگذارم.

حسابت را کنار جام بگذارم.

چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟

فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.

حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان ست.

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده،

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهانست

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب یا روز یکسان ست.

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست ها پنهان،

نفس ها ابر، دل ها خسته و غمگین،

درختان اسکلت های بلور آجین،

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،

غبار آلوده مهر و ماه،

زمستان ست

تهیه و تنظیم: میترا نامجو

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها: - -



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید