• ارسال کننده: علی یزدی مقدم
  • تاریخ انتشار: 2014 / 09 / 27

سیب زمینی، تخم مرغ، دانه های قهوه

نسخه صوتی

داستان کوتاه انگیزشی

روزی از روزها خانم جوانی که از سختی های روزگار به تنگ آمده بود پیش پدرش رفت و شروع به گله و شکایت کرد که چرا این همه مشکلات در برابر من سبز می شود و نمی داند چه کسی این مشکلات را برایش بوجود می آورد. او تلاش کرده بود با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده و بجنگد و به نظر می رسید تا یک مشکل حل می شود بلافاصله مشکل دیگری بوجود می آید.

تخم مرغ ها سیب زمینی ها و دانه های قهوه

پدرش که سرآشپز بزرگی بود او را به آشپزخانه خود برد و سه قابلمه را با آب پر کرد و هر کدام را جداگانه روی اجاق گاز گذاشت. وقتی که آب هر سه قابلمه شروع به جوشیدن کردند او در اولین قابلمه سیب زمینی، در دومی تخم مرغ و در سومی دانه های قهوه ریخت.

سپس نشست و منتظر شد بدون این که کلمه ای صحبت کند. دخترش غر می زد، تحمل نداشت و از کار پدرش هم تعجب کرده بود.

بعد از 20 دقیقه اجاق گاز را خاموش کرد. او سیب زمینی ها را از داخل قابلمه بیرون آورد و در داخل ظرفی گذاشت. آنگاه تخم مرغ ها را در ظرف دیگری قرار داد. سپس با ملاقه قهوه را از داخل قابلمه خارج و در داخل فنجانی ریخت. رو به دخترش کرد و گفت «عزیزم چی می بینی؟»

– « سیب زمینی، تخم مرغ و قهوه»

این پاسخ خانم جوان بود که با تردید و دودلی بیان کرد.

پدرش از او خواست نزدیکتر شود و سیب زمینی ها را لمس کند. او این کار را انجام داد و متوجه شد که سیب زمینی ها نرم شده اند. سپس از دخترش خواست تا تخم مرغ ها را بشکند و دختر پس از شکستن تخم مرغ متوجه شد که بعد از بیست دقیقه پختن، تخم مرغ ها سفت شده اند. آنگاه از او خواست تا کمی از آن قهوه بنوشد پس از نوشیدن جرعه ای از آن قهوه طعم خوش آن لبخندی از رضایت را بر لبانش نشاند.

دختر گفت: « این کارا چه معنی میده؟»

و او در پاسخ گفت که تخم مرغ، سیب زمینی و دانه های قهوه همه با یک مصیبت مواجه شده اند! آب جوش

ولی واکنش هر کدام از آنها متفاوت بوده است.

سیب زمینی سفت و محکم بود ولی بعد از جوشیدن نرم و ضعیف شده و به راحتی می توانی آنرا با دستانت له کنی.

تخم مرغ تا زمانی که نپخته بود شکننده بود و پوسته ای نازک از مایع داخل آن محافظت می کرد. اما بعد از پختن شکل گرفت و از مایعی که مقاومتی نداشت به چیزی نرم تبدیل شد.

اما این دانه های قهوه منحصر به فرد هستند. وقتی که آنها را داخل آب جوش می اندازی آب را تغییر می دهند و چیز جدیدی درست می کنند که گوارا و خوشایند است.

آنگاه رو به دخترش کرد و گفت: «تو کدام یک از آنها هستی؟ وقتی که مصیبتی به سراغت می آید چطور پاسخش را می دهی؟ تو یک سیب زمینی، تخم مرغ یا دانه قهوه هستی؟»

در طول زندگی رخداد های زیادی در اطراف ما روی می دهند و اتفاقات زیادی هم برای ما و اطرافیانمان می افتند. اما تنها چیزی که واقعا مهم است واکنش ما به آنهاست می توانیم در برابر مشکلات کمر خم کنیم می توانیم بی تفاوت باشیم یا اینکه مانند قهرمانان عمل کنیم قهرمان زندگی خود باشیم و مانند یک قهرمان مشکلات را شکست دهیم.

ترجمه: علی یزدی مقدم

مطالب مرتبط:

 

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها: -



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید