لطیفه – مسابقه سرعت
روزی مردی که سن و سالی از او گذشته بود یک موتور سیکلت خرید و برای اولین بار آن را سوار شد در خیابان به چراغ قرمز برخورد کرد همانطور که پشت چراغ منتظر بود یک شورلت کوروت در کنارش ایستاد زیبایی این خودرو توجه پیرمرد را به خود جلب کرد به سمت آن رفت و کمی خم شد تا داخل خودرو را ببیند او در تمام عمرش چنین چیزی ندیده بود.
در همین حال چراغ سبز شد راننده کوروت که این صحنه را دید با خود گفت این دیگه کیه پدال گاز را فشرد و در چشم بر هم زدنی سرعت به 100 کیلومتر بر ساعت رسید ناگهان متوجه شد که پیرمرد با موتور سیکلت ارزان قیمتش پا به پای او می آید! راننده کوروت با خودش فکر کرد مثل اینکه می خواد مسابقه بده و باز هم سرعتش را بیشتر کرد به سرعت 170 کیلومتر رسیده بود اما پیرمرد پا به پای او می آمد راننده کوروت که خیلی متعجب شده بود پا را از پدال گاز برداشت و ماشینش را نگه داشت بعد از اینکه موتور سیکلت هم متوقف شد به سراغ پیرمرد رفت و از او پرسید چه موتوری روی این نصب کردی؟ پیرمرد در جواب گفت چه موتوری؟ من فقط می خواستم بند شلوارمو که به آینه بغل ماشینت گیر کرده بود آزاد کنم ولی تو همینطور منو پشت سر خودت کشوندی!
علی یزدی مقدم
مطالب مرتبط:
نظر شما چیست؟
پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید