کودکانی که در میان همسالان و اطرافیان خود به باهوش بودن شهرهاند و از این بابت ستایش میشوند، ممکن است بیشتر از سایر کودکان به تقلب روی آورند. نتایج تحقیقی که در دانشگاه تورنتو با همکاری پژوهشگرانی از دانشگاه هانگزو نرمال چین و دانشگاه سندیگو کالیفرنیای آمریکا بر روی کودکان ۳ تا ۵ سال صورت گرفته، نشان میدهد که تعریف و تمجید کردن از هوش کودکان و تشویق آنان برای به نمایش گذاشتن بهره هوشی موجب میشود تا آنان به راههایی برای کسب جایگاه بالاتر و نمرات بهتر از جمله تقلب فکر کنند.
به گفته محققان، گرچه تشویق کردن کودکان و نوجوانان میتواند تاثیرات مفیدی بر روان آنان داشته باشد، اما اگر این کار به روش درستی صورت نگیرد، میتواند اثرات معکوسی را باقی بگذارد.
در تحقیقی که از سوی محققان منتشر شده است، ۳۰۰ دانشآموز پیش دبستانی در محدوده سنی ۳ تا ۵ سال مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در این تحقیق ۶ کارت را که با اعداد ۳ تا ۹ شمارهگذاری کرده بودند به کودکان نشان داده و از آنان میخواستند تا حدس بزنند اعداد کدام کارتها بزرگتر و یا کوچکتر از عدد ۶ هستند. سپس این کودکان را به گروههای بدون جایزه و با جایزه تقسیم کردند. در گروههای با جایزه به کودکان گفته شد درصورتی که بتوانند حداقل ۳ بار از ۶ بار انتخاب درستی داشته باشند، به آنان جوایزی تعلق خواهد گرفت و در گروه بدون جایزه پاداشی برای پاسخ درست در نظر گرفته نشده بود. در میانه بازی محققان با گرفتن این قول از کودکان که تقلب نکنند از اتاق خارج و رفتار کودکان با دوربینهای مخفی کار گذاشته شده در اتاق ثبت و بررسی شد.
با پایان یافتن این تحقیق و بررسی دادهها مشخص شد کودکانی که به آنها قول جایزه در قبال پاسخ صحیح داده شده بود، بیشتر از کودکانی که به آنان هیچ قولی داده نشده، دست به تقلب زدهاند. به گفته محققانی که در این تحقیق حضور داشتند زمانی که به کودکان گفته میشود که باهوش هستند یا بابت باهوش بودن ستایش میشوند، آنها این فشار را بر خود احساس میکنند که باید بهترین عملکرد را داشته باشند.
چه باید کرد؟
کودکان از سنین حدود ۲.۵ تا ۴ سالگی با مفهوم دروغ و صداقت آشنا میشوند. گرچه قدرت تشخیص و تفکیک درست از غلط در کودکان به نسبت بزرگسالان ضعیفتر است، اما این مفاهیم از سنین نونهالی در ذهن کودکان شکل میگیرد.
گرچه تعریف کردن از تواناییهای کودکان میتواند سبب شود که آنان با عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری رشد کنند و نتیجتا در زندگی آینده خود موفقتر عمل کنند، اما این تعریف کردن باید به روش درستی صورت گیرد.
برای کودکان و نوجوانان والدین بهترین الگو هستند. رفتارهای غیرصادقانهای که از والدین سر میزند توسط کودکان مشاهده و در ذهن آنان ثبت میشود و کودکان را به این فکر میاندازد که بروز چنین رفتارهایی قابل قبول است.
باید به کودکان آموخت که آنچه مهم است تلاش برای یادگرفتن و آموختن است. در این راه والدین باید از فشار بر کودکان برای گرفتن نمرات بالاتر کم کنند و بجای پرسیدن از نمرات آنان درمورد آموختههایشان با آنان صحبت کنند.
باید با کودکان درباره مقوله تقلب در دروسشان صادق بود. برای این کار میتوان از کودکان خواست که در مورد مقوله تقلب با والدین و معلمانشان بدون احساس ترس صحبت کنند. همچنین والدین و معلمان باید به کودکان توضیح دهند که چرا تقلب کردن و دروغ گفتن رفتارهای ناپسندی هستند و چگونه میتوانند به آنان و اجتماع آسیب وارد کنند.
تا حد ممکن باید از تنبیه کردن کودکان بخاطر دریافت نمرات پایین پرهیز کرد چرا که تنبیه کردن کودکان راه را برای انجام تقلب بیشتر باز میکند.
برای کمتر شدن پدیده تقلب در میان کودکان و نوجوانان، نه تنها والدین و معلمان بلکه سیستمهای آموزشی نیز نیازمند اصلاح هستند. استفاده از سوالات تشریحی بجای سوالات تک گزینهای و چندگزینهای، اصلاح سیستم نمرهدهی و ارزش بخشیدن به میزان یادگیری بجای نمره میتواند از راهکارهای مفید برای کاهش بروز تقلب در میان کودکان و نوجوانان باشد.