موقعیتی را در نظر بگیرید که دو یا چند نفر با یکدیگر در حال صحبت کردن هستند- یک مجلس عروسی، مصاحبه شغلی، یا دو دوست که در جکوزی کنار هم نشسته اند و صحبت می کنند.
این موقعیت ها چه چیز مشترکی دارند؟ چه چیزی باعث می شود افراد دور هم جمع شوند؟ چرا آنها سعی می کنند با یکدیگر صحبت کنند؟ در بسیاری مواقع که با دیگران روبرو می شویم و می خواهیم صحبت کنیم کم می آوریم! نمی دانیم چه بگوییم و از کجا شروع کنیم و چطور یک مکالمه و ارتباط مثبت داشته باشیم.
و بدتر اینکه همزمان با صحبت کردن، خود را با کاری هم مشغول می کنیم. بین موضوعات مختلف غلط می زنیم از کار و ازدواج و روابط احتماعی در هم و بر هم صحبت می کنیم درست مثل اینکه زیر دوش آب کیک تولد بخوریم!
در ادامه به شما کمک می کنیم تا بتوانید یک مکالمه کوتاه را به صورت هدفمند تر دنبال کنید.
به دنبال داستان ها باشید نه پاسخ ها
یک راه برای برقراری رابطه از یک صحبت کوتاه این است که پرسش هایی با پایان باز بپرسید. کاری کنید که افراد به جای پاسخ یک یا چند کلمه ای، برای شما داستانی را تعریف کنند.
به جای اینکه بپرسید
حال شما چطوره؟
روز خوبی داشتی؟
اهل کجایی؟
شغلت چیه؟
تو چه حیطه ای فعالیت می کنی؟
اسمت چی بود؟
اخر هفته چطور بود؟
چه خبر؟
نوشیدنی میل داری؟
چند وقته داری اینجا کار می کنی؟
می توانید این گونه صحبت خود را شروع کنید یا صحبت خود را ادامه دهید…
داستان زندگیت چیه؟
امروز چکار کردی؟
دیدنی های منطقه شما چیه؟
امروز بهترین اتفاقی که سر کار پیش اومد چی بود؟
معنی اسمت چیه؟ اسمت رو دوست داری؟ دوست داشتی اسمت چی باشه؟
بهترین بخش آخر هفتت چیه؟
می خوای این هفته چکار کنی؟
فکر می کنی خوش شانس ترین آدم تو این اتاق کی باشه؟
این اتاق تو رو به یاد چی میندازه؟
آگه همین الان می تونستی جای دیگه باشی کجا رو انتخاب می کردی؟
آینه را بشکنید
معمولا به دلیل پدیده آینه ای صحبت ها در کلماتی کوتاه پایان می یابند و نمی توانیم به خوبی ارتباط برقرار کنیم. دلیل آن ساده است می خواهیم مودب باشیم بنابراین یک سری پرسش ها و کلمات مشخص و تکراری را بیان می کنیم، سخنان آنها را تکرار می کنیم هر چه می گویند تایید می کنیم.
یک مثال از پدیده آینه ای:
جمیز: روز قشنگیه
جان: بله، روز قشنگیه
می بینید؟ خیلی از ما هم در برقراری ارتباط چنین رفتاری داریم و این گونه پاسخ می دهیم. جان در این مثال اینه نظر جیمز را به خودش باز گرداند. این یک پاسخ قابل انتظار بود ولی به این ترتیب جان فرصت یک مکالمه دوستانه و سرگرم کننده را از دست داد. به جای این پاسخ جان باید هنر تغییر مسیر و بدست گرفتن ادامه مکالمه را می آموخت.
یک مثال غیر اینه ای:
جمیز: روز قشنگیه
جان: بله، میگن وقتی ژاپنی ها پرهاربل رو بمباران کردن هوا اینطوری بوده! البته اگه واقعا همچین اتفاقی افتاده باشه.
از پاسخ مورد انتظار عبور کنید
حتی یک راه بهتر هم وجود دارد تا یک مکالمه کسالت بار را تبدیل به ارتباطی دلچسب کنید. در این روش از پاسخ دادن طفره می روید و وارد مرحله بعد مکالمه خود می شوید.
به جای:
ران: پروازت چطور بود؟
کارلوس: پرواز خوب بود.
بِوِرلی: امروز هوا گرمه
جینو: اره، خیلی گرمه
ریز: چه خبر؟
کِیل: تو چه خبر؟
این گونه پاسخ دادن را تمرین کنید:
ران: پروازت چطور بود؟
کارلوس: این شرکت هوایی سر منو کلاه گذاشت پول خون باباشونو ازم گرفتن و احساس می کنم به شعورم توهین شده!
بِوِرلی: امروز هوا گرمه
جینو: برای این موقع از سال واقعا گرمه
ریز: چه خبر؟
کِیل: هیچی کلی کار و نظافت انجام دادم ولی احساس می کنم فقط باکتری ها رو از اینور به اونور پخش کردم!
خوب نوبت شماست شروع کنید، متفاوت باشید. از ناهار همین امروز ظهر شروع کنید وقتی که با دوستان خود صحبت می کنید این روش ها رو تمرین کنید در مجلس عروسی بعدی این شما خواهید بود که با افراد زیادی آشنا خواهید شد و آنها جذب شما خواهند شد. دیدگاههای خود را بیان کنید شک نکنید ارزش بیان کردن خواهد داشت.
کریس کالین و راب بیدکر
ترجمه: علی یزدی مقدم