اسم: علی
لقبها: زین العابدین، سید الساجدین، زکی، سجاد و امین.
کنیه: ابومحمد
ولادت: 15 جمادی الاول سال 36 هجری در شهر مدینه منوره
شهادت: 25 محرم سال 95 هجری محل دفن در مدینه منوره، قبرستان بقیع.
مدت عمر: 57 سال
مدت امامت: 35 سال
همسر : ام عبدالله بنت الامام حسن المجتبی و چند کنیز.
فرزندان: ایشان 15 فرزند داشته اند که اسامی آنها عبارتند از: امام محمد باقر(ع)– عبدالله- حسن- حسین– زید- عمر- حسین- اصغر- عبدالرحمن- سلیمان- علی- خدیجه- محمد اصغر- فاطمه-علیّه- و ام کلثوم.
علت اینکه حضرت را زین العابدین نامیدند این است که روزی در محراب مشغول عبادت بود، شیطان به صورت مار عظیمی خود را ظاهر کرد. تا حضرت را به این نحو از عبادت منصرف کند، حتی انگشت ابهام پای آن حضرت را گزید ولی ایشان همچنان مشغول عبادت بود.
چون از نماز فارغ شد فهمید که شیطان است ضربه ای به او زد و فرمود: ای ملعون دور شو، و مجددا مشغول عبادت شد، آنجا بود که هاتفی سه بار او را ندا داد که «انت زین العابدین» و این لقب در بین مردم مشهور شد.
برخی وقایع دوران امام سجاد(ع)
معاویه پس از نوزده سال خلافت و چهار سال امارت بر شام از جانب عمر و عثمان در سال 60 مرد و پسرش یزید جای او را گرفت.
خلافت کوتاه یزید (سه سال و نیم از سال 60 تا 64 هجری) واقعه مهمی ندارد، جز یک سلسله حرکات زشت و کشتارهای بی رحمانه که اهم آنها واقعه قتل امام حسین (ع) است در کربلا در دهم محرم سال 61 و کشتار مردم مدینه و محاصره مکه در سال 64.
بعد از جلوس یزید، امام حسین و عبدالله بن زبیر از مدینه به مکه رفتند و مردم را بر ضد یزید برانگیختند. یزید برادر عبدالله را که با او کینه مخصوص داشت به مکه فرستاد. عبدالله برادر را اسیر کرد و بر مکه استیلا یافت. امام حسین (ع) به دعوت مردم کوفه که یاران پدر او بودند از مکه عازم آن شهر شد و ابتدا پسرعمّ خود مسلم ابن عقیل را به گرفتن بیعت به کوفه فرستاد و کوفیان گروه گروه در بیعت امام حسین (ع) درآمدند.
یزید والی بصره عبیدالله بن زیاد را به دفع مسلم مامور کرد و عبیدالله بر مسلم دست یافته، او را کشت و کوفه را تحت امر یزید آورد و چون خبر وصول امام حسین (ع) را به حدود عراق و کنار فرات شنید از کوفه عمربن سعدبن وقّاص را به جلوگیری او فرستاد و عمر امام و جمیع اتباع و کسان او را در دهم محرم 61 در کربلا شهید کرد و زنان و اطفال شهدا را پیش یزید به شام فرستاد.
در سال 63 مردم مدینه بر خلع بیعت یزید اتفاق کردند. یزید یکی از سرداران خود را به آن شهر روانه داشت و او پس از جنگ سخت با اهل مدینه وارد آنجا شد و به دست سپاهیان شامی خود قریب هفتصد تن از بزرگان قریش و مهاجر و انصار و دوازده هزار کس از عامه را کشت و بزور از مردم برای یزید بیعت گرفت.
لشکریان شامی یزید پس از تسخیر مدینه به مکه رهسپار شدند تا فتنه عبدالله بن زبیر را نیز دفع کنند. اما عبدالله راه مکه را بر ایشان بست و سپاهیان یزید پس از چهل روز محاصره آن شهر و باریدن سنگ بر خانه کعبه و سوختن قسمتی از آن به تسخیر آنجا توفیق نیافتند و چون خبر مرگ یزید در این اثنا رسید، دست از حصار آنجا برداشته به شام برگشتند.
واقعه مرج راهط و خلافت آل مروان
پس از یزید پسرش معاویه ثانی به خلافت رسید، لیکن او مردی سلیم النفس و با انصاف بود. پس از شش ماه از این مقام استعفا کرد و اندکی پس از کناره گیری مرد. مردم مکه پس از مرگ معاویه ثانی با عبدالله بن زیاد به خلافت بیعت کردند، حتی قسمتی از بنی امیه و مروان بن الحکم عامل مدینه هم مایل به قبول بیعت عبدالله شدند اما عبدالله از بی تدبیری و بر اثر شدت کینه ای که نسبت به بنی امیه داشت، دعوت ایشان را نپذیرفت. مروان از ترس با بنی امیه به شام گریخت و عبدالله بن زیاد نیز بصره را رها کرده راه شام پیش گرفت و به این ترتیب بسهولت عراق و حجاز و یمن و مصر و شام خلافت عبدالله بن زبیر را تصدیق نمودند.
مروان بن الحکم در شام بنی امیه را گرد خود جمع آورد و ایشان با او به خلافت دست بیعت دادند لیکن عده ای از سپاهیان با ضحاک بن قَیس، عامل زبیر بر شام ساختند و زیر بار خلافت مروان نرفتند.
امویان و طرفداران زبیر در محل مَرج راهِط در غوطه دشمن در سال 64 جنگی بزرگ کردند و فتح نصیب سپاهیان مروان و بنی امیه شد. مروان یک سال بعد یعنی در 65 هجری مرد و پسرش عبدالملک مروان که پس از معاویه مشهورترین خلفای اموی است جای او را گرفت.
وقایع مهم خلافت عبدالملک (65_86 هجری) یکی خروج مختار پسر ابوعبید ثقفی سردار معروف است که در سال 66 در کوفه به یاری جمعی از ایرانیان ناراضی از خلافت بنی امیه ظاهرا به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرده و در باطن خود مدعی این مقام بوده. دیگر قتل مصعب و برادرش عبدالله بن زبیر است.
مختار در سال 66 بر کوفه استیلا یافت و اکثر قاتلین شهدای کربلا از جمله عبیدالله بن زیاد را به دست آورده کشت و تا سال 67 بر عراق استیلا داشت. در این سال عبدالله زبیر برادر خود مصعب را به کوفه فرستاد. مصعب پس از محاصره، آن شهر را مسخر نمود و مختار را گرفته در رمضان این سال به قتل رساند و بار دیگر عراق مسلّمِ عبدالله بن زبیر شد.
در سال 72 خلیفه یکی از سرداران سفاک و بی باک خود را که در تاریخ اسلام نمونه کامل ظلم و سخت کوشی شمرده می شود، یعنی حجاج بن یوسف ثقفی را برای دفع عبدالله بن زبیر روانه مکه نمود و حجاج مکه را در محاصره گرفت و با این که عبدالله بخوبی مقاومت می کرد، عاقبت پس از هفت ماه یعنی در سال 73 در ضمن جنگ کشته شد و حجاج بعد از سرکوبی مخالفین حجاز و غیره را هم به بیعت عبدالملک درآورد و خلیفه به این ترتیب از شر مدعیان بزرگی نجات یافت و خلافت او را مصفی شد.
بعد از عبدالملک مشهورترین خلفای اموی چهار نفرند:
- ولید بن عبدالملک (86_96 هجری قمری)
- عمربن عبدالعزیز (99_101 هجری قمری)
- هشام بن عبدالملک (105_125 هجری قمری)
- مروان بن محمد (126_132 هجری قمری)
از وقایع داخلی مهم خلافت هشام، خروج زید بن امام علی زین العابدین است. در کوفه جماعتی از شیعه امامیه بعد از وفات امام علی بن حسین بن علی (ع) که امام چهارم شیعیان اثنی عشری است به جای آنکه پسر ارشدش محمد باقر را امام بدانند، گرد پسر دیگرش زید جمع آمدند و او را امام خواندند. این فرقه از شیعه را زَیدیّه می خوانند. والی کوفه از قبل هشام زید را کشت و اتباعش را متفرق ساخت سپس سر زید را به دمشق فرستاد و هشام امر داد که آن را در دمشق بیاویزند و این حال باقی بود تا عهد ولید. این خلیفه هم جثه زید را از خاک بیرون آورد و سوخت.
شهادت امام سجاد (ع)
حضرت در تاریخ 25 محرم الحرام سال 95 هجری بوسیله زهری که توسط ولید بن عبدالملک به او داده شد رحلت کرد.
بعضی گفته اند که: چون هشام بن عبدالملک (برادر ولید، خلیفه وقت) در خانه خدا با احترام مردم نسبت به آن حضرت و عدم اعتناء آنها به هشام مواجه شد، و دید مردم راه را برای حضرت باز کردند و امام براحتی توانست استلام حجر کند، و این در حالی بود که هشام موفق به بوسیدن حجر بعلت حجم جمعیت نشد، برادر خود را وادار کرد که امام سجاد (ع) را زهر دهد.
حضرت بعد از خوردن زهر مدتی طولانی در بستر بیماری بود و در شب آخر عمر خود امام باقر(ع) را به جانشینی خود انتخاب نمود، سپس آبی طلبید و وضو ساخت و بعد از خواندن سوره واقعه و سوره انا فتحنا به عالم بقا ارتحال کرد. در ماتم آن حضرت مدینه یکپارچه شور و گریه شده بود، همه به تشییع جنازه آن حضرت حاضر شدند و اشک ریختند، حتی مرکب سواری حضرت نیز آنقدر کنار قبر حضرت سرش را به زمین کوبید و آب از دیدگانش جاری شد تا اینکه بعد از سه روز هلاک شد.
طبق روایتی امام سجاد (ع) یکی از بکائین (بسیار گریه کنندگان) پنج گانه عالم بود.
بکائین عالم عبارتند از: حضرت آدم (ع)، حضرت یعقوب(ع)، حضرت یوسف(ع)، فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام.
برگرفته از کتابهای “تاریخ ایران پس از اسلام” تالیف عباس اقبال آشتیانی، نشر نامک و “آشنایی با زندگی چهارده معصوم (ع)” تالیف سید مهدی شمس الدین، انتشارات شفق.
تهیه و تنظیم: میترا نامجو