• ارسال کننده: میترا نامجو
  • تاریخ انتشار: 2018 / 01 / 23

هفت عادت مردمان موثر

دکتر استفان.آر. کاوی، موسس کانون رهبری کاوی _ سازمانی بین المللی که بیش از 700 عضو یا مشاور رهبری دارد_ تقریبا برای همه مدیران و رهبران جهان شخصیتی آشناست. او نویسنده هشت کتاب پرفروش از جمله «هفت عادت مردمان موثر» است.

دکتر کاوی مشاور دائمی بیش از 500 سازمان رسمی از جمله سازمانهای صنایع و اتاقهای بازرگانی و دانشگاهها و تاسیسات دولتی و هزاران شرکت تجارتی و موسسات آموزشی در سطح جهان _ از جمله مسئول آموزش رهبری به مدیران شرکتهای آی.بی.ام._ و مشاور قریب به اتفاق همه مدیران فروشگاهها و هتلهای زنجیره یی بزرگ و شرکتهای نفتی است.

هفت عادت مردمان موثر

روش آموزش او «رهبری مبتنی بر اصول» و هدفش این است که به افراد و سازمانها این توانایی را ببخشد که خودشان به خود بیاموزند.

دکتر کاوی و همسرش صاحب نُه فرزند، و مقیم یوتا در آمریکا هستند. سازمان رهبری او به طور مداوم در 75 شهر آمریکا و در 40 کشور جهان سمینارهایی را برگزار می کند.

دکتر کاوی تحصیل کرده ی دانشگاه هاروارد است و در دانشگاه یانگ (young university) رهبری و مدیریت تدریس می کند.

نگاهی به هفت عادت
عادت چیست؟

عادت، اصلی درونی شده است. به ویژه اگر بخواهیم درباره عادت موثر بودن گفتگو کنیم با قانونی طبیعی _ مانند سایر قوانین طبیعت_ سر و کار داریم. گاه می توانیم آن را «اصول» بخوانیم. مثلا در کسب و کار شاید یکی از اصول، ارج نهادن به مشتری یا قابلیت انطباق با نگرش مشتری باشد. این امر را «اصول» می خوانیم. حال اگر بخواهم این اصل را به شیوه یی درونی سازم که طریقه اجرای آن را بدانم، مشتاق یا طالب اجرای آن باشم، و بدانم که چه کاری را باید انجام بدهم، عادت ایجاد شده است.

از این رو، بر ترتیب متوالی این عادت ها تاکید می کنم. با این یقین که این «عادتها» بهترین پژوهشی است که تاکنون در این مورد انجام پذیرفته است. و بهترین معیار برای سنجش اعتبار آن زندگی خودتان است. تاثیر این عادتها چنان بدیهی است که به محض دریافت آنها می بینید قابل چون و چرا نیستند. زیرا جوهر قوانین طبیعی حاکم بر زندگی اند. اگر سه عادت نخست را ریشه بدانیم، می توانیم سه عادت بعدی را ثمره و میوه بخوانیم.

عادت 1: عامل باشید

اساسی ترین عادت «عامل بودن» است. عامل بودن یعنی مسئولیت خود را به عهده گرفتن، ملامت نکردن اوضاع و شرایط یا اشخاص، یا این بهانه که رفتارتان حاصل شرطی شدن شما است. ضد «عامل بودن» واکنشی بودن است. اگر به واژه مسئولیت (responsibility) توجه کنید، می بینید که در اصل response-ability یا «توانایی پاسخگویی» بوده است. به این مفهوم که توانایی آن را دارید که پاسخ یا واکنش خود را انتخاب کنید.

مردمان موثر «عامل» اند. یعنی «مسئول» اند. در نتیجه، رفتارشان حاصل تصمیم و انتخاب آگاهانه خودشان، و مبتنی بر ارزشهاست. نه ثمره اوضاع و شرایط آنها، که واکنشی مبتنی بر احساس است.

عادت 2: ذهناً از پایان آغاز کنید

مفهوم ضمنی عادت 2 این است که به روشنی مقصدتان را بدانید، تا بدانید که می خواهید به کجا برسید. تا آنچه سرانجام می خواهید به وجود بیاورید، روز به روز هدایتتان کند. مانند ناظر ساختمانی که هر روز صبح نقشه ساختمان در دست سر ساختمان می رود_ و ذهناً پایان کار را می بیند و می داند_ و هر روز با استفاده از آن نقشه درباره جزییات کار آن روز تصمیم می گیرد.

زیرا همواره دو آفرینش وجود دارد. و هر گونه آفرینش مادی و فیزیکی به دنبال آفرینش ذهنی می آید. همین خانه یی را که اکنون در آن به سر می برید در نظر بگیرید. حتی پیش از این که یک آجر آن نهاده شود، نخست تماما به صورت نقشه بنا شده بود. و اگر نقشه ساختمان نادرست باشد، پس از بنای آن باید هزینه عظیمی را برای اصلاح آن متحمل شوید. نجارها اصطلاحی دارند که می گوید: «دو بار اندازه بگیر و یک بار ببر.»

عادت 2 (ذهناً از پایان آغاز کنید) می گوید: برنامه خود را بنویسید. فلسفه و نظام ارزشی خود را تعیین کنید. شعار رسالت شخصی خود را در دل و ذهن خویش حک کنید. به جای این که خود را به علت آنچه در گذشته برایتان رخ داده، و در واقع به دلیل سابقه تان محدود کنید، از طریق تخیل تان خود را به توانایی خویش متصل کنید.

عادت 3: نخست امور نخست را قرار دهید

مردمان موثر به جای مدیریت زمان، به مدیریت خویشتن می پردازند. به جای واکنش نشان دادن به مسایل اضطراری، و به جای این که به ضخامت امور نازک بپردازند، یا گرفتار امور بی اهمیت شوند، به الویتها و ارجحیت های خود توجه می کنند. یعنی امور نخست را نخست قرار می دهند.

در واقع، عادت 3 به تحقق درآوردن عادت 2 است. می توان عادت 2 را آفرینش ذهنی و عادت 3 را آفرینش عینی و فیزیکی خواند. زیرا همه چیز دوباره آفریده می شود. نخست به صورت ذهنی و آنگاه به صورت عملی. به این دلیل بارها تکرار می کنم که نخست شعار رسالت و نظام ارزشی خود را بنویسید، تا دقیقاً بدانید چه چیز را می خواهید متحقق سازید و به اجرا درآورید. آنگاه هر چیز دیگر را پیرامون این کانون محوری برنامه ریزی و اجرا کنید. و از همه مهمتر بیاموزید چگونه به سایر مسایل و اموری که پیش می آیند «نه» بگویید. زیرا با این کار، به مهمترین امور «آری» می گویید و پاسخ مثبت می دهید.

عادت 4: برنده/برنده بیندیشید

مفهوم نگرش «برنده/برنده» این است که همواره جویای منافع متقابل و دو یا چند جانبه (از جمله منافع خودتان، بسته به تعداد افرادی که در آن پروژه یا برنامه شرکت دارند) باشید. در عادت 4، جایی برای رقابت و مقایسه وجود ندارد. زیرا در عادت 4، کار گروهی و همکاری و برنده شدن همه کسانی که در آن ذینفع اند الزامی است. در عادت 4، به جای من می گویید «ما» و برای این «ما» نه کمترین بلکه بیشترین را می طلبید و به وجود می آورید.

اگر عادتهای 1 و 2 و 3 عمیقاً در وجود شخص ریشه نگرفته باشد، شاید با «ذهنیت کمبود» به عادت 4 رو آورد و به فنونی که به «اخلاقیات شخصیت» مربوط می شوند رجوع کند. در این صورت هرگاه فشار رو آورد، دیگر بار به الگوی تظاهر و دورویی باز می گردد. و در اینجاست که انواع بیماریها و عصبیتها فرصت رشد پیدا می کنند. زیرا «ذهنیت کمبود» کشمکشهای درونی ایجاد می کند و نیروی شخص را می مکد.

عادت 5: نخست گوش فرا دهید، سپس بخواهید به شما گوش کنند

عادت 5 یعنی بگذار اول من به تو گوش کنم. بیشتر مردم برعکس این کار را انجام می دهند. می خواهند اول خودشان حرف بزنند، وضعیت خود را روشن کنند و مورد تفاهم قرار گیرند. وقتی هر دو طرف بخواهند اول (و مخصوصا با هم) حرف بزنند، مونولوگ جمعی_گفتگوی مُرده_ ایجاد می شود. زیرا در واقع گفتگویی یک نفره است، اگر چه در حضور یک نفر دیگر انجام می پذیرد. در این حال، شخص واقعاً به حرف دیگری گوش نمی کند. یا دارد حرف می زند، یا خودش را برای آنچه می خواهد بگوید آماده می کند. عادت 5 می گوید نخست گوش کنید. آنگاه نظرتان را بیان کنید. نخست خودتان وضعیت دیگری را درک کنید، آنگاه بخواهید مورد تفاهم قرار گیرید. عادت 5 مستقیماً به شیوه ارتباط برقرار کردن مربوط می شود و کلید ایجاد همدلی و روابط مبتنی برنگرش «برنده/برنده» است.

عادت6: سینرژی (انرژی گروهی ایجاد کنید)

عادت 6 ثمره نهایی یا ایجاد راه حلهای تازه و بهتر گروهی است. راه حلهایی بهتر از آنچه نخست هر یک از افراد پیشنهاد کرده بودند.

سینرژی ضد مصالحه و سازش است. به تعبیر دیگر یعنی «کل» بزرگتر از مجموع اجزای آن است. عادت 6 جنبه خلاق عادت 5 است. در اینجاست که خلاقیت خود را به کار می گیرید و راه حلهای تازه و بهتری را جستجو می کنید. بیشتر مردم به جای ایجاد سینرژی (همکاری خلاق) ستیز یا گریز را در پیش می گیرند. هر دوی این شیوه ها ناشی از الگوهای ارتباطی نابالغ است.

فرض کنیم می خواهید برای تعطیلات به کنار دریاچه یی بروید، چون به پسرانتان قول ماهیگیری داده اید. اما همسرتان می خواهد برای تعطیلات به عیادت مادرش برود که بیمار است و در شهر دیگری زندگی می کند. دیدار مادر بیمارش برای همسرتان بسیار مهم است. و رفتن کنار دریاچه و تعلیم تعهد و خوش قولی به پسرانتان نیز برای شما اهمیت دارد. اما مادر همسرتان سخت بیمار است و بجز این تعطیلات مجال دیگری برای دیدار مادرش ندارد. در چنین موقعیتی چه می توان کرد؟

در نهایت عشق و احترام با یکدیگر گفتگو می کنید. زیرا یکدیگر را دوست دارید و این علاقه سبب می شود که نسبت به یکدیگر سرشار از تفاهم و همدلی باشید. و این یعنی سینرژی، زیرا سینرژی یعنی کل بزرگتر از مجموعه اجزای آن است.

عادت7: اره را تیز کنید _بازسازی خویشتن_

مجسم کنید در جنگل، شخصی را می بینید که در حال تقلاست و می کوشد با اره درختی را ببرد.

از او می پرسید: چه می کنی؟

پاسخ می دهد: می بینی که دارم درخت را اره می کنم.

می گویید: خیلی خسته به نظر می رسی. چه مدت است که اره می کنی؟

می گوید: بیشتر از پنج ساعت است. واقعا که کار شاقی است.

می پرسید: چرا چند دقیقه به خودت فرصت نمی دهی تا اره را تیز کنی؟ مطمئناً کارَت با سرعت بیشتری پیش خواهد رفت.

مرد به تاکید می گوید: فرصت ندارم اره را تیز کنم. مگر نمی بینی که دارم اره می کنم؟

عادت 7 عبارتست از ایجاد مجال برای تیز کردن اره یا بازسازی خویشتن. مابقی 6 عادتی که خواندید مبتنی بر این عادت است. زیرا سایر عادتها را ممکن می سازد. دیگر بار توجهتان را به توالی این عادتها جلب می کنم.

یعنی عادتهای 1 و 2 و 3 که آنها را پیروزی شخصی می خوانم و به «مَنش» مربوط اند باید پیش از عادتهای 4 و 5 و 6 پرورش یابند که آنها را پیروزی عمومی می خوانم و به «شخصیت» ارتباط دارند.

زیرا اگر بذری نکاشته باشید، چگونه خواهید توانست محصولی را درو کنید؟

اگر به طور منظم به عادت 7 (تیز کردن اره) بپردازید، خود به خود سایر عادتها را نیز در خویشتن پرورش خواهید داد. عادت 7 عبارتست از ایجاد تعادل میان چهار بُعد وجود: جسمانی، ذهنی، معنوی، اجتماعی و عاطفی.

برگرفته از کتاب”هفت عادت مردمان موثر ” نویسنده: استفان کاوی، مترجم: گیتی خوشدل از انتشارات: نشر پیکان.

تنظیم: میترا نامجو

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها:









صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید