در این مقاله تیترهای زیر را می خوانید:
مسئولیت 100% زندگی خود را به عهده بگیرید، مشخص کنید چرا این جا هستید، تصمیم بگیرید که چه می خواهید، باور کنید که امکان پذیر است، خوش بین باشید، همین الان اقدام کنید!
مسئولیت 100% زندگی خود را به عهده بگیرید
شما باید مسئولیت شخصی خود را به عهده بگیرید. شما نمی توانید شرایط، فصول یا جهت وزش باد را تغییر دهید، اما می توانید خودتان را تغییر دهید. جیم رون، فیلسوف آمریکایی
حقیقت واقعی این است که فقط یک نفر مسئول کیفیت زندگی شماست و آن شخص کسی نیست جز خود شما.
اگر می خواهید موفق باشید باید مسئولیت 100% هر مسئله ای را که در زندگی تان با آن روبرو می شوید، به عهده بگیرید. این شامل سطح پیشرفت، نتایجی که به وجود می آورید، کیفیت روابط، وضعیت سلامت و تناسب جسمانی، درآمد، مقدار بدهی، احساسات و هر چیز دیگر شما می شود!
هیچ وقت نمی خواهیم ببینیم که مشکل واقعی خودمان هستیم. برای این که موفقیت اصلی و عمده ی زندگی خود را به دست آورید و به آن چه برای شما بسیار مهم است برسید، باید مسئولیت 100% زندگی خود را به عهده بگیرید و کمتر از این کاری نکنید. و این یعنی اطلاع داشته باشی هر اتفاقی که برایت می افتد، خودت خالق آن هستی. این یعنی می فهمی که علت همه ی تجاربت خودت هستی. مقصر شمردن دیگران و گله و شکایت از دیگران را کنار بگذار و مسئولیت کلی زندگی خودت را به عهده بگیر. این پیش نیاز حلق زندگی موفق است. همه بهانه ها، همه داستان های قربانی بودنتان، همه ی دلایلی که چرا نمی توانید و چرا تا الان به اهداف خود نرسیده اید و همه عادت هایی را که شرایط بیرونی را متهم می کردید و مقصر می شمردید، باید برای همیشه همه ی آن ها را کنار بگذارید. شما مسئول افکار و احساسات فعلی خود هستید، مسئول گفتار و کردار خود هستید، مسئول مطالب و موضوعاتی هستید که به ذهن خود ارسال می کنید – کتاب ها و مجلاتی که می خوانید، برنامه های تلویزیونی و فیلم هایی که تماشا می کنید و مردمی که با آن ها سر و کار دارید. همه اعمال تحت کنترل شما هستند. برای این که موفق تر باشید، تنها کاری که باید بکنید این است طوری رفتار کنید که بیشتر آن چه را خواهان آن هستید به وجود آورید.
اصل قضیه این است هر نتیجه ای که در زندگی به دست می آورید (موفقیت یا شکست، ثروت یا فقر، سلامت یا بیماری، آشنایی یا جدایی، کامیابی یا درماندگی) همه حاصل این است که چگونه در برابر رویداد یا حادثه ی قبلی زندگی خود واکنش نشان داده باشید. اگر علاقه ای به نتایج فعلی خود ندارید، دو راه پیش رو دارید که می توانید یکی را انتخاب کنید:
1- می توانید رویداد را بابت فقدان نتایج مقصر بدانید.
2- در عوض می توانید به راحتی واکنش خود را نسبت به رویدادها تغییر دهید – به وضعیتی که جریانات در آن قرار دارند – تا بالاخره نتایج دلخواه خود را به دست آورید.
هر آن چه امروز تجربه اش می کنید -درونی یا بیرونی- حاصل انتخاب شما در گذشته است. اگر به انجام کاری که همیشه می کردید ادامه دهید، همان را به دست می آورید که همیشه به دست می آوردید.
وقتی به علائم و حوادثی که در حال رخ دادن هستند سریع و قاطعانه واکنش نشان دهید، زندگی خیلی راحت تر می شود.
باید بخواهید برای کسب نتایج مورد نظر روی آن چه انجام می دهید تمرکز کنید. این فرمولی ساده است – هر کاری را که نتیجه بخش است، بیشتر انجام دهید و هر کاری را که این طور نیست، کمتر انجام دهید و رفتارهای جدید را امتحان کنید تا ببینید نتایج بهتری می دهد یا نه.
توجه کنید… نتایج به شما دروغ نمی گویند. ساده ترین، سریع ترین و بهترین راه فهمیدن این که چه چیزی نتیجه می دهد و چه چیزی نتیجه نمی دهد، توجه به نتایجی است که در زمان حال به وجود می آورید. تنها چیزی که نتایج شما را تغییر خواهد داد، تغییر رفتار شماست. پیگیری بیشتر کنید، بیشتر آموزش دوره ی فروش ببینید، نحوه ی معرفی کالای خود را تغییر دهید، رژیم غذایی خود را عوض کنید، کالری کمتری مصرف کنید و بیشتر ورزش کنید. این ها مواردی اند که تفاوت ایجاد خواهند کرد. تنها نقطه ی آغازینی که نتیجه می دهد، واقعیت است.
مشخص کنید چرا این جا هستید
روی این کره ی خاکی چه کاری از پیش برده اید؟ دلیل هر کاری که انجام می دهید چیست؟ مجبور نیستید یک سال را در خارج از کشور باشید تا از فشارهای روزانه ی زندگی دور شوید و بتوانید بفهمید برای چه کاری ساخته شده اید. می توانید به سادگی انجام دو تمرین ساده را کامل کنید تا به شما در مشخص کردن هدفتان کمک کند.
شادی شما سیستم هدایت درونی شماست. هر آن چه بیشترین شادی را به شما هدیه می کند، در راستای هدف شما قرار دارد. آیا می توانید با انجام کارهایی که برایتان فرح بخش است، امرار معاش کنید؟
روی هدف خود پایدار بمانید. اهداف و رویاهای خود را مشخص کنید و مطمئن شوید که آن ها شما را به هدفتان می رسانند.
تصمیم بگیرید که چه می خواهید
برنامه ریزی در اوایل کودکی اغلب مسیر خواسته های شما را تعیین می کند. مثل بچه ای که دقیقا می داند چه می خواهد شروع کنید. شما می دانستید چه موقع گرسنه اید، غذایی را که دوست نداشتید تف می کردید، به راحتی با صدای بلند گریه می کردید. می دانستید چه می خواهید و مستقیم و بدون ترس به طرف آن می رفتید.
با رویاهای کسی دیگر زندگی نکنید. در هر موقعیتی با افتخار کردن به موضوعاتی که برایتانارجح است، از کوچک ترین سطح شروع کنید. هر قدر هم کوچک یا بزرگ هستند، آن ها را دست کم نگیرید. ممکن است آن ها برای شخص دیگری بی ربط و بی اهمیت باشند، اما برای شما این طور نیستند.
دیگر چیزی کمتر از خواسته ی واقعی خود نخواهید. این که در مورد خواسته های خود شفاف نباشید و نیازها و خواسته های دیگران را مهم تر از نیازهای خود بدانید، صرفا بنابر عادت است می توانید با تمرین، عادت مخالف این عادت را به وجود آورید.
فهرست “من می خواهم” تهیه کنید. تهیه فهرستی از سی کاری که می خواهید انجام دهید، سی تا چیزی که می خواهید داشته باشید و سی عنوانی که می خواهید قبل از مرگ داشته باشید. این بهترین راه به چرخش در آوردن توپ است.
رویای زندگی آرمانی خود را مشخص کنید. کسانی به اوج می رسند که رویاهای بزرگ تری دارند. آن ها بر این باورند که هیچ چیز غیر ممکن نیست و بر این باورند که خودشان در خلق آن بی تاثیر نیستند. اجازه ندهید دیگران با حرف های خود شما را از رویاهایتان دور کنند. برای دستیابی به حداکثر تاثیر، دیگران را در رویای خود سهیم کنید، هر بار که رویای خود را با دیگران در میان می گذارید، آن رویا واضح تر، واقعی تر و قابل دسترس تر می شود. از همه مهم تر، هر بار که رویای خود را با دیگران در میان می گذارید، ذهن نیمه هشیار خود را تقویت می کنید که می تتوانید آن را به دست آورید.
باور کنید که امکان پذیر است
هر چه انتظارش را داشته باشید و باور کنید، همان را به دست می آورید. خودتان را باور کنید و به دنبال آن بروید خیلی مفید است که کسی دیگر قبل از خودتان شما را باور داشته باشد.
باور داشتن خود، یک نگرش است. اگر فرض را به نفع خودتان بگیرید و طوری رفتار کنید که امکان پذیر است، کارهایی را انجام خواهید داد که برای رسیدن به آن نتیجه ضروری و لازم هستند. اگر باور کنید که شدنی نیست، آن چه را لازم است انجام نخواهید دد و به نتیجه نمی رسید. این به پیشگویی خود کرده تبدیل می شود.
دیگر نگویید “من نمی توانم”. زندگی خود را با این باور که نمی توانید، هدر ندهید. تصور نکنید که به مدرک دانشگاهی نیاز دارید. به شما ربطی ندارد دیگران در موردتان چه فکری می کنند.
خوش بین باشید
چگونه از این تجربه به نفع خودم استفاده کنم؟ در هر اتفاقی به دنبال فرصتی خوب بگردید. خدا مورد بهتری برایم در چنته دارد.
همین الان اقدام کنید!
همین حالا، فهرستی از اهدافی که می خواهید به آن برسید، تهیه کنید. اطمینان حاصل کنید که اهداف شما برای هر جنبه از رویاهایتان قابل اندازه گیری باشد (چقدر و تا کی). سپس به دنبال هدفی قابل پیشرفت باشید. در مورد هدف، رویا و منظور خود شفاف باشید. آن را دقیق مشخص کنید. این طور در نظر بگیرید وقتی مقصد خود را کامل بشناسید و بدانید به کجا می روید، می توانید هر روز چند قدم به سمت آن بردارید و در نهایت باید به آن جا برسید. بنابراین اول تصمیم بگیرید که چه می خواهید. آن را بنویسید و همواره مرورش کنید تا شما را به سمت آن اهداف هدایت کند.
تنظیم: سمیه مظفری
برگرفته از کتاب مبانی موفقیت، جک کنفیلد، ترجمه گیتی شهیدی، انتشارات نسل نو اندیش