• ارسال کننده: علی یزدی مقدم
  • تاریخ انتشار: 2014 / 11 / 15

راز خلاقیت و موفقیت

راز موفقیت در این است که بدانید چگونه منابع خود را مخفی نگه دارید. – انیشتن

بزرگترین بدفهمی که درباره خلاقیت وجود دارد این است که فکر کنید همه چیر در یک لحظه رویایی رخ می دهد چیزی مانند جادو یا الهام که ناگهان ظاهر می شود! اما واقعیت به این زیبایی هم نیست. هر پدیده ای دلیلی دارد و هر چیزی از چیز دیگر پدید آمده است یا به عبارت دیگر هر علتی معلولی دارد. همه ایده هایی که تا کنون به فکر کسی خطور کرده اند و همه هنرمندان و به خصوص بزرگترین آنها منابع خود را برای الهام دارند. می خواهم پرده از فرمول معروف انیشتن بردارم و این کار را با نمایاندن برخی از منابع خودم و توضیح اینکه چگونه از آنها استفاده می کنم انجام می دهم و به شما خواهم گفت که چگونه می توانید از نبوغ دیگران استفاده کنید تا آینده خوبی برای خود بسازید.

خلق کنید

هر کسی از جایی شروع کرده است و من هم از این قاعده مستثنا نیستم. قبل از اینکه کار روی این وب سایت را شروع کنم چنین اعتباری نداشتم و حتی کسی مرا نمی شناخت و حتی به عنوان یک نویسنده، طراح، کارآفرین یا بازاریاب هیچ تجربه ای نداشتم. کاری که من انجام دادم این بود که با حرص و ولع زیادی شروع به خواندن و خلاصه برداری کردم و سعی کردم این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. حتما می دانید که در بازار فوق العاده رقابتی آنلاین برای تازه کاری مانند من شانس زیادی وجود نداشت.

خوب فکر می کنید که چه شد که من توانستم در بین وب سایت های قدرتمند و قدیمی که در همین زمینه فعالیت می کردند قد علم کنم و وب سایتی بسازم که هر روز بازدیدکننده بیشتری جذب کند؟

من این کار را با مشاهده دیگران و اینکه چگونه با خلاقیت خود توانستند موفق باشند و تلفیق نبوغ آنها با داشته های خودم انجام دادم.

همه چیز از آنجا شروع شد که من کتاب استیو پالوینا با نام «10 دلیلی که شما نباید هرگز به دنبال کار بگردید را خواندم» و پس از آن بود که به مقاله ای در یک وب سایت برخورد کردم با این نام « چگونه از نوشتن در وبلاگ خود پول دربیاورید.»  و تا آن زمان هیچ تفکری چنین تاثیر روی من نگذاشته بود. این موفقیت مالی استیو نبود که مرا مجذوب خود کرده بود. بلکه سبک نگارش او بود که مرا سخت تحت تاثیر قرار داد. شوخ طبعی، بذله گویی، صداقت بی حد و حصر او و شور اشتیاق مردم در شنیدن حرف های او و خواندن کتاب هایش و اعتقادی که به حرف های او داشتند همه و همه در من انگیزه ای قوی ایجاد کرد تا در زمینه ای که به آن علاقه مند هستم فعالیت کنم.

من از استیو آموختم که یک مقاله بلند و اصل (غیر کپی) چقدر ارزش دارد و به کمک او به ارزش خدمات رسانی به خوانندگان، نوشتن تجربه های شخصی و انتخاب موضوعاتی که بدرد همه مردم بخورد پی بردم. و همانطور که او گفته بود به کمک مشاهده به این درک نایل شدم. با مشاهده موقعیت تبلیغاتی که در وب سایتش قرار می داد، دوره های زمانی که مقالات جدیدی ارائه می داد و هزاران جزییات دیگر که خوانندگان معمولی به آن دقت نمی کنند توانستم به این دانش دست پیدا کنم.

البته من می توانستم همه جزییاتی را که استیو به کار برده بود و به من کمک کرد نادیده بگیرم اما نتیجه چه می شد؟ هنوز عده زیادی در دوره ای که فراری های پر سر و صدا از کنار گوش ما می گذرند تلاش می کنند چرخ را دوباره اختراع کنند! در دوره رنسانس شاگردان با تقلید کار استاد تلاش می کردند کار یاد بگیرند به خصوص در زمینه هنر این روش مرسوم بود. راز خلاقیت این است که نبوغ کار دیگران را دریابید و سعی کنید این نبوغ را در کار خود و به روش خودتان باز تولید کنید.

اگر می خواهید خلاق تر باشید، باید از افرادی که از شما داناتر یا باهوش تر هستند بیاموزید. مگر اینکه مرشد، مربی یا استاد داشته باشید در غیر این صورت به کمک مشاهده باید بیاموزید. وقتی که شاهکاری را می بینید که تحسین شما را بر می انگیزد آنرا به صورت علمی موشکافی کنید و آنرا دقیقا همانطور که هست توصیف کنید. آیا موضوع مهم است؟ آیا شخصیت مولف مهم است؟ آیا مفید بودن مقاله مهم است؟ همین مفهوم در طراحی هر چیز صادق است. چه چیزی سبب می شود تا افراد از دیدن یک کار هنری لذت ببرند؟ وقتی که روی یک تبلیغات در اینترنت کلیک می کنید چه چیزی شما را وادار به این کار می کند؟ چه چیزی باعث می شود آبونمان یک مجله یا وب سایت شوید؟ کلید خلاقیت را هر جایی می توانید بیابید. و شما باید آنها را جمع آوری کنید و درکی که از این مشاهدات بدست می آورید برای شاهکار خلاق خود استفاده کنید.

همچنین بسیار مهم است که بتوانید مدلی پیدا کنید که با سیستم شما همخوانی داشته باشید. اگر شما هم مانند من می خواهید از هیچ شروع کنید سعی نکنید شرکتی مانند تک کرانچ راه بیندازید. این روش کار نمی کند چون شما مایک آرینگتون را در درون شرکت خود ندارید. به خود به عنوان موتوری نگاه کنید که به یک بدن نیاز دارد. باید به دنبال شخصی بگردید سابقه کاری و مهارت های او با خواسته ها و نیاز های شما هم خوانی داشته باشد.

فراموش نکنید که الهام گرفتن از دیگران با دزدی کار های معنوی و استفاده غیر مجاز حاصل یک عمر زحمت دیگران متفاوت است. و کار استیو هم روی من تاثیرگذار بود و من سعی نکردم از حاصل زحمات او کپی برداری کنم. من مدل او را نگاه کردم و به کمک آن مدل مورد نظر خودم را ساختم و با توجه به نیاز و علاقه مندی های خودم سعی کردم تغییرات لازم را اعمال کنم. احتمالاً استیو هم روش مشابهی را استفاده کرده است تا به این درجه از موفقیت برسد.

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها: -

صفحه بعد >>



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید