• ارسال کننده: میترا نامجو
  • تاریخ انتشار: 2016 / 11 / 24

مصاحبه اختصاصی یاد بگیر دات کام با مهرداد صدقی طنز نویس

آقای مهرداد صدقی طنز نویس بجنوردی با نوشتن کتاب های طنز شیرین، موفقیت هایی در این زمینه کسب کرده است و با کتاب آبنبات هلدار که با لهجه شیرین بجنوردی نوشته شده، در سری دوم مسابقه کتابخوانی “بخون و ببر” در سال 1395 در برنامه تلویزیونی خندوانه معرفی شده و طرفداران بسیاری را به خود جذب کرده است و بیشتر در عرصه ی طنز نویسی شناخته شده است.

مصاحبه اختصاصی یاد بگیر دات کام با مهرداد صدقی طنز نویس

سایت یاد بگیر دات کام مصاحبه ای با آقای مهرداد صدقی انجام داده است، که حتما برای علاقه مندان به نویسندگی و طنز جالب است.

جناب صدقی بیو گرافی مختصری از خودتان بفرمایید و از تحصیلات و دانشگاهتان مقداری برای علاقه مندان خود  توضیح دهید؟

مهرداد صدقی متولد 1356 هستم، در مدارس مختلف بجنورد دانش آموز بوده ام (ابتدایی: امام خمینی و قدس. راهنمایی: ابوریحان بیرونی. دبیرستان: دانش و حسن آبادی) اما خاطرات مدرسه امام خمینی، ابوریحان بیرونی و دبیرستان دانش برایم شیرین تر است.
در سال 75 در رشته صنایع چوب و کاغذ دانشگاه گرگان پذیرفته شدم و در همین دانشگاه مقاطع ارشد و دکترا را هم ادامه دادم. در حال حاضر عضو هیات علمی دانشگاه گنبد کاووس هستم.

مصاحبه اختصاصی یاد بگیر دات کام با مهرداد صدقی طنز نویس

از آثارتان بفرمایید چند تا به چاپ رسیده؟ و کدام یک مورد علاقه خود شماست؟

مغز نوشته های یک جنین، مغز نوشته های یک نوزاد، نقطه ته خط، رقص با گربه ها، آبنبات هل دار، تعلیمات غیر اجتماعی، آبنبات پسته ای، میرزا روبات.

 آیا همه آثارتان به یک سبک و زمینه نوشته شده؟

کتابهایم عمدتا طنز هستند اما در زمینه نگرش به طنز با هم متفاوتند. برخی داستان طنز، برخی نثر کوتاه طنز و بعضی ها هم مثل کتاب رقص با گربه ها طنز تلخ هستند.

ایده ی طنز نویسی از چه زمانی به ذهن شما خطور کرد؟ و چرا طنز را انتخاب کردید؟

اینکه چرا طنزنویسی را انتخاب کرده ام نیاز به توضیح دارد که قبلا هم در یکی دو مصاحبه گفته بودم.
طنز نویسی­‌ام خودش چند داستان دارد. ماجرای اول اینکه یکی از استادان دوران دانشجویی­‌ام که هم داستان طنز و هم داستان جدی از من خوانده بود، مرا به نوشتن طنز تشویق کرد. حالا نمی‌دانم تشویقش به خاطر این بود که تصور می‌کرد داستان طنز را از جدی بهتر نوشته‌ام یا اینکه داستان جدی را خیلی بد نوشته‌ام و از من داستان نویس جدی در نمی‌آید. به هر حال، گفت با توجه به اینکه می‌توانی طنز بنویسی روی نوشتن طنز بیشتر تمرکز کن «و سعی کن با داستانهای طنز، سرباز ارتش نیک بختی باشی».

داستان دیگر اینکه اصالت ما به روستایی بر می‌گردد که همه به شوخ طبعی معروف هستند. البته تشویق‌های دیگران هم در ادامه دادن مسیر طنز خیلی مؤثر بوده اما از همه مهم‌تر سفارش اکید مادرم است که همیشه می­گوید مبادا با داستان‌هایت مردم را ناراحت کنی و غم و غصه­‌دار بنویسی. سعی کن شادشان کنی.

و اولین نوشته ای که به چاپ رسید کدام اثر بوده؟ و با کدام کتاب شناخته شدید؟

اولین متنی که از من چاپ شد به اولین جشنواره طنز دانشجویان در سال 79 برمیگردد که با آن در بین نامزدهای کسب مقام قرار گرفتم. اولین کتابم هم نقطه ته خط بود. با کتاب آبنبات هل دار بیشتر شناخته شدم.

(آبنبات هلدار) را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است و ازجمله کتاب‌هایی است که در سری دوم مسابقه کتاب‌خوانی (بخون و ببر) برنامه خندوانه معرفی‌شده است.

بعد از شناخته شدن توسط اثرتان تغییری در نوشتن و افکارتان به وجود آمده؟

تغییر به خاطر بازخوردهای مخاطب خیلی اندک بوده. من دارم مسیر خودم را می روم و فراموش نکنیم مخاطب معمولا حداقل دو سال از نویسنده عقب تر است.

اما به واسطه بازخوردهای مختلف، آدم احساس می کند مسئولیتش در برابر مخاطب سنگینتر شده است.

نوشته های کدام طنز نویس ها را دنبال می کنید ؟ و الگوی شما در نویسندگی و طنز چه کسی یا کسانی هستند؟

معمولا کار اکثر طنزنویسها را مطالعه می کنم و به آثار منوچهر احترامی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، جیووانی گوارسکی، عمران صلاحی و به بسیاری دیگر از بزرگان این عرصه علاقمندم.

عوامل یا مشکلاتی سر راه وجود دارد که شما را در نوشتن محدود می کند؟ و چیزهایی را که می خواهید و نمی توانید بنویسید؟

معمولا طنزنویسی در محدودیت خلاقانه تر است و بهتر در می آید چون ذات طنز همین است و چیزی که نمی شود جدی و مستقیم گفت با زبان طنز مطرح می شود.

موضوع و شخصیت کتابها چطور به ذهن شما می آید؟  ناخود آگاه به ذهن شما میرسد یا از قبل زمینه ای برای کاراکتر ها داشته اید؟

همه ی این موارد هست. گاهی داستان به سراغم می آید و گاهی خودم دنبال داستان می روم. اگر بخواهم کار بلند بنویسم چون حداقل حدود یک سال کاملا درگیرش می شوم نمی توانم منتظر داستان و جرقه هایش بمانم و در هر لحظه این خودم هستم که مسیر داستان را جلو می برم. اما سوژه کلی معمولا با یک جرقه شروع می شود.

نظرتان در مورد طنز نویسان ایرانی چیست؟

این سوال خیلی کلی است. طنز ژورنالیستی بسیاری از طنزپردازان را در این سالها نمی پسندم چون آدم حس می کند خیلی از مطالعه بهره مند نبوده اند و از روی هم کپی می کنند. اما سوای آثار روزنامه ای روزمره، آثار خیلی خوبی هم خلق شده که متاسفانه جز برای اهل فن، انگار چندان برای عموم مردم شناخته شده نیستند. مثلا ستون طنز آقای زرویی در روزنامه همشهری که بعدها به صورت کتابی مستقل منتشر شد و در زمینه طنر ژورنالیستی شاهکاری محسوب می شود.

آیا به طنز به آن صورت که مد نظر شما هست اهمیت داده شده است؟ و جایگاه طنز در ایران را چطور می بینید؟

در حال حاضر هم رسانه های جمعی و هم مردم به ضرورت استفاده از طنز پی برده اند اما هنوز جای آن در زمینه های آموزشی و برنامه ریزیهای درسی (آموزش با زبان طنز) خالی است.

در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی هستید؟

بله یک اثر کاملا جدی به نام “دژاوو”.

 و تا چه زمان مایل هستید به این سبک نوشتن ادامه بدهید؟

تا زمانی که از دستم بر بیاید و مخاطب داشته باشم و حس نوشتن اثر طنزآمیز را هم داشته باشم.

و سوال آخر اینکه برای علاقه مندان به طنز نویسی چه پیشنهادی می کنید ؟ و از کجا باید شروع کنند؟

تا می توانند بنویسند و در زمینه های مختلف (نه فقط طنز) مطالعه داشته باشند.

گرد آوری و تنظیم: میترا نامجو

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها: -









صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید