حتما بسیار شنیده اید که ذهن انسان قابل پرورش و انعطاف پذیر است. یا اصطلاحا می گویند مغز ما پلاستیک است! این به معنای اینکه مفز ما از جنس پلاستیک باشد نیست بلکه به این معناست که مغز ما در طول سالیان قابلیت تغییر داردو بسیار انعطاف پذیر است. مغز قابلیت فوق العاده در شناخت خود دارد و با ایجاد اتصالات عصبی جدید می تواند سلول های مغزی یا همان نورون ها را به هم متصل نماید. به این قابلیت نوروپلاستیسیتی می گویند.
علاوه عوامل ژنتیکی، محیطی که شخص در آن زندگی می کند و همچنین کارهای روزمره فرد در شکل گیری مغز او تاثیر گذار هستند.
نوروپلاستیسیتی در در مغز اتفاق می افتد
در موارد زیر پدیده نوروپلاستیسیتی در حال انجام است.
- آغاز زندگی درست زمانیکه مغز تکامل لازم را نیافته و در حال سازمان دهی خود است.
- در صورت صدمه دیدن قسمتی از مغز یا انجام جراحی روی آن برای جبران قابلیت های از دست رفته یا استفاده از تمام ظرفیت های باقیمانده.
- در دوران بلوغ ذهنی و هر زمانیکه چیزی می آموزیم این پدیده در حال رخ دادن است.
هنگام جراحی
یکی از قابلیت های شگفت آور مغز از دید نوروپلاستیسیتی این است که در صورت صدمه دیدن ناحیه ای از مغز خود می تواند فعالیت های مربوط به آن بخش را به ناحیه ای دیگر منتقل کند و به این ترتیب صدمه وارده را جبران کند.
در کتاب «مغزی که خودش را ترمیم کرد» داستان هایی از موفقیت دانشمندان پیشرو در زمینه مغز انسان توصیف شده است که در آنها نمونه های زیادی از این تغییر مکان فعالیت های مغزی گزارش شده است.
در یکی از این داستان ها واقعه ای که برای یک جراح پنجاه ساله رخ داده است نقل شده او در این سن دچار سکته مغزی می شود. دست چپش فلج می شود. در این دوران دست سالمش هم از حرکت باز می ایستد در چنین اوضاعی که عملاً اندام هایش از او فرمان نمی بردند تصمیم می گیرد میزی را که در برابرش قرار دارد تمیز کند اما این کار غیر ممکن به نظر می رسد. اما در همین زمان به آرامی به خاطر می آورد چگونه دستی را که فلج بوده حرکت دهد. او کم کم به خاطر می آورد بنویسید دوباره تنیس بازی می کند. در حقیقت وظایف قسمتی از مغر که آسیب دیده بود به قسمت سالم مفزش منتقل شده است!
مغز آسیب را با برقرار ساختن اتصالات جدید بین نورون های دست نخورده جبران می کند. برای برقراری ارتباط جدید نورن ها طی یک سری فرایند ها باید شبیه سازی شوند.
خاصیت پلاستیکی مغز و حافظه
مدت ها بود که دانشمندان فکر می کردند همچنان که انسان پیر می شود برقرای ارتباط بین نورن ها کمتر می شود. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که با آموختن هیچگاه برقراری این اتصالات متوقف نمی شود بلکه مغر مدام در حال تغییر کردن است.
پلاستیسیتی ظرفیت مغز برای تغییر کردن به کمک آموختن است. تغییراتی که به آموختن مربوط می شود معمولاً در سطح ایجاد ارتباط بین نورون ها شکل می گیرد. اتصالات جدیدی برقرار خواهد شد و ساختار داخلی سیناپس های موجود می تواند تغییر کند.
آیا می دانستید وقتی که در زمینه ای تخصص پیدا می کنید ناحیه ای از مغز شما که با این نوع مهارت درگیر است رشد می کند؟
به عنوان مثال راننده های تاکسی لندن هیپوکَمپوس (ناحیه خلفی مغز ) بزرگتری از راننده های اتوبوس لندن دارند. ( مگوایر، وولت و اسپیرز 2006). اما چرا؟ دلیل این بزرگی ناحیه هیپوکمپوس این است که وظیفه آن مسیر یابی است و برای این کار کغز انسان فرایند پیچیده ای را انجام می دهد! و چون رانندگان تاکسی بیشتر به مهارت مسیر یابی نیاز دارند تا راننده های اتوبوس که فقط مسیر های مشخصی را طی می کنند این ناحیه در مغز آنها رشد کرده است و بزرگتر شده است.
همچنین در افراد دوزبانه هم می توان خاصیت پلاستیکی مغز را مشاهده کرد. (میکلی 2004) به نظر می رسد که آموختن زبان دوم با ایجاد تغییراتی در مغز امکان پذیر است. قشر بیرونی قسمت چپ و پایین مغز در افراد دو ربانه بزرگتر از افراد تک زبانه است.
تغییرات پلاستیکی در مغز همچنین برای موسیقی دان ها هم رخ می دهد مغز موسیقی دان ها و نوازندگان حرفه ای (که حداقل یک ساعت در روز تمرین می کردند) با مغز افراد معمولی و موزیسین های مبتدی مورد مقایسه قرار گرفت. (گسر و اشلاگ 2003) آنها متوجه شدند که بافت خاکستری مغز در موسیقیدان های حرفه ای بیشترین حجم را دارد و در نوازندگان آماتور حجم متوسطی دارد در حالیکه در افراد عادی کمترین حجم را دارد که شامل نواحی موتوری ( motor regions )، قسمت جلو-بالا و قسمت پشتی گیجگاهی هستند.
و بالاخره تحقیقات دراگانسکی و همکارانش در سال 2006 نشان داد که آموختن حجم زیادی از اطلاعات می تواند تغییرات پلاستیکی در مغز ایجاد نماید. آنها مغز دانشجویان پزشکی آلمانی را 3 ماه قبل از امتحانات و درست بعد از امتحانات مورد بررسی قرار دادند و آنرا با مغز دانشجویانی که در این دوره برای امتحان مطالعه ای نداشتند مورد مقایسه قرار دادند. مغز دانشجویان پزشکی تغییراتی را که نشان می داد که به مطالعات آنها بستگی داشت. این تغییرات در قسمتی از مخ و قسمت پشتی هیپوکمپوس بود. همانطور که می دانید این نواحی مغز برای به خاطر آوردن و آموختن مورد استفاده قرار می گیرند.
نوشته: بَچ کُمُک
ترجمه: علی یزدی مقدم