جشنواره ادینبورگ فرینج (Edinburgh Festival Fringe) مشخصا بزرگ ترین فستیوال هنری جهان است، به طوری که درسال 2013، ادینبورگ فرینج 25 روز طول کشید که در طی آن از2,871 نمایش 45,464 اجرا صورت گرفت که 47 کشور از سراسر جهان در آن شرکت داشته اند. این جشنواره که در آغاز رویدادی فرعی نسبت به جشنواره بین المللی ادینبورگ بوده، در سال 1947 همزمان با اولین برگزاری جشنواره بین المللی ادینبورگ شروع بکار کرد، چرا که هشت گروه هنری که نتواستند در جشنواره بین المللی آن سال حضور داشته باشند، در عصیان علیه جشنواره بین المللی پر فیس و افاده با همکاری یکدیگر این فستیوال را راه اندازی کردند و نام “حاشیه جشنواره” را بر آن نهادند.
هفتاد سال جشن و سرور و ستایش از هنر و جلب میلیونها مخاطب از سراسر جهان برای تماشای تئاتر، اپرا، کمدیهای تک نفره و حتی کنسرت موسیقی، با هزاران اجرای روزانه از بام تا شام، ادینبورگ را به قولی به بزرگترین جشنواره هنری جهان بدل کرده است.
جشنواره هنرهای نمایشی ادینبورگ (ادینبرو) طبق معمول دو بخش دارد: بخش بین المللی که در آن آثاری مختلفی به دعوت و هزینه جشنواره اجرا می شوند (و همین روزها خبر تصویب ده میلیون پوند دیگر برای این جشنواره از سوی شهرداری و دولت اسکاتلند رسید) و بخش فرینج (حاشیه) که در آن انواع و اقسام گروه های هنری (غالباً از شهرهای مختلف بریتانیا و معدودی از کشورهای دیگر) با اجاره- یا توافق- با یک تالار تئاتر یا یک کافه، کلیسا و حتی گاه در خیابان به اجرای اثر خود می پردازند.
حضور چشمگیر هنرمندان ایرانی
هفتادمین دوره جشنواره ادینبورگ سالی پربار برای هنرمندان داخل و خارج از ایران بود.
تنها حضور ایران در بخش اصلی ادیبنورگ به سال ۲۰۰۸ بازمی گشت که “کشتی شیطان”، نمایشی از آتیلا پسیانی و “تعزیه”، ویدئوآرتی از عباس کیارستمی در آن حضور داشت. اما امسال به یمن برنامه کوچکی به نام “روح ۴۷” ( اشاره به سال ۱۹۴۷ که جشنواره پا گرفت)، اثری از ایران هم در کنار چند کشور دیگر از جمله پاکستان، هند و سوریه به جشنواره دعوت شده بود. آزاده شاهمیری در این اثر که دو بار در اواسط جشنواره اجرا شد، داستان زن جوانی را روایت می کند که در سال ۲۰۷۰ به دنبال کشف راز ناپدید شدن پدربزرگش در پنجاه سال پیش است، اما زمانه تغییر کرده و محدودیت های زیادی وجود دارد.
در بخش “روح ۴۷” نوازنده ای ایرانی به نام آریان صدر هم در گروهی متشکل از نوازنده های چند کشور، برنامه ای اجرا کرد.
“بی صدا”_ از آزاده شاهمیری
در بخش فرینج هنرمندان مختلف ایرانی به اجرای اثر پرداختند. شاپی خرسندی، کمدین موفق ایرانی/ بریتانیانی به یکی از چهره های مطرح فرینج بدل شده و امسال هم تقریباً هر شب اجرا داشت؛ با شوخی های مختلفی که غالباً برگرفته از زندگی شخصی اوست و تفاوت های فرهنگی ایرانی ها و بریتانیایی ها را به میان می کشد؛ با اشاره هایی که حد و مرز ندارند و ویژگی کار را او رقم می زنند.
یک کمدین ایرانی/ ایرلندی دیگر به نام پاتریک مناهن هم در جشنواره اجرا داشت و نسیم سلیمان پور نمایشنامه نویس ایرانی بار دیگر با اثری به نام “نسیم” در این جشنواره حضور یافت. او سعی دارد در متنهایش به طور زنده و بداهه تماشاگر را در اجرا سهیم کنند، اما گاه به تکرار می رسد.
اجرای موسیقی ماهان اصفهانی و نمایشی نوشته جواد علیپور از دیگر حضورهای هنرمندان ایرانی در بخش فرینج بود.
از اعجاز تا تکرار
در بخش بین الملل طبق معمول آثاری با کیفیت های مختلف می توان دید: گاه اثری که هیچ گاه از یادت نمی رود و گاه نمایشی که هر چه فکر کنی نمی توانی دلیلی منطقی برای دعوت از آن به این جشنواره پیدا کنی.
“جادوی حقیقی” به کارگردانی تیم اچلز، در فضایی ابزورد تمام قاعده های معمول را می شکند: در نمایشی نود دقیقه ای که در تمام مدت در آن شخصیت ها حرف می زنند و در واقع تنها چند جمله را تکرار می کنند! نمایش در واقع هجوی است بر تکرار مسابقه های معمول تلویزیونی و فرهنگ اعتیاد به تلویزیون که به تحمیق تماشاگر منجر می شود. عجیب این که به رغم تکرار تنها چند جمله دیالوگ (که در نهایت صدها بار تکرار می شود)، با بازی های درخشان هر سه بازیگر، تماشاگر به شدت درگیر فضای نمایش می شود.
“اورستیا” به کارگردانی دومینیک هیل داستان های اساطیری یونان را در فضایی شبیه به زمان حال اجرا می کند (که غالباً تحسین منتقدان اسکاتلندی را هم به همراه داشت.)
“پرواز” به کارگردانی کندیس ادموندز و جیمی هریس، داستان مهاجرت پسری افغان را از کابل تا لندن روایت می کرد. هر تماشاگر در محوطه بسته ای قرار می گرفت و جلوی او مجسمه های کوچکی از شخصیت ها در فضاهای مختلف به حرکت درمی آمدند و قصه روایت می شد. پرواز از نظر فرم چشمگیر بود، اما در روایت قصه اش تنها به کلیشه های مرسوم درباره مهاجرت پناه می برد و به عمق نمی رسید.