رابعه زمانی که در پنجسالگی با خانوادهاش وارد بریتانیا شد و شروع به درس خواندن کرد، هیچ کودک دختری در افغانستان اجازه رفتن به مکتب/مدرسه را نداشت. طالبان که در سال ۱۹۹۶ بر سر قدرت شدند، زنان و دختران را از رفتن به مکتب و دانشگاه ممنوع کرده بودند.
رابعه نسیمی ۲۳ سال دارد و ۱۸ سال پیش در یکی از روزهای پاییزی زمانی که کامیون حامل او و خانوادهاش در بندر دو-ور در جنوب انگستان رسید، والدینش نفس راحتی کشیدند. پدر و مادر رابعه یکجا با دو دختر و یک پسر خردسال شان از رژیم طالبان فرار کرده بودند تا در کشور امنی زندگی جدیدی را شروع کنند.
او در کشور جدید در شش سالگی به مکتب/مدرسه رفت و بعد از آن در دانشگاه گولداسمیت لندن در مقطع لیسانس جامعه شناسی و سیاست خواند و پس از آن دوره کارشناسی ارشد (ماستری) را در همین رشته در مدرسه اقتصاد و سیاست دانشگاه لندن (LSE) تمام کرد و حالا دانشجوی مقطع دکترا در کمبریج، یکی از بهترین دانشگاههای جهان است.
رابعه از سفر دشواری که خانوادهاش تا رسیدن به بریتانیا طی کردند چیزهای زیادی به یاد ندارد، اما میگوید قصه سختیهای راه را همیشه از پدر و مادرش شنیده است.
رابعه اگر چه در بریتانیا بزرگ شد و درس خواند، اما هیچگاه رابطهاش را با وطن اصلیاش افغانستان نبرید. شاید به همین دلیل، با وجود این که در جامعه انگلیسیزبان بزرگ شده و به انگلیسی تحصیل کرده، میتواند، به فارسی روان حرف بزند.
او میگوید همه تلاشش این بوده تا خودش را به دانشی آراسته بسازد که بتواند کاری برای افغانستان انجام دهد و به همین دلیل رساله دکترایش هم بر موضوع “هویت در افغانستان” تمرکز دارد.
او درباره تجربه سفرش در افغانستان پس از سالها زندگی در بریتانیا میگوید:” با وجود مشکلات و ناامنی، بودن در آنجا را دوست دارم. سادگی مردم عام و رویاهای ساده و بیریای شان مرا جذب میکند. من زندگی عادی در افغانستان را تجربه کردهام، روی کف زمین خوابیدهام، با تاکسیهای محلی در شهر گشت زدهام و در کل با شیوه زندگی در آنجا خو گرفتم. وقتی آنجا باشم، با وجود اینکه در بریتانیا بزرگ شدهام هیچ تفاوتی میان خودم و دیگری در آنجا نمیبینم.”
خوشبین به آینده
وقتی از رابعه درباره وضعیت زنان در افغانستان پرسیدم، با لحن خوشبینانهای گفت که وضعیت زنان در افغانستان بهبود یافته و نباید از آن چشمپوشی کرد:
“واضح است که زنان در عرصههای مختلف از شبکههای اجتماعی و رسانه گرفته تا ورزش، موسیقی و هنر در افغانستان فعالتر شدهاند. اما این فرصتها کمتر به زنانی که در مناطق بیرون از شهرهای بزرگ در افغانستان زندگی میکنند میسر است.”
به نظر او اما خشونتهای خانوادگی، قتلهای ناموسی، ازدواجهای زیر سن قانونی به عنوان چالشهای طاقتفرسا برای زنان در افغانستان هنوز باقی ماندهاند.
به گفته او: “این چالشها را تنها یک دستگاه حقوقی و قانونی آزاد، بیطرف و مطمئن میتواند حل کند. اگر این دستگاه وجود داشته باشد مردم با اطمینان میتوانند به آن مراجعه کنند تا به آن به طور حرفهای و بیطرفانه رسیدگی شود.”
رابعه میگوید که رسیدن به این مرحله وقتگیر است و نیاز به کارهای بنیادی فرهنگی و آموزشی دارد به باور او حتی زنان افغانی که در بریتانیا زندگی میکنند نمیتوانند به راحتی از مشکلات شان به پلیس گزارش دهند.
راه یافتن به دانشگاه کمبریج، که افراد مشهوری چون چارلز داروین، ایزاک نیوتن و استفان هاوکینگ در آن درس خواندهاند کار سادهای نیست. آن هم برای کسی که بار غربت و پناهجویی را نیز بر دوش داشته باشد.
او چند سال است که در کنار درس، داوطلبانه برای نهاد “افغانستان و آسیای میانه” در لندن به عنوان مدیر اداری، آموزگار انگلیسی و مربی کار میکند.
این نهاد خیریه توسط نورالحق نسیمی، پدر رابعه بنیان گذاشته شده است و برای پناهجویان در بریتانیا، به خصوص زنان پناهجو زمینه آموزش زبان و ادغام در جامعه را فراهم می کند.
رابعه میگوید:”همیشه با این ذهنیت بزرگ شده ام که به خانوادهام کمک کنم. کار تمام وقت البته بدون معاش (حقوق) و درس همزمان زندگی من بوده است. بیشتر اوقات آخر هفتههایم صرف کار و درس شده و تا نیمههای شب مشغول بودهام. نه به این دلیل که مجبور باشم، بلکه کار و درس همیشه برای من بسیار اهمیت داشته است و به خصوص وقتی نتیجه مثبتش را میبینم، مرا بیشتر وادار میکند بکوشم و کار کنم.”
او از پروژهای برای ارتقای زنان مهاجر مثال میزند که درگیرش بوده و میگوید از این که وقتی روز به روز داستان زندگی زنان توام با پیشرفت و اعتماد به نفس آنها را می شنود، به او این حس را میبخشد که بیشتر به آنها کمک کند.
در افغانستان پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ دختران اجازه تحصیل و آموزش یافتند، مشکلات زنان از جمله دسترسی آنها به آموزش در برخی مناطق همچنان یکی از چالشهای بزرگ است.
نظر شما چیست؟