سیره حسنی (ع)
شناخت اجمالی امام حسن (ع)
حضرت امام حسن مجتبی(ع) دومین امام شیعیان و یکی از سروران بهشت می باشد که از دو نور الهی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در نیمه رمضان سال دوم یا سوم هجری متولد شد.
مدت عمر وی 48 یا 49 سال بود که 8 سال در محضر رسول خدا (ص) و 38 سال از محضر پدر گرامیش حضرت علی(ع) را درک کرد و در جنگهای آن حضرت حضور داشته است. 10سال بعد از پدر امامت امت را برعهده داشت. در این مدت با معاویه به مبارزه برخاست ولی عاقبت به خاطر سستی و خیانت یارانش برای حفظ تشیع آتش بس را قبول کرد. سرانجام در 28 صفر سال 50 هجری سالروز شهادت جد بزرگوارش به سبب سمی که همسرش (جعده)داده بود به شهادت رسید.
در سیره حسنی احادیث و سخنانی در باب ویژگیهای شخصی امام حسن(ع)، عبادات، اخلاق، ادعیه و برخورد با دیگران امام حسن(ع) می خوانیم.
احادیث و سخنان در باب امام حسن(ع)
ابوالفتوح می گوید: حسن بن علی(ع) 7 ساله بود که در مجلس پیامبر(ص) حاضر شده و وحی را می شنید و آن را به خاطر می سپرد و نزد مادرش می آمد و آن چه را حفظ کرده بود بازگو می کرد.
امام صادق (ع) فرمود: حسن بن علی(ع) با رنگ سیاه خضاب می بست (محاسن شریفش را رنگ سیاه می زد.)
امام رضا (ع) فرمود: نقش نگین انگشتری امام حسن(ع) “العزة لله” (بزرگی مخصوص خداست) بود.
امام صادق (ع) فرمود: امام حسن(ع) تمام اموالش را حتی کفش و لباس و دینارهایش را سه بار با خدا تقسیم کرد.
امام رضا (ع) فرمود: امام حسن و امام حسین(ع) خرما را دوست می داشتند.
امام سجاد(ع) فرمود: امام حسن(ع) وقتی به نماز می ایستاد، پاهایش در مقابل پروردگار متعال و عظمت و کبریائی او می لرزید.
ابوخیثمه گوید: امام حسن(ع) وقتی به نماز می ایستاد بهترین لباسهایش را می پوشید سوال شد چرا بهترین لباسهایت را می پوشی؟ فرمود: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.
امام صادق (ع) فرمود: امام حسن(ع) 25 بار پیاده به حج رفت.
ام موسی گوید: امام حسن(ع) وقتی به رختخواب خود می رفت لوح منقوش می آورد که سوره کهف در آن نوشته شده بود و آن را می خواند.
عمیر بن اسحاق گوید: کسی نزد من نیکو گفتارتر از امام حسن(ع) نبود تا آنجا که هرگاه سخن می گفت دوست داشتم سخنش به پایان نرسد و سکوت نکند و هرگز کلمه زشتی از او نشنیده ام.
راوی گوید: امام حسن(ع) بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب با کسی صحبت نمی کرد (مشغول عبادت و تعقیب بود.)
در حدیثی آمده: هرگز دیده نشد که کسی به امام نامه ای در مورد حاجتی بدهد مگر اینکه حضرت جواب می داد: حاجتت برآورده است. گفته شد: ای فرزند رسول خدا(ص) کاش در نامه اش می نگریستی و به اندازه حاجتش می دادی، حضرت فرمود: می ترسم خدا از من درباره مدت زمانی که رو برویم خوار ایستاد تا نامه اش را بخوانم، سوال کند.
نجیج گوید: دیدم امام حسن(ع) غذا می خورد و سگی مقابلش بود، هر لقمه ای که حضرت میل می فرمود لقمه ای نیز برای سگ می انداخت عرض کردم: ای فرزند پیامبر آیا این سگ را برانم؟ فرمود: رهایش کن. از خدا حیا دارم که طعامی بخورم و جانداری مقابلم ایستاده باشد و به آن غذا ندهم.
امام حسن(ع) می فرمود: اهل مسجد زائران خدایند و برخداست که به زوارش هدیه بدهد.
گلچینی از کتاب چهل حدیث سیره حسنی (ع) نوشته سیدحسین زینالی تیلی
تهیه و تنظیم: سمیه مظفری
نظر شما چیست؟
پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید