• ارسال کننده: سمیه مظفری
  • تاریخ انتشار: 2019 / 10 / 30

علایم نوجوانی و اداره نوجوان

علایم نوجوانی

تا زمانی که والدین به علایم و مشخصات بلوغ پی نبرند، قادر نیستند نسخه لازم را برای نوجوانشان بپیچند. برعکس وقتی از علت ها و سبب ها آگاه شدند، اداره نوجوان آسان می شود. علایم و مشخصات نوجوانی بیشتر شامل موارد زیر است:

1- پرخاشگر و ستیزه جو

2- تندخو و عصبی

3- بی انضباط و حرف نشنو

4- تک رو و سلطه جو

5- لجباز و یک دنده

6- گوشه گیر و در خود فرو رو

7- استقلال طلب

8- (نه) بگو!

9- بی حوصله و کم طاقت

10- مایوس و کلافه

شاید نگرانی تان بیشتر شد چون فکر می کنید با این همه مشکلات رفتاری کنار آمدن با نوجوان کار مشکلی است. نگران نباشید چرا که چاره کار نیست. آن چه نقش اساسی را در این دوره بازی می کند، “حوصله” و “مهر و محبت” است که دو بازوی همراهند و اگر خوب به کار گرفته شوند، هم چیز به خیر و خوشی به پایان خواهد رسید.

علایم نوجوانی و اداره آن

معلم اول

بچه ها فقط در سنین کودکی حرف های پدر و مادر را گوش می دهند، اما وقتی به دبستان رفتند، به تدریج به جای والدین، بیشتر از حرف های معلم شان طاعت می کنند. پس از سپری شدن دوره ابتدایی، معلم واقعی بچه ها، هم سن و سال هایشان می شوند. مهم ترین و کارآمدترین نصیحت ها را از والدین قبول نمی کنند، در صورتی که پیش پا افتاده ترین حرف های دوستانشان را به سرعت برق و باد یاد می گیرند. نوجوان، نصیحت مستقیم را دوست ندارد، بنابراین پناه به هم سن و سال خودش می برد، و همان ها هستند که تربیت آینده او را رقم می زنند.

هر وقت با بچه ها مثل بزرگ ترها صحبت کردید آن گاه به حرفتان بهتر گوش خواهند داد.

آزادی و اختیار؛ یا کنترل و مهار؟

فرزندانمان موقعی لوس می شوند که فرقی بین حق و میل خود قایل نشوند. خانواده ای که به خاطر آزادی زیاد، “میل” فرزند را به صورت “حق” به او می دهد، باید منتظر عواقب وخیمی باشد.

انجام هر کاری وقت مخصوص به خود دارد

خانم “کارن هورنای” روانشناس مشهور می گوید: “فرزندی که با کوبیدن پای خود به زمین، خواسته اش را از والدینش می گیرد، آتیه اش خراب خواهد شد.

نوجوانان برای انجام خواسته هایشان شگردهای خاصی دارند، یکی از آن شگردها رو به رو قرار دادن والدین است. نوجوان به راحتی می تواند شما را اغفال کند و به خواسته اش برسد. یک وقت می گوید “شما مخالفید ولی مامان موافق است”، این شکرد زمانی موثر است که زن و شوهر در بیشتر مسایل با هم بگو مگو داشته باشند. در این حال باید والدین در رفع مشکلات خود بکوشند زیرا نشانه خطرناکی است اگر ادامه یابد فرزند عادت به سوء استفاده در تمام زمینه ها می کند.

خشونت

فرزندی که کودکیش همراه با خشونت و بدرفتاری بوده خصوصا اگر همراه با صدمات بدنی و کتک خوردن نیز بوده، در نوجوانی نمی تواند متعادل باشد. بنابراین نوجوان سعی می کند هم سن و سال هایش را کتک بزند و با آن ها به خشونت رفتار کند تا شاید انتقام رفتارهای نادرستی را که با او شده است را بگیرد.

بد زبانی

بعضی از والدین به جای کتک زدن از زخم زبان، طعنه، تحقیر، گوشه و کنایه و خلاصه بد و بیراه گفتن استفاده می کنند. کلمات زشت و ناخوشایند چون پتکی بر احساس فرزند ناتوان فرو می آید و فرزندی که هنوز اعتماد به نفس پیدا نکرده و خود را نشناخته است، تصویر زشتی را که پدر و مادر برای او رقم زده اند را باور می کند و یک عمر احساس خفت و ناچیزی خواهد کرد. حتی اگر از بهترین صورت ها و اندام ها برخوردار باشد، همیشه خود را زشت می بیند بنابراین در برخورد با اطرافیانش نمی تواند رابطه ای منطقی و اصولی داشته باشد.

تهدید، چاره کار نیست

امروزه ثابت شده که بیشتر پیشرفت های انسان ناشی از تشویق است. وقتی نوجوانی را تهدید به تنبیه می کنید فقط مقدار ضریب اضطراب، تشویش و نگرانی او را بالا برده اید، تهدید و تنبیه موجب می شود فرزندان دچار احساس نا امنی بشوند و متاسفانه این صدمه روحی تا پایان عمر برای آن ها باقی می ماند. در ضمن مذاکره با نوجوان اگر شما هم اشتباهی کرده اید آن را اعتراف کنید تا فرزندتان از شما سرمشق بگیرد و در صدد بر آید که به اشتباه خودش اعتراف کند، به جای سرزنش و به سر و سینه زدن و داد و فریاد در فکر راه حل و رفع مشکل باشید.

تصویر ذهنی

انتقال ارزش ها و حقایق زندگی به فرزند، حق والدین است ولی اعمال و تحمیل  آن از طریق اِعمال قدرت و تحکم راه خوشایندی نیست. اجازه دهید فرزندان، از طریق عمل شما از این ارزش ها و تجربه های شما به انجام این مهم آگاه شوند. فرزندان از طریق اعمال درست و شایسته ما بیشتر به واقعیت ها پی می برند تا حرف های نصیحت گونه ما.

علت ناسازگاری نوجوان در خانواده مرفه

فرزند خانواده مرفه اگرچه از نظر مالی و رفع نیازهای شخصی دچار مشکل نیست، ولی از نظر تربیتی، مهر و محبت معمولا دچار کمبود است، زیرا این گونه خانواده ها فرصت کافی برای فرزندانشان را ندارند. غیبت های پی در پی والدین موجب می شود که فرزندان از غفلت آن ها سوء استفاده کنند و دست به کارهایی بزنند که متناسب با سن و سالشان نباشد. کمبود محبت از یک طرف و محروم بودن از تربیت درست از طرف دیگر، باعث می شود که فرزندان این گونه خانواده ها دست به نوعی تلافی و انتقام گیری بزنند.

مذاکره، نه نصیحت

اگر می خواهید به بازی گرفته شوید، با مسایل امروز نوجوانان خود را آشنا سازید. تا وقتی که از نوع سرگرمی فرزندانتان مطلع نباشید، نخواهید توانست با او هم کلام شوید. باید خود را به جای او بگذارید، از چشم او به دنیا نگاه کنید و به جایش تنفس کنید تا شما را به حریم خود راه دهد.

مقاومت نوجوانان در مقابل نصیحت

مقاومت نوجوانان در مقابل نصیحت دلایل زیادی دارد یکی از رایج ترین آن ها این است که ما خیلی و تقریبا به طور دایم آن ها را نصیحت می کنیم در نتیجه گفتار ما برای آن ها مانند صفحه ای تکراری و قدیمی شده است. دومین دلیل این که ما خیلی اصرار داریم فرزندانمان نصیحت هایمان را گوش دهند و بدون چون و چرا اجرا کنند و اجازه اظهار نظر و مذاکره نمی دهیم. سومین دلیل که شاید مهم ترین آن ها باشد، ما زمینه شنیدن نصیحت را برای فرزندانمان مهیا نمی کنیم. مثلا وقتی پدر که پادشاه خانه است حرفی به فرزندش می زند، مادر آن را تایید نمی کند و به حد کافی از حرف پدر پشتیبانی نمی کند و یا برعکس.

اگر مادر از پدر نزد فرزندان شخصیت محترمی بسازد، به یقین فرزند قادر نیست که به حرف این شخصیت مورد احترام بی توجه باشد. اگر پدر نیز از مادر فردی شایسته احترام و در خور تکریم بسازد نوجوان به خود حق نخواهد داد که با گستاخی رو به روی مادر بایستد و به او پاسخ منفی دهد.

مقایسه، غلط است

مادری که پی در پی فرزند خود را با دیگران مقایسه می کند، در حقیقت به فرزند خود می فهماند که رفتارش به اندازه کافی خوب و پسندیده نیست. نوجوانی که هنوز به مهر و محبت والدین نیاز دارد، از ترس این که پایگاه عاطفی خود را نزد آن ها از دست بدهد، به اجبار، مطابق خواسته مادر عمل می کند و تسلیم نظر او می شود، اما با انجام این کار، نوجوان احساس می کند که استقلال خود را از دست داده است. در این حالت گرچه مادر به طور موقت به خواسته خود می رسد ولی رابطه او با فرزندش برای همیشه آسیب خواهد دید. کمترین پی آمد ناگوار آن، سوق دادن نوجوان به طرف حسادت و بد بینی است. او اگر از مادر اطاعت نکند و به راه خود برود، احساس طرد شدگی آزارش خواهد داد و همین احساس موجب سرخوردگی او از خانه و خانواده می شود. “احساس گناه”  که ناشی از گوش ندادن به حرف والدین است، موجب سرگردانی فکری او خواهد شد. بنابراین از مقایسه فرزند خود با سایرین به شدت بپرهیزید اگر ناچار شدید فرزند خود را از راه مقایسه به رشد و تعالی برسانید، سعی کنید او را با خودش، و با کارهای خوبی که کرده مقایسه کنید.

با هویت نامعلوم، چه کنم؟

این سخن فریاد پنهان هر نوجوانی است؛ نوجوانی که هنوز قادر نیست خودش را بشناسد. نمی داند که کدام حرفش درست و کدام نادرست است. او حتی جسم خودش را نمی شناسد و از تغییرات فیزیکی بدنش حیرت زده و گاهی نگران است. او صبر کافی برای به بار نشستن آرزوهایش ندارد. همه چیز را یک جا، یک کاسه و فوری می خواهد. بیشتر نوجوانان با خود در ستیزند زیرا هنوز هویت خود را نیافته اند. گاهی به دنبال استقلال است و می خواهد مسئولیتی به عهده اش باشد هنوز آن را قبول نکرده می گوید من از قید و بند بیزارم! او در عین این که علاقه مند به استقلال است از مسئولیت پذیری واهمه دارد؛ تکرار می کنم، رهایش سازید؛ به پر و پایش زیاد نپیچید که خودش هم نمی داند چه می کند و چه می خواهد.

تنظیم: سمیه مظفری

برگرفته از کتاب “نوجوانان چه می گویند؟” نوشته: ا.کیهان نیا، نشر ذهن آویز

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها:



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید