• ارسال کننده: سمیه مظفری
  • تاریخ انتشار: 2020 / 07 / 01

30 ضرب المثل نادری که نشنیده اید با مفهوم

در مقاله های قبلی یاد بگیر دات کام از ضرب المثل هایی سخن راندیم که به گوش همگان آشنا بود و در این مقالات به ضرب المثل هایی در مورد حرف و سخن، دغل بازی و پنهان کاری و آن هایی که نام حیوان در آن ها آمده، اشاره شد.

در این مقاله به ضرب المثل هایی اشاره می شود که یا آن ها را نشنیده اید و یا خیلی کم تر به گوش شما رسیده است و در زیر هر یک مفهوم و محل کاربرد آن ضرب المثل بیان شده است.

1- آب توش نکن که آبش در می رود.

یعنی این که در کارهایت تقلب نکن که آن چه از راه تقلب به دست می آوری، به همان اندازه از دست می دهی.

2- آب حیوان درون تاریکی است.

برای موفق شدن باید تلاش کرد. هیچ چیز با ارزشی نزدیک و کنار دست ما نیست؛ همان طور که برای یافتن آب حیات باید به سرزمین های دور رفت، سفری پر رنج آن هم درون تاریکی ها، که اشاره به ماجرای سفر اسکندر مقدونی به سرزمین تاریکی ها – قطب دارد که می خواست از آن جا آب حیات بیابد تا زندگی جاودانه داشته باشد.

3- آب دست یزید افتاده است

یعنی آب یا آن چه نیاز است دست  کسی افتاده است که برای مقاصد شخصی مثل رشوه، آب را به روی مردم می بستند مثل میرآب ها در تهران قدیم یا یزید در کربلا.

4- آب که زور بیاورد، قورباغه زنجیر پاره می کند.

قورباغه خود را در مقابل آب خروشان نگه می دارد تا زنده بماند. گاهی آدم ها هم در برابر سختی ها کارهایی می کنند که هیچ کس انتظار ندارد درست مثل قورباغه ای که زنجیر پاره می کند، آن هم در برابر سختی ها ایستادگی می کنند!

5- آب که سر بالا می رود قورباغه شعر می گوید.

وقتی کارها بر خلاف نظم و قانون باشد، آدم های بی هنر کارها را در دست می گیرند و فریاد بزرگی و هنرمندی می زنند. همان طور که اگر آب سر بالا رود، قورباغه غذایش که حشره است را بهتر به دست می آورد.

6- آبم است و گاوم است و نوبت آسیابم است.

گاهی پیش می آید یک دفعه باید چند کار را با هم انجام دهید.

7- آب نَزَده سَر را می تراشد.

اگر کسی که وظیفه اش راه انداختن کار مردم است، در حق آن ها بی رحمی کند.

8- آدم ناشی سُرنا را از سر گشادش می زند.

گاهی آدم کم تجربه می خواهد کاری کند ولی اسباب خنده ی دیگران می شود.

9- آردم را بیختم و الکم را آویختم.

خمیر گیرها پس از الک کردن آرد، الک را به دیوار آویزان می کنند که نشان دهد کارشان تمام شده است. پس برای همین است که پیرها می گویند جوان ها باید تلاش کنند، ما دیگر آردمان را بیختیم و الکمان را آویختیم.

10- آسیا گَرد دارد، دل تو هم درد داد.

اگر کسی بهانه بیاورد و نخواهد کاری را انجام دهد، همان طور که آسیابان بهانه می آورد آسیاب کثیف شده و دل من هم درد می کند و گندم و جو مردم را آسیاب نمی کرد.

11- آفتاب که به زردی زند، کاهل بر جَلدی می زند.

وقتی آدمی کارش را در ساعت آخر انجام می داد و یک دفعه زبر و زرنگ می شد، این مثل را به کار می بردند.

12- آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچ چی.

این مثل زمانی به کار می آید که سر و صدا و تشریفات کاری بیش از ارزش خود آن کار باشد.

13- آن جا رفت که عرب نی انداخت.

گاهی پیش می آید که یک نفر با ناراحتی بسیار می رود و دیگر امیدی به بازگشت او نیست، آن وقت این مثل را به کار می برند.

14- آن که سَهو می کند آسیابان است.

گاهی انسان ها کاری را اشتباه انجام می دهند چون به نفع خودشان است، نشان می دهند که اشتباه کرده اند در حالی که می دانسته اند، چه می کنند.

15- اَبابیل حیوان بی آزاری است ولی باید از کِرم های لَبِ جوی پرسید.

اَبابیل همان پرستو است که در زیر سقف خانه های روستایی لانه می سازند و غذایشان بیشتر پشه و مگس است ولی غذای دیگر او کرم های لب جوی است. چون بعضی از آدم ها آن طور نیستند که نشان می دهند و خوب یا بد آن ها را باید از کسانی که آن ها را خوب می شناسند پرسید.

16- اَبلهی دیدم که عقلش گم شده، کد خدای خانه ی مردم شده

آدم نادان در زندگی این و آن دخالت می کند و هیچ مشکلی را که حل نمی کند، برای خودش و دیگران گرفتاری هم به وجود می آورد.

17- از باغبان تَره از چوپان بَره.

این مثل را وقتی به کار می بریم که بعضی ها فقط دستِ بگیر دارند و دستِ دهنده نداشته باشند.

18- از بی عرضگی سگ ماست که شغال توی کاهدان بچه می گذارد.

اگر استادی به شاگردش بگوید که “تنبلی” یا پدری به فرزندش بخواهد بگوید که در انجام کاری کوتاهی کرده ای، این مثل را بر زبان می آورد.

19- از پرستو اجازه خانه می گیرد.

این مثل را درباره آدم های دنیا دوست به کار می بردند، آن هایی که از هیچ چیز نمی گذرند.

20- اگر آدم خوبی بود، سال قحطی می مرد.

این مثل را به طنز و خنده به کسی می گویند که بی دلیل از آدمی که خیلی هم خوب نیست، تعریف کند و بگوید که او خوب است. اشاره به افرادی دارد که در روزهای سختی، به دار و ندار دیگران دست درازی نمی کردند.

21- اگر به نگاه کردن بود، سگ هم قصاب می شد.

برای یاد گرفتن هر کاری باید دقت کرد و تلاش کرد وگرنه با نگاه کردن بی هدف که کسی چیزی یاد نمی گیرد.

22- اگر سلام نکرده بودی، لقمه اولم تو بودی.

سلام کردن نشانه ادب است. هیچ کس از سلام کردن به دیگران ضرر نمی کند.

23- اگر گاوی بیفتد در علف زار، بیالاید همه گاوان ده را

اگر مراقب رفتار و گفتار خود نباشیم شاید با یک کار نادرست خانواده ی ما بد نام می شود.

24- الف هیچ ندارد

وقتی این مثل به کار می رود که کسی بخواهد بگوید من در زندگی هیچ چیزی ندارم.

25- امروز خر نکشته اند که کوفته ارزان شود.

اگر مشتری به کاسب می گفت که جنس تو گران است، مثل بالا را جواب می شنید.

26- با آب حمام دوست گرفتن

به کسی که می خواست برای انجام یک کار ساده و بدون هزینه مِنّت سر کسی بگذارد، این مثل را به کار می بردند.

27- بوی کباب شنیده؛ اما نمی داند که خر داغ می کنند.

اگر آدم به اندازه ی نیازش بخواهد، گرفتار نمی شود. انسان طماع وقتی که خر را برای علامت گذاری یا برای بیماری داغ می زدند، بوی گوشت به مشامش می رسید و به سمت بو می آمد تا شاید کبابی نصیبش شود ولی می دید بوی خر داغ زده است.

28- پاشنه اش را کشیدن

یعنی این که یک نفر را به کاری برانگیختن و وادار کردن.

29- پشکلی می خواهد زیر کلاهش دود کند.

یعنی این که قصد به راه انداختن یک دعوا ی بر پا کردن یک فتنه را دارد.

30- به خرش چُش گفتن.

در قدیم اگر می خواستند بگویند آدم زود رنج، می گفتند به خرش چش گفتن.

تنظیم: سمیه مظفری

برگرفته از کتاب “راز مثل های ما”، نویسنده: محمد میر کیانی، انتشارات محراب قلم.

این محتوا اختصاصاً برای یاد بگیر دات کام تهیه شده است استفاده از آن با ذکر منبع همراه با لینک آن و نام نویسنده یا مترجم مجاز است
برچسب ها:



نظر شما چیست؟

پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

لطفا جای خالی را پر کنید







صفحه ما را در فیس بوک دنبال کنید صفحه ما را در توییتر دنبال کنید صفحه ما را در  اینستاگرام دنبال کنید صفحه ما را در لینکداین دنبال کنید