بگذارید از پیشینه ی عکس های این چنینی شروع کنم که در شرف کلیشه شدن قرار دارد. گفتم “در شرف” چراکه شک دارم ما انسان ها عطش تماشای جریان نورانی و شفاف آبی که از آن بالا سرشار شده را بخواهیم کنار بگذاریم. اما تکنیک های عکس برداری از آبشارها، دیگر به نوعی استاندارد رسیده که شاید رایج ترین آنها استفاده از لانگ شاتر با سرعت بسیار کم باشد تا جریان آب را همچون پرده ی نقره ای ابریشمین بنمایاند. این سبکی است که خیلی ها بارها و بارها به کار برده اند؛ خب، منم همین طور.
این کار هرچند زمان بر اما بسیار ساده است؛ استفاده از سرعت بسیار کم شاتر، چیزی بین نیم تا 30 ثانیه.
جریان آب آن قدر محو می شود تا همچون شیشه به چشم آید. نکته کجاست؟ بکارگیری آن سرعت شاتر در نور روز.
در تمام مدت می توانید f-stop را تا پایین ترین ISO دوربین خود پایین بیاورید. در این هنگام نیاز به فیلتر قوی چگالی خنثی(ND) خواهید داشت تا نور کافی را تا زمان رسیدن بهtime exposure مورد نیاز به لنز برساند.
باید خاطرنشان ساخت که برای رسیدن به این مهم به سه پایه خود یا مکانی مستحکم برای قرارگیری دوربین نیاز دارید.
خب، من سه پایه و فیلتر ND ندارم تا از تکنیک بالا استفاده کنم. بذارید تکنیک دیگه ای رو بکار ببرم.
چیزهای مهم تر از ضرورت ها هم در کار وجود دارند. این آبشار و این جزیره ی صخره ای هردو وضوح، انرژی و طراوت خیره کننده ی لحظه را در خود دارند. اما چیزی که نمای ابریشمین جریان آب در خود دارد تنها آرامش و شفافیت نیست. من دنبال چیز دیگری هستم.
از همین رو به سراغ شگردی دیگر می روم؛ عکاسی از جریان آب بسیار سرد با سرعت شاتر بسیار بالا، چیزی حدود 1/2500 ثانیه که قطرات آب را همچون بلور های کریستالی با بافت های باورنکردنی و زیبا می نمایاند؛ و این کنش عکاسی است که شدنی ها را پدیدار می سازد.
به کناره ی آبشار نزدیک می شوم؛ تنها چند اینچ با جریان آب آبشار فاصله دارم (بدون این که دوربین D3 ام به درون آب بیفتد) می بینم که سقوط، چطور قطرات شیشه ای را در برابر آسمان آبی قرار می دهد. همان طور که ایستاده بودم قطرات، چیزی را به یادم آوردند که باورنکردنی بود؛ گدازه ی آتشفشانی شفاف.
باورتان نمی شود در پایان، عکس بسیار زیباتر از آن چه می خواستم از آب در آمد بسیار ناب و نو. در تمام این راه، کلاه نمدی وفادارم پی در پی درون آب می افتاد و شانس می آوردم که می توانستم دوباره بگیرمش!