چندی پیش ایمیلی دریافت کردم وقتی آنرا خواندم فکر کردم درست متوجه نشدم! یک پلیس از من مشاوره می خواست چون از او برای شغل دومش شکایت شده بود و فاصله ای تا اخراج نداشت! راستش را بخواهید بسیار تعجب کردم چون همه می دانند که افرادی که دارای مشاغل شیفتی هستند اکثراً دارای کار نیمه وقت یا شغل دوم دیگری هستند. بسیاری از آتش نشان ها، کارکنان خطوط هوایی، پرسنل کارخانجات و… دارای شغل دوم هستند در حالیکه شغل اصلی خود را در الویت قرار داده اند و به خوبی از عهده کار خود بر می آیند. حتی از دید اجتماعی اگر به آن نگاه کنیم خواهیم دید که آنها افرادی هستند که مهارت های فردی خود را بیشتر در اختیار اجتماع قرار می دهند و گاه مالیات بیشتری هم می پردازند و در ساخت جامعه ای بهتر بیش از دیگران مشارکت می کنند. و لزوما شغل دوم سبب نمی شود کارمند یا کارگری کار اصلی خود را به خوبی انجام ندهند.
افرادی که شغل دوم یا کار نیمه وقت دارند برای وقت آزاد خود تصمیم گرفته اند آنها می خواهند وقت آزاد خود را با کاری پر کنند که یا به آن علاقه دارند یا به پولش نیاز دارند. اگر یک پلیس به پول بیشتری برای زندگی نیاز دارد تا مشکلات مالی خود را از راه صحیح برطرف کند چه کسی می تواند به او بگوید که او اشتباه می کند!
آنچه که مدیران و صاحبان مشاغل نگران آن هستند این است که شغل دوم کارکنان آنها آنقدر انرژی بر و خسته کننده باشد که سبب کوتاهی کارکنان در انجام وظایف شان شود. خوب این موضوع تا حدی درست است اما نمی توان آنرا به همه افرادی که شغل دوم دارند تعمیم داد. پس راه حل چیست؟ چگونه باید با این افراد برخورد کرد؟! در پاسخ باید گفت راه حل را باید در نتیجه کار پرسنل دید اگر کسی شغل دوم دارد به خود او مربوط است اما اگر این شغل دوم سبب شده تا سر کار چرت بزند نمی توان کوتاه آمد و باید با آن برخورد شود. اما صاحب کار یا مدیر نباید سعی کند به گونه ای رفتار کند که بخواهد وقت آزاد پرسنل خود را در خارج از محیط کار تحت کنترل در آورد. حتی زمانیکه می دانید او شغل دوم دارد و در کار خود کوتاهی می کند نیازی نیست کار کردن او در جای دیگر را به رخ بکشید اما می توانید با یک تذکر درباره کم کاری و کوتاهی او شروع کنید که البته شدت برخورد بسته به نوع قصور و حساسیت کار متفاوت است و این تصمیمی است که شما باید بگیرید ولی ممکن است کارمند شما خود به این نتیجه برسد که برای کار پاره وقتش زمان کمتری بگذارد و کمی هم به استراحت بپردازد یا حتی آن کار را رها کند. خوب اگر او کارمند خوبی بوده شما این فرصت را از او گرفته اید.
اما روی دیگر سکه کارمندانی هستند که شغل دوم دارند و کار خود را به خوبی انجام می دهند و کارمندان وظیفه شناس و کاردانی هم هستند. خوب در چنین شرایطی چرا باید با آنها در گیر شوید؟! چرا باید آنها را تهدید کنید و امنیت فکری پرسنل خود را به خطر بیندازید؟ بعضی ها شغل دوم دارند ولی آنرا برای علاقه و تفریح انجام می دهند. در ادامه به چند نمونه از کارمندانی که شغل دوم دارند به عنوان مثال اشاره می کنیم.
روت کارمندی است که شغل دوم دارد. او برای خود کسب و کاری بهم زده است. او اکنون یک شرکت دارد یکی از کار هایی که شرکت او انجام می دهد آرایش سگ ها و بردن سگ ها به پیاده روی است. او آخر هفته ها و پس از ساعت کاری وقت خود را با حیوانات می گذراند به این کار علاقه مند است و از انجام دادن آن لذت می برد و در عین حال از این راه هم پول در می آورد. او همیشه به موقع سر کار خود حاضر می شود یعنی ساعت 9 صبح و راس ساعت 5 بعد از ظهر که تعطیل می شود به خانه می رود. او احساس می کند برای پولی که دریافت می کند باید زحمت بکشد و خدمات ارزشمندی ارائه دهد. او می خواهد برای زندگی آینده خود و نامزدش پول کافی پس انداز کند تا خانه مناسبی بخرد. و تا آن موقع می خواهد بیشتر کار کند.
کریستین مادری مجرد است. او همچنین کارگر خوبی است، اما همیشه مجبور است به صاحب کار خود زنگ بزند و خبر بدهد که دیر به محل کار خود می رسد چون پسر مریضی دارد که نیاز به کمک دارد و باید خودش او را به مدرسه برساند. او همیشه در حال تلاش است تا بتواند در عین حال که مادر خوبی است کارگر خوبی هم باشد و برای جبران تاخیر خود همیشه بیشتر کار می کند و دیرتر محل کار را ترک می کند. صاحب کارش هم از این موضوع اطلاع دارد و با او همکاری می کند.
جف مردی مجرد و 55 ساله است که دیگر توان و سلامت جوانی اش را ندارد او شب ها به سختی می خوابد یا نمی تواند بخوابد و صبح هم با کسالت سرکار حاضر می شود او معمولا دیر سرکار حاضر می شود ولی کمی هم دیرتر محل کار خود را ترک می کند تا با شرکت همکاری کند صاحب کارش از این وضع راضی نیست اما سعی می کند با او کنار بیاید شاید بخاطر محدودیت های قانونی باشد اما او را اخراج نکرده است.
جورج مردی 35 ساله و پر انرژی است ولی کمی دست و پا چلفتی است. او همیشه کار را برای پول انجام می دهد و مدام در فکر این است که اگر اکنون فلان کار را می کرد اکنون فلان قدر بیشتر درآمد داشت. او به شدت در حال کار روی خانه خودش است و همیشه در حال انجام تغییراتی در خانه است حتی از وقت ناهار خودش برای خرید ابزار یا مصالح استفاده می کند. او همچنین یک دوچرخه سوار علاقه مند و ماهر است و بدنبال یک روز تعطیل یا مرخصی است تا برای دوچرخه سواری به گردش برود. هر گاه که صاحب کارش از او خواسته برای یک خیریه با بقیه همکاری کند او از کمر درد برای کار تعمیرات منزل صحبت کرده و از زیر کار در رفته است. یا با همین بهانه قبل و بعد از تعطیلی ها را مرخصی گرفته است.
اکنون پرسشی که من از شما دارم این است کدام کارمند بهتر است؟ نمی خواهم در این نمونه ها زن و مرد را مقایسه کنم بلکه فقط با این مثال ها می خواستم بگویم که شغل دوم داشتن همیشه هم بد نیست. بعضی مواقع معنای شغل دوم این است که شما کارمندی توانا و پر انرژی دارید که می خواهد هر کاری را به بهترین وجه ممکن انجام دهد. آیا کسی که تمام وقتش را در خوش گذارانی و شب بیداری می گذراند از کسی که یک روز تعطیل را کار می کند کمتر خسته می شود؟ آیا او بعد از تعطیلات سر حال تر سر کار حاضر می شود؟ بهتر است با خود رو راست باشید شما چه می خواهید؟ کارایی بیشتر؟ پس به جای آنکه کارمند خود را برای نحوه صرف کردن زمانی که در اختیار خودش است سرزنش کنید بهتر است شفاف وظایفش را به او یاد آوری کنید و او را زیر نظر داشته باشید اگر همه چیز مرتب است پس نگران نباشید!
ترجمه: علی یزدی مقدم
مطالب مرتبط:
- چگونه افراد سخت و بدرفتار را اداره کنیم.
- چگونه از کارمندان تعریف و تمجید کنیم
- آشنایی با شیوه های مختلف مدیریتی
- مدیریت استعداد ها
- اساس ساخت یک تیم کاری
- مدیری مودب باشید
- آیا اخراج کارمندان باید دردناک باشد؟
نظر شما چیست؟