آلبرت انیشتن یکی از باهوش ترین افراد این کره خاکی بوده است. آی کیوی او را با تخمین 161 برآورد کرده اند. و دست آوردهایش خارق العاده بوده است. اما این ریاضیدان و فیزیکدان برجسته گفته است: «من هیچ استعداد خاصی ندارم. من فقط اشتیاق و کنجکاوی سیری ناپذیری به یادگیری دارم»
نگاهی گذرا به زندگی آلبرت انیشتن
1879
آلبرت انیشتن در یک خانواده متوسط یهودی آلمانی به دنیا آمد. والدینش متوجه شدند که او به سختی می تواند صحبت کند اما رفتارش مانند یک کودک عقب مانده نیست و این وضعیت تا سه سالگی ادامه داشت. او می توانست از ورق های بازی خانه های بلندی بسازد اما از بازی کردن با سربازان عروسکی بیزار بود.
در دوارده سالگی او شیفته یک کتاب هندسه شد.
1895
او در سن 15 سالگی به خاطر مشکلات درسی و انضباطی از دبیرستان اخراج شد و به همراه خانواده اش به ایتالیا رفت. بعد از یک سال وقت گذرانی در ایتالیا وارد مدرسه در سوییس شد و پس از یک سال وارد مؤسسه فناوری فدرالی در زوریخ شد.
1900
بعد از کار سخت آزمایشگاهی آلبرت انیشتن با نمره ای غیر قابل انتظار فارغ التحصیل شد. و دو سال سخت را فقط با کار های پاره وقت گذراند و بالاخره توانست به عنوان طراح سوال در امتحانات، سمتی کسب کند. او با یکی از هم کلاسی هایش ازدواج کرد.
1905
آلبرت فقط در چند ماه چهار مقاله بنیادی ارائه داد.
اولی مدعی شده بود که نور می تواند برخی مواقع مانند جریانی از ذرات عمل کند (نظریه کوانتمی).
دومی یک آزمایش تجربی را توصیف می کرد که با استفاده از گرما، وجود اتم ها را ثابت می کرد.
سومی به یک پازل مرکزی در علم فیزیک اشاره کرد که در آن به ارتباط تئوری الکترومغناطیس و علم حرکت اشاره کرد و خود آن را به کمک نظریه نسبیت حل کرد.
چهارمی نشان می داد که جرم و انرژی دو جزء از یکی هستند. جرم-انرژی (E=mc2).
‘از او نقل شده است: « می خواهم بدانم خداوند چگونه این جهان را آفریده است. من به این یا آن پدیده و عنصر علاقه مند نیستم. می خواهم بدانم چه می اندیشیده و بقیه فقط جزییات است.»
1909
انیشتن در دانشگاه زوریخ به درجه استادیاری دست یافت، این اولین کار تمام وقت او در رشته فیزیک بود. در سال 1911 میلادی او به دانشگاه آلمانی پراگ راه یافت. و شروع به انتشار مقالات و نظریه هایی کرد و در این دوره با دانشمندان هم دوره خود ملاقات هایی داشت. سال بعد به مؤسسه فناوری زوریخ بازگشت و عنوان استادی را به دست آورد.
1914
انیشتن به برلین نقل مکان کرد و در آن جا سمتی به دست آورد تا با فراغت از تدریس زمان بیشتری را به تحقیق بگذراند. او از همسر و دو پسرش جدا شده بود. وقتی که جنگ جهانی اول شروع شد او را از آلمان اخراج کردند انیشتن از یک گروه صلح طلب در مبارزه با جنگ و خونریزی حمایت کرد.
1918
با فروپاشی آلمان، انیشتن بیشتر درگیر سیاست شد و بدون پنهان کاری فعالیت های خود را ادامه داد. او سال بعد دوباره ازدواج کرد. و نظریه معروف نسبیت او توسط یک اخترشناس بریتانیایی تایید شد: همان طور که انیشتن پیشتر گفته بود نیروی جاذبه به نور ستارگان خمیدگی داده است. و به این ترتیب انیشتن در بین مردم به فردی شناخته شده و مظهری از دانش تبدیل شد.
1921
انیشتن با استفاده از شهرتی که به تازگی به آن دست یافته بود برای پیروزی دولت نوپای جمهوری خواه آلمان به همراه دیگر آزادی خواهان تلاش کرد. در واکنش به این تلاش های او مورد حملات و انتقاد های ناجوانمردانه از سوی افراد نژادپرست و ضد یهود قرار گرفت. او شروع به سفر کرد و در یک نشست سازمان تجارت جهانی در آمستردام شرکت کرد و به ایالات متحده رفت تا برای ساخت دانشگاهی در بیت المقدس بتواند کمک جمع آوری کند. و در سال بعد جایزه نوبل را دریافت کرد.
1924
انیشتن برای ایجاد تئوری جدید کوانتوم با دیگر دانشمندان همکاری کرد. و در این میان او روی راهی برای یکی کردن تئوری های الکترومغناطیس و جاذبه تحقیق کرد. در سال 1929 میلادی او یک تنوری جامع میدان عرضه کرد اما ریاضیات نباید با تجربه مقایسه شود و تلاش های او برای یافتن یک تئوری مفید آغاز شد. در این میان او با هم قطاران خود در حال بحث و جدل بود بحث بر سر این بود که تئوری کوانتوم می تواند از همه پدیده ها توصیف کاملی ارائه دهد.
1933
در دوران حکومت نازی ها برای یهودیان ساکن در آلمان زندگی بسیار سخت بود و جو عمومی به شدت بر علیه آنان بود به همین دلیل انیشتن به دانشگاه پرینستون نیوجرسی در ایالات متحده رفت. او از فعالیت های آزادی خواهانه کنار کشید اما به رهبران جهان درباره خطری که در آلمان وجود داشت هشدار داد. او همچنین برای نجات قربانیان یهودی و غیر یهودی حکومت نازی، تلاش می کرد.
1939
انیشتن به رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا روزولت نامه نوشت و در آن درباره امکان ساخت بمب هسته ای و احتمال ساخت آن توسط نازی ها هشدار داد. سال بعد انیشتن رسماً به عنوان یک شهروند آمریکا پذیرفته شد.
1952
از اینیشتن خواسته شد که دومین رئیس جمهور اسراییل شود اما او این درخواست را رد کرد، او از سازمان های بسیاری از جمله سازمان ملل و خلع سلاح هسته ای، حقوق بشر را حمایت کرده است.
1955
او در سالهای آخر عمرش روی تئوری جامعه جهانی کار کرد. به این ترتیب سال های آخر عمرش را می گذراند و در نهایت دار فانی را وداع گفت.
«یک چیز را من از این عمر طولانی آموختم: اگر بخواهیم همه دانش بشر را در برابر دانشی که در دنیا وجود دارد مقایسه نماییم متوجه می شویم که در مراحل نخستین هستیم و مانند بچه ای که تازه شروع به آموختن می کند باید پیش برویم و این با ارزش ترین چیزی است که ما داریم.»
منبع: ای. آی. پی.
ترجمه: علی یزدی مقدم
مطالب مرتبط:
آیا انشتین استعداد خاصی داشت یا تلاش کرد
واقعا جالب بود ولی به نظر من حتما هوش خوبی داشته که تونسته از این کارا کنه