لطیفه های منتخب از شبکه های اجتماعی
در این صفحه لطیف ها و مطالب جالب را از شبکه های اجتماعی مختلف جمع آوری کرده ایم تا بخندید و شاد باشید 🙂
یادش بخیر
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات 7:00 تا 7:15 وجود داشت
توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت
یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !
همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم
تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که
زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه
از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود
من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فکر میکردم که
اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !!!!
وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم
گوشه کلاس دم سطل آشغال اونو بتراشیم
تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم
درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن
یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!!
ادما چه زود بزرگ میشن…….
يادش به خير………
———-
اصحاب رو به شیخ کردند و ندا برآوردن که یا شیخ از چه رو اینهمه سال آن کنج عزلت گزیده ای؟
شیخ فرمود:اینجا وايفا بهتر آنتن میده
بنده در اعتراض به بازی والیبال , شخصا خودروسازی آلمان را تحریم میکنم و از امروز دیگر بنز s500 و بنز E350 کوپه نمیخرم!
شما هم به کمپین ما بپیوندید!
ﮐﻤﻠﻮﺱ، ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﻮﺱ، ﺳﯿﺮﻭﺱ، اینا اسم ابرن.
ﯾﻪ ﻧﻮﻉ ﺍﺑﺮ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﯾﻮﺱ، ﮐﻪ فقط ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯿﮑﻨﻪ!!!!
صبح ها براي رفتن به محل کار تنبلي نکنيد . به اين حقيقت بينديشيد که در خواب نمي شود کار کرد اما در محل کار مي شود خوابيد.
شانس یکبار در خونه آدم رو میزنه
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره
بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو
رفتم سوپرمارکت به صاحبش گفتم سلام خسته نباشید نوشابه دارید؟
– آره
– پپسیه؟
– آره
خنکه؟
– آره
– پس بی زحمت یه دوغ بدید!!!
مرده با دبّه زد تو سرم
ملت بی اعصاب شدنا ^_^
یارو اس ام اس داده من عاشقتم …….
منم گفتم بزن قدش….
گفت : ینی تو هم منو دوس داری ؟؟؟
گفتم نه دیگه . . ،. الان هر دومون منو دوس داریم
خخخخخخخخخخ
دارم در پارکینگ رو باز میکنم
مرده میگه ماشینو میاری بیرون
میگم په نه په درو باز کردم هوای کوچه عوض شه
همچین آدمایی هستیم ما
پسره به دختره میگه:چطوری سیبیل!!!
دختره میگه:وقتی توکه پسری ابرو برمیداری گوشواره میندازی گوشت وموهاتو رنگ میکنی منم سیبیل میزارم تاجامعه احساس کمبود مرد نکنه
قطارا بیشتر از همه آلزایمر دارن میدونی چرا؟؟!
چون خودشون میگن هوهو بعد بلافاصله میپرسن چی چی!!!
من برم سراغ اکتشافات بعدی
درسته دختراي امروز نميتونن مثل ماماناشون آشپزي کنن
ولي خدايي از باباهاشون بهتر قليون میکشن
در سال اول ازدواج به قدری همسرم را دوست داشتم که وقتی نگاهش می کردم دلم میخواست بخورمش !!!
.در سال دوم دائم به خودم میگفتم لعنت به من کاش همون سال اول خورده بودمش !!
۵۰ تومن گذاشتم ته کمد زیرِ لباسام
که یادم بره و بعدا ببینم روحم شاد شه
الان ۶ ماه گذشته ، ساعتی نیست که بهش فکر نکنم.
ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﭽﻪ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﻤﻮ ﻣﺎﺯﺭﺍﺗﻲ ﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺑﻠﮑﺲ،ﺑﺮﺝ،
ﻛﺎﺭﺧﻮﻧﻪ … ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷم
ﻓﻘﻄﻄﻄﻂ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ،،،،، ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ . ؟؟؟؟
ﺧﺴسسسته….
یارو داشت هی تف میکرد و زیر لب دری وری میگفت…
بهش گفتم چی شده؟ گفت تو کوچه 6متری یه تریلی داشت عقب و جلو میکرد دور بزنه…
بهش گفتم آقا نمیشه… گفت اگه شد چی… گفتم روغن ماشینتو بریز تو دهنم!
هیچی دیگه، نامرد چه دست فرمونی داشت…
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻤﻮﻧﯽ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ
ﺍﺯﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻧﺖ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟؟
ﯾﺎﺭﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ :ﺍﻟﺤﻤﺪﺍﻟﻠﻪ ﺧﻮﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺑﻌﺪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻧﺖ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺳﻼﻡ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻦ ((:
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﭙﺮﺳﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻫﯽ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻥ ﻣﻦ ﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ؟؟؟
ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ ﻭ ﻣﯿﺎﺭﻡ
ﻣﻮﻫﺎﺕ ﺳﯿﺦ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﻨﻢ
حكايت عشق هاي اقايان:
.اگه مي خواي بياي تو زندگيم در بازه
.اگه ميخواي بري هم در بازه…
.فقط جلوي در واينسا جلو رفت و آمد رو ميگيري!!!!
اگر ديدي مردي در ماشين رو براي خانمش باز کرد
مطمئن باش که يا ماشين نویه يا خانمه
از یارو میپرسن نظرت در مورد صادرات پراید به عراق چیه؟
میگه: انشاا… با صادر کردن پراید به عراق, انتقام خون شهدا رو خواهیم گرفت!
وقتي زني به شوهرش ميگويد:
عزيزم، من به تو کاملا اعتماد دارم يعني!
در طي هفته گذشته، موبايلت، جيبت، کيفت و ده تا گردش آخر حساب بانکيت چک شده و مورد مشکوکي ديده نشده…!!!
آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی. و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام. و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی. مریدی گفت:” یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟” شیخ گفت:” نه! حیف نان! آن یک داستان دیگر است.” راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند. شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:” قاعدتن نباید این طور می شد!” سپس رو به پخمه کردی و گفت:”تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟” پخمه گفت:”آخر الان سر
ظهر است! گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی نباشد…
و اينگونه بود كه در مديريت شاخه اي به نام مديريت زمان!!! ايجاد شد…
طریقه خرید هندونه توسط بابام :
بو کردن هندونه
پرت کردن و گرفتنش از رو هوا
وزن کردن با دست
شمردن خطهای هندونه
زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر
نگاهِ عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی ( که آره آقا من این کارم)
خریدن هندونه
آوردن به منزل
همه رو چنگال به دست جمع کردن
دست و سوت و جیغ و هورای حضار
پاره کردن هندونه
پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید و با طعم خـــــیار
دختره متولد 76 نوشته كجاست اون عشقهاى قديمى….؟؟؟
من فكر كنم صبح شيركاكائو زياد خورده…!!!
قدیما میگفتن یارو شلوارش دو تا شده حالا دیگه باید گفت یارو سیم کارتش دو تا شده
لازم است گاهی تلفن را برداری، شماره کسی را که مدتها باش قهر بودی را بگیری،
گوشی را که برداشت، فحش بدهی، مبادا یادش رفته باشه که هنوز قهرید …!
من یادمه یکی دوبار با دختر همسایه سلام و احوال پرسی کرده بودم…
دختره رفت سربازی..
ابروهاش در اومد..
تازه فهمیدم پسر بود!!!!!!
ديروز يه ﻳﺨﭽﺎﻝ ﻧﻮ ﺧﺮﻳﺪﻡ ، ﻳﺨﭽﺎﻝ ﻗﺪﻳﻤﻴﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺩﻡ ﺩﺭ خونه
ﺭﻭﺵ هم ﻧﻮﺷﺘﻢ :ﺭﺍﻳﮕﺎﻥ! تا ﻫﺮﻛﺴﻲ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺒﺮﻩ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﻴﻮﻣﺪﻡ ﻣﻲ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺳﺮ ﺟﺎﺷﻪ!
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ…
ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﻳﻪ!؟ ﺭﻭ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻢ:
ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﻭﺵ: ۵۰۰۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ!
ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺤﺶ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﻭ ﺩﺯﺩﻳﺪﻥ!!!!!
اي ايران اي خااااااك پر گههههههر…..
مثلا دارم به بچم درس اعتقادی می دم بهش میگم ۱۲۴ هزار تا پیامبر داشتیم!
میگه یعنی ۱ گیگ؟!
لامصب تکنولوژی گند زده به اعتقادات ملت !
ضرب المثل چيني ميگه: اگه از تنهايي لذت نميبري ازدواج کن!
آنوقت حتما از تنهايي لذت میبری. …….
اگر وقتی کسی را در آغوش می گیری در میان بازوانت میلرزد، اگر لبهایش چون آتش سوزنده است، اگر در چشمانش برق و درخشندگی خاصی می بینی، اگر به سختی نفس می کشد،
خدا بهت رحم کنه…
طرف آنفولانزا داره از این عربستانی جدیدا!
خصوصیات یک مشهدی
1- ﯾَﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﻫﯿﭻ ﻭَﺧﺖ ﺗﻮ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﮔﯿﺮ ﻧِﻤُﮑُﻨِﻪ ﯾﺎ ﺭﺍﻫﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ ﯾﺎ ﺭﺍﻫﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺳﺎﺧﺖ! ها ایجوریــــــــــه . .
2- ﯾَﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﻫﯿﭻ ﻋَﻼﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻓَﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﯿﺘﺰﺍ ﻭ ﺍﯾ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺳﻮﺳﻮلی ﻧِﺪﺭِﻩ ﺩﺭ
ﻋﻮﺽ ﻋﻼﻗﻪ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺘﻌﻠﻘﺎﺗﺶ ﺩِﺭِﻩ ﻣﺜﻞ ﭼﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﻫﯿﭽﻪ ﻭ ﺷﯿﺸﻠﯿﮏ ﻭ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﺷُﻠﻪ (ﺍی ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻏﺶ ﻣُﮑﻨﻪ ﺑِﺮَﺵ)
3- ﯾَﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﻭَﺧﺘﯽ ﺗِﺸﻨَﺸِﻪ، ﻣِﺮِﻩ ﺗﻮ ﺩُﮐﻮﻥ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺑِﺨِﺮﻩ علیرﻏﻢ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭِﺩ ﺑﻮﻝ ﻭ ﻫﺎﯾﭗ ﻭ ﺭﺍﻧﯽ ﺩِﺭِﻩ ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼ ﻭ ﺗﺤﺖ ﻫﯿﭻ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﮐﺎ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧِﻤُﮑُﻨِﻪ
4- ﯾﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﺻُبح ﺟﻤﻌﻪ ﮐﻪ ورمِخِزه ﻣِﺮﻩ ﻭﺭﺯﺵ ﺑﻌﺪﺵ ﻧﻤِﺮِﻩ ﺣﻠﯿﻢ ﺑﺎ ﺷِﮑَﺮ ﺑﺰﻧﻪ ، ﻣِﺮِﻩ ﺍﮐﺒﺮ ﮐِﻠﻪ ﯾﻪ ﮐِﻠَﭙﭻ ﻣﺸﺘﯽ ﻣِﺰِﻧﻪ
5- ﯾﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﻤﺮﻩ “12” ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺑﺎﻝ ﺑﺎﻝ ﻣِﺰِﻧﻪ ﮐﻠﯽ ﺳﻮ ﻭ ﺑﻮﻕ ﮐﻪ ﯾﺮﻩ ﻣُﻮ ﻫﻢ ﻣﺸﺪﯾﻢ ﺩﻡ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥِ ﮔﺮﻡ
6- ﯾﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺳﺎﻻﺭﻩ
7- ﯾﮏ ﻣَﺸَﺪﯼ ﻫﯿﭻ َﻭﺧﺖ ﻧِﻤِﮕﻪ ﻣﯿﺪﻭﻥ “ﺑﺴﯿﺞ” ﻭ “ﮐﻮﺛﺮ” ﻭ “ﺟﺎﻻﻝ ﺁﻝ ﺍﺣﻤﺪ” و چهارراه شریعتی” ﺑﺠﺎﺷﺎ ﻣِﮕِﻪ ﻓﻠﮑﻪ ﺑﺮﻕ ﻭ ﺳِﺮﺍ ﮐﻮﮐﺎ ﻭ ﺍﯾﺮﺝ ﻣﯿﺮﺯﺍ و فلکه تقی آباد
9- ﯾﮏ ﻣﺸﺪﯼ ﻫﻤﯿشه رو لهجه و شهرش تعصب دِرِه
با ارادت به مشهدی ها
ﺩﺧﺘﺮ ﮐـــﻪ ﺑــﺎﺷـــﯽ ….
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﮐﺖ ﻗﺴﻢ
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﯽ ﺑﭙﻮﻭﻭﻭﻭﺷﯽ
حکم اعداﻡ ﺑﻮﺩ …
اﻋﺪﺍمی لحظه ای مکث کرد ﻭﺑﻮﺳﻪ ﺍی ﺑﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺩﺍﺭ ﺯﺩ…
ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ :
ﺻـــﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ! ﺁﻗــﺎی ﺯندانی ﺍﻳﻦﭼﻪ کاﺭﻳﺴﺖ ..؟!
ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯿﺰنی بر آنچه جانت را ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ؟!
ﺯندانی خندﻩ ﺍی کرﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
برو بابا ﻟﺒﻢ ﻣﯿﺨﺎﺭﻩ!!
و بنده خدا ضايع شد!
ﺁﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ۵۰ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺪﯼ ﺷﺎﻝ ﺳﺮ ﻣﯿﺨﺮﯼ
ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯽ ﺷﺎﻟﻮ ﯾﻪ ﺟﻮﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ۱۵ﺗﻮﻣﻨﺶ ﺭﻭ ﺳﺮﺕ ﺑﺎﺷﻪ!!!!
اينايى که ميگن ما ميريم شبکه های اجتماعی فقط واسه تبادل اطلاعات….
اينا همونايى هستن که ميرن تايلند فقط واسه ديدن مناظر طبيعى!!!!
تو جاده داری میری بعد تابلو زده “خطر ریزش کوه”
خو الان دقیقا چی کار باید بکنیم؟
بریم؟
نریم؟
چراغ خاموش بریم؟
پیاده شیم هل بدیم؟
زنگ بزنیم راه و ترابری؟
فحش بدیم؟
…… کنیم؟
نمیشه کاری کرد خو!!!
به نطر من باید به جای این تابلو یه تابلو بذارن روش بنویسن:
بیا ولی اگه کوه ریخت روت و زنده موندی نیای حرف مفت بزنی
دختر خانومی که توی خونه تون موبایل آنتن نمیده میای توی بالکن حرف میزنی ؛ خواهشا دیگه با تاپ صورتی و شلوارک فسفری نیا ، خب این کارگر افغانی از بالای داربست افتاد پایین خونش گردن تو بود ..!
تازه اون پس گردنی که من هم از مامانم خوردم هم تقصیر تو بود
بی ادب !!!
مكالمه ي ما و دوستان ما در دوران مدرسه :
– الو منزل طاهرزاده؟
– بله بفرماييد
– طاهرزاده هست؟
یه آقایی برای اصلاح میره سلمونی و میگه:
” سخت ترین جای ریش من برای تراشیدن، گونه هامه. ”
سلمونی میره یک توپ کوچیک چوبی میاره و میده
آقا بزاره تو لُپــش!
بعد از اصلاح آقا که میبینه ریششو خیلی تمیز و از ته زده میگه:
… دمت گرم داداش،خیلی حال دادی!
ولی اگه اشتباهی من این توپو قورت داده بودم چی؟
سلمونی با لبخند میگه :
” اشکالی نداشت، میتونستی روز بعد مثل همه،
واسم پسش بیاری !!!
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن!
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت : چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید.. و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم
مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
در حال حاضر شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد و اطلاع دیگری از وی در دسترس نیست
به گل مراد ميگن: باجناقت HIV گرفته!
ميگه: اين پدرسوخته پارسالم GLX گرفت به ما نگفت..
ﻻﻣﺼﺐ ﺑﻌﻀﯽ پسرا
ﺑﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ
ﻋﯿﻨﻪ ﻫﻨـــﺪﻭﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻪ میمونن
ﻋﯿﻨﮑﻮ ﮐﻪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﺍﺻﻦ کاخ آرزوهات تبدیل میشه به یه همکف ۴۰ متری….:|
مراحل تعجبی یک اصفهانی:
چیطو مگه؟
حضرتباسی؟
جونی نند؟؟؟؟!
برا چی چی؟؟؟!
خدا وکیلی؟؟!
سر علی؟!
جونی دو تای؟؟
ناموسن؟؟؟
نه آمو؟؟!
برو ککه خوری نکووون!!
آمو فیلممون نکووون!
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭ ﻭﺍﻟﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﻢ 10ﻧﻔﺮ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ !!
ﺑﺮﺍﺵ ﻧﻮﺷﺘﻢ :
ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﺧﺐ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻥ !…
بی ادب ﺑﻼﮐﻢ ﮐﺮﺩ.
داستان قتل فجیع زن 25 ساله ی چینی. توسط یک پسر 14 ساله…
هرکسی که تحملشو نداره نخونه خواهشاً !!!
朣楢琴执㝧执瑩浻牡楧㩮㔱硰执㝧执獧浻牡楧敬瑦瀰絸朣杢㑳执獧扻捡杫潲湵潣潬㩲昣昸昸㬸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴潴敬瑦戠瑯潴牦浯㡦㡦㡦潴捥捥捥戻捡杫潲湵浩条㩥眭扥楫楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥洭穯氭湩慥牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩慢正牧畯摮椭慭敧獭氭湩慥牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩慢正牧畯摮椭慭敧楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散汩整㩲牰杯摩䐺䥘慭敧牔湡晳牯楍牣獯景牧摡敩瑮猨慴瑲潃潬卲牴昣昸昸䔬摮潃潬卲牴攣散散㬩潢摲牥硰猠汯摩⌠㙣㙣㙣搻獩汰祡戺潬正潭潢摲牥爭摡畩㩳瀲㭸漭戭牯敤慲楤獵㈺硰敷止瑩戭牯敤慲楤獵㈺硰戻牯敤慲楤獵㈺硰执獧搴摻獩汰祡戺潬正瀻獯瑩潩㩮敲慬楴敶执獧搴筮楤灳慬㩹湩楬敮戭潬正漻敶晲潬 朣楢琴执㝧执瑩浻牡楧㩮㔱硰执㝧执獧浻牡楧敬瑦瀰絸朣杢㑳执獧扻捡杫潲湵潣潬㩲昣昸昸㬸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴潴敬瑦戠瑯潴牦浯㡦㡦㡦潴捥捥捥戻捡杫潲湵浩条㩥眭扥楫楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥洭穯氭湩慥牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩慢正牧畯摮椭慭敧獭氭湩慥牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩慢正牧畯摮椭慭敧楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散汩整㩲牰杯摩䐺䥘慭敧牔湡晳牯楍牣獯景牧摡敩瑮猨慴瑲潃潬卲牴昣昸昸䔬摮潃潬卲牴攣散散㬩潢摲牥硰猠汯摩⌠㙣㙣㙣搻獩汰祡戺潬正潭潢摲牥爭摡畩㩳瀲㭸漭戭牯敤慲楤獵㈺硰敷止瑩戭牯敤慲楤獵㈺硰戻牯敤慲楤獵㈺硰执獧搴摻獩汰祡戺潬正瀻獯瑩潩㩮敲慬楴敶执獧搴筮楤灳慬㩹湩楬敮戭潬正漻敶晲潬
تف تو روزگار.
من که اعصابم به هم ریخت !!!!!
ضمناً از دوستانی که مطلبو خوندن بخاطر استفاده از کلماته زشتی مثل 牯敤 به شدت معذرت میخوام !!!!
دیروز یه عکس دیدم که توش سرعت اینترنت کشور ها رو به تفنگ تشبیه کرده بود مثلا ترکیه کلت بود انگلیس کلاش بود ژاپن تانک بود امریکا آر.پی.جی باورتون نمی شه بگم مال ایران چی بود….
.
.
.
.
تفنگ آب پاش بود میفهمی آب پاش ..!!!!
پاسخ های جالب یک دانش آموز پررو که باعث شد تا نمره صفر نگیرد ،
ناپلئون در کدام جنگ مرد ؟
_ در اخرین جنگش
اعلامیه استقلال آمریکا در کجا امضا شد ؟
_ در پایین صفحه
علت اصلی طلاق چیست ؟
_ ازدواج
علت اصلی مردود شدن دانش آموزان چیست ؟
_ امتحان
چه چیزهایی را هرگز نمیتوان در صبحانه خورد ؟
_ نهار و شام
چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است ؟
_ نیمیه دیگر آن سیب
اگر یک سنگ قرمزی را در دریای آبی بیاندازیم چه خواهد شد ؟
_ خیس خواهد شد
یک فرد چگونه میتواند هشت روز نخوابد ؟
_مشکلی نیست شبها می خوابد.
طرف با حشره کش مگس میکشته!!!
زنش گفت تا حالا چندتا کشتی؟؟؟
گفت: ۵ تا….
۳ تا زن،۲ تا مرد!!!
زنش گفت از کجا فهمیدی زن و مرد بودنشون رو؟
مرده گفت ۲ تا به تلویزیون چسبیده بودن، ۳ تاشون به تلفن!!
پسره توی تاکسی شکلات میخورد، آقای بغل دستی گفت: هیچ میدونی شکلات براى دندونات ضرر داره؟
پسره گفت: پدربزرگم 120 سال عمرکرد.
مرد گفت: بخاطر شکلات؟
پسره گفت: نه ، سرش تو کار خودش بود!!!
یه پاکت شیر گرفتم تاریخ تولیدش مال فرداست!!
به نظرت بخورم یا بزارم تولید شه بعد بخورم ؟
پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین… میگم برو اونور پول ندارم!
میگه….. نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود.
مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم
ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو می شکنم
هيچي ديگه داريم الان دسته جمعي از توالت مسجد محل برميگردیم.
یه بار داشتم تو یکی از پارک های بالا شهر تهران قدم میزدم، زنه با سگش از روبه رو میومد.. برگشت به سگش گفت:
عزیزم برو کنار عمو رد شه..!
الان من موندم به من احترام گذاشت یا بهم فحش داد؟!! 😐
ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ Iphone6 ﺧﺮﯾﺪﻩ .
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻭﺭ ﺩﯼ؟؟؟
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﯼ ﺩﻭ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻡ .
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻭﺍﺍﯼ ﮔﻠﻢ ﭼﻪ ﺭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ . ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ . ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﯽ
ﻋﺸﻘﻢ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ
ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ؟؟
ﭘﺴﺮﻩ : ﺳﻪ ﺗﺎ ، ﻣﻦ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﮔﻮﺷﯽ ﻭ ﭘﻠﯿﺲ!!!
تو ﭘﺎﺭﮎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﯾﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﻡ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺳﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ؟؟؟؟؟؟؟
ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺧﺸﺘﻢ
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ!!!
گوگل اگه شیرازی بود وقتی یه چیزی رو سرچ میکردی…..
اول می پرسید” کاکو میخوی چیکار !؟!؟ ”
بعد که توضیح میدادی میگفت : “حالو خیلی واجبه !؟ “
اگه جوابت مثبت بود میگفت : خعله خب کاکو ، بیشین یه کم بگردم بیبینم چیطوو میشه ؛ ولی قولت نمیدما !!
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﮔﻮﮔﻞ ﺳﺮﭺ ﮐﺮﺩﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ.!
ﮔﻮﮔﻞ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ :ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻢ …!
گل مراد تومانورهوایی باچتراز هواپیمامیپره پایین، هرچی تلاش میکنه چترش بازنمیشه.باخودش میگه:حالاخداروشکرخوبه واقعی نیست،مانوره
گل مراد از روضه برميگشت ازش پرسيدن چطور بود؟ گفت مداحه يه جور داد ميزد كه انگار ما مقصر بوديم….
به گل مراد میگن خودتو به انگلیسی معرفی کن ،
میگه : پاور گاد نیو دی اورجینال ،
میگن به فارسی بگو ،
میگه : قدرت الله نوروزی اصل ..
گل مراد وصیت میکنه تمام اعضاء بدنم رو پس از مرگم اهدا کنید جز مغزم!!
میگن چرا؟
میگه :عکسای خانوادگی توشه!!!
گل مراد با خانمش سوار ماشین بودند، قبل از ایست بازرسی میگه :توپیاده شو برو جلوتر بگو ونک، من سوارت میکنم خانمش یادش میره،!میگه پونک گل مراد میگه شرمنده مسیرم نمیخوره…
دیالوگ زیبای فامیل دور و آقای مجری:
مجری: فامیل دور…کاری هست که تو همیشه بعد از انجامش پشیمون شده باشی؟
فامیل: بله،گفتن حقیقت!
مجری: منظورم یه کار بد بود
فامیل: کارای بد که همشون حال میدن،پشیمونی نداره!
مجری: نخیر،اون فقط کار خوبه که لذتبخشه،مثلاٌ تو تا حالا به یه آدم فقیر کمک کردی؟
فامیل: بله همین دیروز
مجری: خب بعدش چی شد؟ چه حسی داشتی؟
فامیل: بعدش موبایلش زنگ زد ورداشت به طرف گفت “همون زانتیا سفیده رو بخر”،از اون موقع تا حالا انتهای دستگاه گوارشم احساس سوزش میکنم
شلوار کردی چیست؟
همون ساپورته…ولی خستس!
میفهمی؟؟؟؟؟
خسته…
ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﺸﻬﺪﯼ :
ﺯﻥ : ﭼﻗﺪ ﺧﺎﻁﺮﻭﻡ ﻣﯿﺨﯽ؟
ﺷﻭﻫﺮ : ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺎﻁﺮﺕ ﻣﺧﻮﺍﻡ
ﺯﻥ : ﻧﻪ، ﺑﮕﻭ ﭼﻗﺪ؟
ﺷﻭﻫﺮ : ﻣﯿﻔﻬﻤﻲ ﺯﻥ، ﻣﻮ ﻋﻴﻦ ﮔﻮﺷﻲ ﻣﻮﺑﺎﻳﻠﻮﻡ ﻭ
ﺗﻮ ﻫﻢ ﺳﻴﻢ ﻛﺎﺭﺕ ﺗﻮﺷﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻮﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ
ﻫﻴﭽﻮﻡ
ﺯﻥ :
ﺍﻱ ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺸﻮﻡ،ﭼﻪ ﺭﻣﺎﻧﺘﻴﻚ!
ﻣﺮﺩ ﻫﻢ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻋﺠﺐ ﺯﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ﻫﺴﯽ،
ﻧﻤﻔﻬﻤﻪ ﻛﻪ ﺍﯼ ﮔﻮﺷﻲ ﭼﻴﻨﻲ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺳﻴﻢ ﻛﺎﺭﺕ ﻣﻮﺧﻮﺭﻩ!
یه بار واسه یه بنده خدایی الگو شدم
کل زندگیش به باد رفت!
از اون به بعد تصمیم گرفتم واسه بقیه درس عبرت بشم.
رو سند ازدواج 5 میلیون وام می دن…
رو سند گاوداری 100 میلیون…………..
از ما گفتن بود، گفتم در جریان باشید…
← توى تاكسى نشسته بودم،يهو دختره گفت: “چى؟”
منم گفتم: “هيچ چى”
دختر: “چى؟”
من: والله حرفی نزدم، هیچی
دختر: “چی”
من: “یاابوالفرض چته خو به ارواح خاك عمم، هيچ چى”
دختر: “چى؟”
من: “به دو ….. قسم، هيچ چى”
دختر: “چى؟”
من: “آقاى راننده، جون مادرت بزن بغل، من پياده ميشم. اين دختره ول كُـن ما نيست.”
راننده: “خفه شو بتمرگ سر جات، دختر مردم داره عطسه ميكنه.”
مورد داشتیم
تو خواستگاری عروس که چایی آورده
داماد بلند شده سینی چایی رو ازش گرفته و گفته:
تو بشین عزیزم،
برا بچمون ضرر داره!!!
ﺭﻓﺘﻢ ﻧﻮﻧﻮﺍﯾﯽ ﺳﻨﮕﮏ، ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﺪﻩ .
ﺷﺎﻃﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺑﺪﻡ؟
-1 ﺳﻨﮕﮏ ﺳﺎﺩﻩ 600 ﺗﻮﻣﻦ ( ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ )
-2 ﺳﻨﮕﮏ ﮐﻨﺠﺪﯼ 800 ﺗﻮﻣﻦ ( Exclusive)
-3 ﺳﻨﮕﮏ ﺩﻭ ﺭﻭ ﮐﻨﺠﺪﯼ 1000 ﺗﻮﻣﻦ ( ﭘﺮﯾﻤﯿﻮﻡ )
-4 ﺳﻨﮕﮏ ﭘﺮﮐﻨﺠﺪ 1500 ﺗﻮﻣﻦ (ﻻﮐﮋﺭﯼ )
ﮔﯿﺞ ﺷﺪﻡ، ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯿﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ، ﻓﮑﺮﺍﻣﻮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﻡ
ﻣﯿﺨﺮﻡ .
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﻮﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﭘﺸﻦ ﺩﺍﺭﻩ، ﺑﻨﺰ
S65 AMG ﺗﻮ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ .
ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﮔﻮﻝ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﭘﺮ
ﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻕ ﻏﺮﺑﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﻧﺪ(flower)
جلوی بیمارستان یارو داشت بوق میزد گفتم آقا جلوی بیمارستان بوق نزن شاید یکی با همین صدای بوق بمیره…
گفت: اونی که قراره با این صدا بمیره فوقش الان نمیره، فردا که مرخص بشه تا یکی عطسه کنه میمیره.
انقدر قانع شدم که هر وقت از دم بیمارستان رد می شم یه چندتا بوق میزنم که اون مریضایی که به عطسه بندن خلاص بشن!
ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ
ﻳﻪ ﺩﻝ ﺳﻴﺮ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ
ﻭ ﺣﺮﻑ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﺭﻩ
ﺍﺧﺮﺷﻢ ﻣﻴﮕﻪ
ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ،ﻣﺎ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ
ﻫﺮﻛﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﻲﻣﯿﮑﻨﻪ !
ﺩﻳﺸﺐ ﻳﻪ ﭘﺸﻪ ﻣﻨﻮﮔﺰﻳﺪ . ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻔﺘﺶ ﮐﺮﺩﻡ . ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﮑﺸﻤﺶ ﺑﻬﻢ
ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ !!! ﺩﻳﺪﻡ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ؛ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﺗﻮﺭﮔﻬﺎﺵ ﺑﻮﺩ . ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎﺻﺒﺢ ﺩﻭﻧﻔﺮﻱ ﮔﺮﻳﻪ
ﮐﺮﺩﻳﻢ
دیشب داشتیم تلویزیون میدیدیم
یه دفه یه بچه ای رو نشون داد که پستونک دهنش بود . . .
یهو بابام زد زیر خنده……
گفتم چی شده؟
گفت یاد بچگیات افتادم, وقتی گریه میکردی انگشت بزرگ پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی ..
من دنبال خونواده ی واقعیم میگردم :(((
جمع آوری: علی یزدی مقدم
مطالب مرتبط:
نظر شما چیست؟
پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید