تا امروز صبح من نام خوزه ادن را نشنیده بودم. تا اینکه در روزنامه نیویورک تایمز مقالهای درباره او خواندم مرد 59 ساله آرژانتینی که مکانیک خودرو است و وسیله ای برای بیرون کشیدن سالم بچه هنگام تولد اختراع کرده است. این وسیله یک کیسه پلاستیکی دارد که دور سر بچه باد شده است و می تواند برای بیرون کشیدن کودک مورد استفاده قرار گیرد این وسیله در مقایسه با انبرک مامایی یا ساکشن کاپ آسیب کمتری وارد می کند و می تواند به نجات جان کودکان هنگام تولد در سراسر دنیا کمک کند. و کمپانی بکتون دیکنسون حق امتیاز انرا برای تولید خریداری کرده است.
این ایده وقتی به ذهن ادن رسید که او در حال تماشای یک ویدیو در سایت اینترنتی یوتیوب بود. این ویدیو باز کردن در بطری که با چوب پنیه بسته شده بود را به شیوه ای جدید به نمایش گذاشته بود.
شرکت ها مرتبا در حال بحث و تبادل نظر برای استفاده از ایده های جدید و فرایندهای مرحله به مرحله و سرمایه گذاری روی تحقیق و توسعه هستند آنگاه ناگهان سعی می کنند تا کار کسی را که در تعمیرگاه خود انجام داده است کپی کنند. این گاراژ حتی یک آزمایشگاه موقت هم نیست فقط یک تعمیرگاه خودروی معمولی است. واقعا داستان هیجان انگیزی است که کاملاً اتفاقی و ناگهانی فکر این نوع آوری به دهن کسی برسد روی آن کار کند و از مواد اولیه ی که در دسترس دارد این وسیله را بسازد. این نوآوری ساخته رویای یک شخص معمولی است و نه حاصل کار یک آزمایشگاه پیشرفته و آخرین فناوری های روز.
شرکت هایی مانند کورکی و ادیسون نیشن هر دو از این حقیقت که نوآوری یک پدیده دموتراتیک و عمومی است سود زیادی کسب می کنند. اما بیشتر مردم عادی که اختراع می کنند روی چیزی که می خواهند داشته باشند کار می کنند نه چیزی که مورد نیاز جامعه است. احتمالاً درباره افراد معمولی که بخاطر بیماری نزدیکان خود و برای کم کردن رنج آنها چیزهایی را اختراع کرده اند مانند رابرت گلدمن شنیده اید او کارآفرینی است که برای خواهرش که سرطان داشت یک وسیله تزریق مداوم دارو ساخت تا او را از درد نجات دهد. یا بعضی از مخترعین مستقل تمام توان خود را به کار گرفتند تا برای بزرگترین مشکلات جهانی راهی پیدا کنند. به عنوان مثال برت الکساندر بوشل یک سیستم رویش گیاه که از انرژی خورشید تامین نیرو می کرد ساخت تا برای مشکل گرسنگی راهی پیدا کند.
البته گلدمن و بوشل تلاش کردند. اما ادن چنین تلاشی نکرده بود. او حتی یک چرخه تخیلی برای خود نساخته بود. اما ناخودگاه ادن، به او هدیه ای داد که فکرش را هم نمی کرد.
اما بگذارید ببینیم او چه کرد.
بر اساس داستان روزنامه تایمز صبح روز بعد از این که چنین فکری به سرش زده بود به دیدن یکی از دوستانش که متخصص مامایی بود رفت. او مواد اولیه های مختلفی را مورد آزمایش قرار داده بود و نمونه های اولیه ای هم ساخته بود. او از طریق اینترنت با رییس یک بیمارستان مامایی که یک نمونه از دستگاه او را در اختیار داشت در ارتباط بود و از نظرات آنها استفاده می کرد. آنها در ازمایشگاه خود آن دستگاه را مورد ازمایش های مختلف قرارداده بودند. ادن همچنان به بهینه سازی دستگاه ادامه می داد. وهمزمان برای ثبت حق امتیاز آن کارهای ارداری مربوطه را انجام می داد. بدون این یک درصد او هیچگاه نمی توانست در صدر اخبار قرار گیرد و چنین شهرتی بدست آورد.
من پیش بینی می کنم که به زودی مقالات زیادی درباره او نوشته خواهد شد و در کتاب های مختلف هم از او به عنوان الگویی برای پیشرفت سریع و یک شبه نام برده خواهد شد. چیزی که به ذائقه مردم خوشایند است البته امید دادن به عموم کار خوبی است اما چیزی که واقعا به آن توجه نمی شود همان یک درصدی است که در موفقیت ادن نقش داشته است یعنی استفاده از تجربه افراد متخصص، آزمایش آن و رفع اشکالات این وسیله تا در نهایت چیزی ساخته شود که مورد نیاز است نه چیزی که مخترع دوست دارد بسازد.
مراقب رسانه هایی باشید که فقط با هدف اینکه جذابیت بیشتری داشته باشند مخاطب بیشتری جذب کنند فقط می خواهند شما را به صورت کاذب خوشحال کنند که ما در دنیایی زندگی می کنیم که با دیدن یک فیلم در یوتیوب و خوابیدن و صبح دوباره بیدار شدن وسیله ای خواهید ساخت که از آن پس نوزادان کمتری هنگام تولد می میرند! از این داستان ها می توانید انگیزه ای برای کار کردن بیشتر بگیرید نه اینکه آنها را الگوی مناسبی برای پیشرفت بدانید. راز موفقیت چنین افرادی در پیگیری و سخت کوشی، دیدن نیاز ها، استفاده از تجربه افراد ماهر و متخصص و اعتماد به نفس است.
نوشته: لی بوکانان
ترجمه: علی یزدی مقدم
مطالب مرتبط:
- کاری کنید که تبلیغات برای شما سود آوری کند
- 5 راه برای جذب بازدیدکننده بیشتر به غرفه شما در نمایشگاههای تجاری!
- 30 کلمه جادویی برای بازاریابی که باید از آنها استفاده کنید
- چگونه یک نام تجاری قدرتمند بسازیم؟
- خلاقیت با پاسخگویی به نیاز ها ارزشمند می شود.
- 10 راز موفقیت در پول درآوردن آنهم به مقدار زیاد!
نظر شما چیست؟