کمک گرفتن از احساسات
- با دقت تمام گوش دهید.
مثال رفتار صحیح: کودک: امیر منو با مشت زد… پدر می شنوی؟ پدر رو به کودک کرده و به صورتش نگاه می کند. کودک: بعد هم من اونو زدم، بعد دوباره اون منو محکم تر زد، اون خیلی آدم پستیه! پدر دست به چانه همچنان با سکوت به کودک با دقت تمام گوش می دهد. کودک: می دونی می خوام چه کار کنم؟ از حالا به بعد من با سامان بازی می کنم، اون چپ و راست آدمو با مشت نمی زنه!
- احساس آنان را با کلمه ای تصدیق کنید. «آه»…«هوم…م م»… «صحیح…». سؤال نکنید و پند ندهید.
مثال رفتار صحیح: کودک: یک کسی مداد منو دزدیده. مادر: آه! کودک: وقتی می رفتم حموم، روی میز گذاشتمش و کسی اونو برداشته. مادر: هوم م م…. کودک: این سومین باری است که من مدادمو گم می کنم. مادر: آها…. کودک: فهمیدم بعد از این هر وقت خواستم از اتاقم برم بیرون مدادمو تو کشوی میزم قایم می کنم. مادر: آفرین…
- احساسات کودکان را با عبارتی بیان کنید.سؤال نکنید و اندرز ندهید. عباراتی به کار ببرید که نشان دهد شما احساس او را درک کرده اید.
مثال رفتار صحیح: کودک: قمری من مرده، اون امروز صبح زنده بود. پدر: وای! چه مصیبتی! کودک: اون دوست من بود. پدر: آدم با از دست دادن دوست خیلی لطمه می بینه. کودک: من هر روز به اون غذا می دادم. پدر: تو واقعا از اون قمری مواظبت می کردی. کودک: من کارهای زیادی یادش داده بودم. پدر: شما دو تا خیلی همدیگه رو سرگرم می کردین.
- به طور خیالی آرزوهایشان را برآورده کنید. توضیح ندهید و منطق به کار نبرید.
مثال رفتار صیح: کودک: من سیب زمینی سرخ کرده می خوام. مادر: کاشکی یه کمی تو خونه داشتم و بهت می دادم. کودک: من از اونا می خوام. مادر: می دونم که تو چقدر دلت می خواد از اونا داشته باشی. کودک: کاشکی حالا اونا را داشتم. مادر: کاشکی منم جادو بلد بودم و از اونا درست می کردم. کودک: خوب…حالا می شه یه کمی پوره سیب زمینی به من بدی؟ مادر: البته که می شه.
آگاه باشید
- معمولا کودکان هنگامی که عین کلمات خودشان را به آنان بر می گردانیم اعتراض می کنند. مثال: کودک: من دیگه دیوید رو دوست ندارم. والدین: تو دیگه دیوید رو دوست نداری.
- کودکانی هستند که ترجیح می دهند وقتی آشفته اند، مطلقا حرف نزنند. برای آنها حضور پدر و مادر به اندازه کافی تسلی بخش است.
- بعضی از کودکان اگر هنگامی که عواطف شدید خود را بازگو می کنند جواب سردی از والدین خود بشنوند، خشمگین می شوند.
- همچنین پاسخ والدین نباید شدتی بیش از آنچه که کودک احساس می کند، داشته باشد.
- کودکان دوست ندارند اسامی ای که خود را با آن می نامند، از طرف والدین مورد استفاده قرار گیرد.
به همیاری واداشتن کودک
مسأله یا آن چه را که می بینید توصیف کنید. «اون حوله ی تر روی رختخوابه».
اطلاعات بیشتری در اختیار کودکتان قرار دهید. «حوله داره لحاف منو خیس می کنه».
منظورتان را با یک کلمه بیان کنید. «حوله!».
در مورد احساساتتان صحبت کنید. «دوست ندارم توی رختخواب خیس بخوابم».
یادداشتی مثلا در بالای جارختی حمام بنویسید. «لطفا مرا به همان جایی که برداشته اید برگردانید تا بتوانم خشک شود. متشکرم! حوله ی شما!»
نظر شما چیست؟