روش هایی برای تشویق به استقلال
- بگذارید کودک مالک بدن خود باشد.
از کنار زدن مداوم موها، تکاندن خاک لباسش، تو زدن بلوزش توی دامن،… خودداری کنید. کودکان این وسواس بیش از حد را تجاوزی بر خلوت خود تلقی می کنند.
- خودتان را از جزئیات زندگی کودک دور نگه دارید.
بسیاری از کودکان به این نوع صحبت کردن با لحنی عصبانی واکنش می دهند. “چرا وقتی تکالیفت را انجام می نویسی دماغت را می چسبونی به کاغذ؟”، “راست بشین”، “موهاتو از جلوی صورتت بزن کنار”.
- هر چقدر کودک کم سن و سال باشد، درباره اش جلوی روی او با دیگران صحبت نکنید.
تصور کنید مادرتان به یکی از همسایه ها می گوید: “وقتی کلاس اول بود خواندن براش ناراحت کننده بود”، “به او اهمیت ندهید یک کمی خجالتی است.” وقتی کودکان می شنوند والدینشان درباره آن ها این گونه صحبت می کنند، خود را شیئی تحت تملک والدینشان می پندارند.
- بگذارید کودک خود پاسخ بدهد.
بارها و بارها در حضور کودکان از والدین چنین پرسش هایی شده است: امیر از مدرسه رفتن خوشش می آد؟ بچه کوچولو را دوست داره یا نه؟ نشانه واقعی احترام به استقلال کودک این است که به سؤال کننده در پاسخ بگوییم “امیر خودش به شما می گه. اون خودش می دونه”
- مواظب “نه” های زیادی باشید.
بارها پیش می آید که والدین مجبور می شوند با خواست های کودک مخالفت کنند. بعضی کودکان یک “نه” صریح را حمله ی مستقیم علیه استقلالشان تلقی می کنند. آنان جیغ و داد راه می اندازند، اوقات تلخی می کنند، بد و بیراه می گویند. پس چه باید کرد؟ آیا باید به تمام خواست های کودک پاسخ مثبت داد؟! البته که نه، بلکه با جانشین هایی، بدون مواجهه و برخورد، قاطع باشید.
چند جانشین برای “نه”
الف) اطلاعات را در اختیار کودک بگذارید. به جای گفتن نه، حقیقت را بگویید: “5 دقیقه دیگه شام می خوریم”. کودک با خود می گوید: “حدس می زنم که حالا نمی تونم برم”
ب) احساس کودک را بپذیرید. کودک: من نمی خوام حالا از باغ وحش برم خونه. مادر: “من می دونم اگه دست خودت بود مدت زیادی این جا می موندی”، در حالی که دستش را گرفتید و از باغ بیرون می برید ادامه می دهید: “ترک کردن جایی که آدم در اون جا بهش خوش می گذره خیلی سخته.”
- مشکل را توصیف کنید.
کودک: منو الان ببرید بیرون. مادر: “من دلم می خواد ولی سیم کش نیم ساعت دیگه می آد.”
- اگر امکان دارد “بله” را جانشین “نه” کنید.
کودک: می تونیم بریم زمین بازی؟ مادر: “البته درست بعد از این که نهار خوردیم.”
- برای فکر کردن کمی به خود وقت دهید.
کودک: می تونم خونه ی سارا بخوابم. مادر: “بذار در موردش فکر کنم.” این جمله کوتاه دو کار صورت می دهد، خواست شدید کودک را به کناری می راند. در ضمن پدر و مادر فرصتی برای فکر کردن می یابند.
پند و اندرز دادن به کودکان با استقلال آن ها مباینت دارد. بی درنگ بسیاری از آنان از در مخالفت در می آیند. وقتی بلافاصله به کودکان پند می دهید، آن ها احساس می کنند که احمقند.
به فرزندان کمک کنید تا به احساسات و افکار پیچیده خود نظمی بدهد.
مشکل را به صورت سؤال مجدد مطرح کنید. و بعد از طرح سؤال کاملا سکوت کنید.
- نکاتی ساده و مؤثر در مورد رفتار با کودکان (قسمت اول)
- نکاتی ساده و مؤثر در مورد رفتار با کودکان (قسمت دوم)
- نکاتی ساده و مؤثر در مورد رفتار با کودکان (قسمت سوم)
نظر شما چیست؟