چندی پیش یکی از دوستان و خوانندگان عزیز یاد بگیر دات کام در بخش دیدگاه های یکی از مقالات موفقیت که بنده نوشته بودم فرموده بودند: همه این قوانین و اصول برای ایران کاربرد ندارد و از ناکامی های خود در این زمینه سخن گفته بودند. که این دیدگاه زمینه ای شد برای نگارش این مقاله که تصمیم گرفتم در این زمینه تحقیقاتی هم انجام دهم و نتیجه آن را در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهم.
آیا پول مهمترین اصل موفقیت یک کسب و کار است؟
من در سال های اولیه ای که وارد بازار کار شدم به عنوان کسی که همیشه می خواسته برای خودش کار کند فکر می کردم مهمترین پیش نیاز شروع یک کسب و کار پول و سرمایه اولیه است. شاید بیش از ده سال گذشت تا متوجه شدم گیر اصلی کار پول و سرمایه نبود. صادقانه بگویم من هم مانند بسیاری از شکاف طبقاتی شاکی بودم و چقدر بیهوده با این افکار منفی انرژی خود را هدر میدادم، البته پول می تواند ابزار مناسبی باشد. می تواند شرط لازم باشد اما شرط کافی نیست. بدون سرمایه هم می توان شروع کرد، اما مهمتر از آن دانش و تجربه است که برای شما پولسازی می کند. هر چه در کار خود توانمندتر و ماهرتر شوید ثروتمندتر خواهید بود. من نمیگویم این راه ساده است این راه سخت و پر زحمتی است، زمانبر است و همچنین نیاز به صبر و استقامت بالا دارد مهم نیست چقدر باهوش هستید مهم نیست چقدر قدرت بدنی دارید، مهم این است که چقدر انسان با اراده و پر تلاشی هستید.
بد نیست چند مثال واقعی بیاوریم:
یونس ژائله (بنیانگذار شیرین عسل) بدون هیچگونه سرمایه اولیه، کار خود را از یک کارگاه کوچک شیرینیپزی شروع کرد و توانست برند شیرین عسل را به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد غذایی ایران تبدیل کند. شرکت او امروز در سطح بینالمللی فعالیت دارد.
علیاکبر رفوگران (بنیانگذار خودکار بیک در ایران) در خانوادهای فقیر متولد شد و در بازار تهران کار خود را آغاز کرد. با درک نیاز بازار، توانست برند “بیک” را به ایران بیاورد و بعدها تولید آن را در داخل کشور راهاندازی کند. همچنین برند “مداد سنا” را تأسیس کرد.
جان پل دجوریا مؤسس محصولات مراقبت از موی پل میچل، در ابتدا به عنوان راننده کامیون و نظافتچی کار میکرد. او ۷۰۰ دلار قرض کرد، شرکت خود را راهاندازی کرد و اکنون یکی از میلیاردرهای خودساخته است.
حسین ثابت بکتاش (کارآفرین و بنیانگذار هتلهای بزرگ در ایران و اروپا) در خانوادهای متوسط در مشهد متولد شد و کار خود را از یک شغل ساده آغاز کرد. بعدها، بدون حمایت دولتی، در صنعت گردشگری فعالیت کرد و توانست هتلهای زنجیرهای موفقی را تأسیس کند. هتل داریوش کیش یکی از پروژههای معروف اوست.
مدیرعامل سابق استارباکس هاوارد شولتز، در خانوادهای فقیر بزرگ شد. او با دیدگاه و رهبری قوی، استارباکس را از یک فروشگاه کوچک قهوه به یک زنجیره جهانی تبدیل کرد.
مؤسس واتساپ جان کوم، در دوران کودکی با فقر دستوپنجه نرم میکرد و حتی از کوپنهای غذایی که به فقرا داده می شد برای سیر کردن شکم خود استفاده میکرد. او با پشتکار و نوآوری، واتساپ را به یکی از محبوبترین اپلیکیشنهای پیامرسان در جهان تبدیل کرد.
مثال های فراوانی از این قبیل وجود دارند اما فکر کنید اکنون آن سرمایه را دارید آیا دانش لازم را هم در زمینه مورد نظر دارید؟ فرض کنید یک سرمایه دار حاضر شود روی طرح شما سرمایه گذاری نماید آیا طرح و تضمین شما می تواند او را قانع نماید؟ اگر شما این پول را بعد از 10 سال پس انداز بدست آورده بودید آنرا به کسی که دانش یا مهارتی ندارد می دادید؟
بدون سرمایه، با مسئولیت پذیری و تلاش بیشتر می توان شروع کرد ولی با پول و بدون تجربه می توان به راحتی همه چیز را از دست داد. چندی پیش یکی از دوستان از کاری صحبت می کرد که سالها آرزوی انجامش را داشت، مدتی شاگردی کرده بود و از درآمد ناچیزش هزینه دوره ها را پرداخت کرده بود. حال به مرحله ای رسیده بود که باید برای خودش کار می کرد وقتی از او می پرسیدی میگفت سرمایه ندارم، پشتیبان مالی ندارم اگر در این مرحله نتوانم موفق شوم و از این قبیل حرف ها … من به او قول دادم که اگر با تلاش و مسئولیت پذیری کار کند هر وقت نیاز داشت کمکش کنم ولی به دلیل خرید ملکی واقعا دستم خالی بود و می دانستم که نمی توانم کمک زیادی به او بکنم اما با توجه به تلاش و پشتکار و توانایی هایی که داشت می دانستم مشکل او فقط ترس از شکست است.
پس او را راهنمایی کردم تا مرحله به مرحله جلو برود. کم کم ابزار کار خرید. از او خواستم که فقط نیاز های حیاتی و مهم خود را بخرد و در مرحله اول تا می تواند از هزینه های اضافی و غیر ضروری بکاهد. برایش یک دوره شش ماهه برای آماده سازی و خرید لوازم کار قبل از شروع، تعیین کردم تا بعد از شش ماه با قدرت و آمادگی بالا شروع به کار کند. از او خواستم در این مدت با یک استادکار پر درآمد کار کند تا تفاوت کار آنها را با استاد کار معمولی مقایسه کند و مهارت هایش را باز هم تقویت کند.
بعد از گذشت دو ماه و نیم که با هم مرحله به مرحله پیش رفتیم در کمال شگفتی متوجه شدم محلی را اجاره و شروع به کار کرده است. متاسفانه با چند بد شانسی روبرو شد شروع کارش با ماه مبارک رمضان و کسادی بازار آنها مصادف شد و بعد از چند روز رقبا به بازرسی و بهداشت و اصناف خبر داده بودند که بدون مجوز شروع به کار کرده است و مجبور شد به دنبال مجوزها برود و هزینه های مربوطه را پرداخت کند.
در اوج ناامیدی سراغم آمد به او گفتم حداقل شش ماه باید صبر کنی. برایش روشن کردم که میزان درآمدش علاوه بر کیفیت کار، به زمانی که با مشتری می گذراند و تلاش می کند خواسته هایش را برآورده کند و نارضایتیش را برطرف کند بستگی دارد و او چنین کرد.
اواخر ماه رمضان اولین مشتری های خود را داشت. با هم در تماس بودیم و برایم با هیجان از خوشحالی مشتری می گفت که به او قول می دادند از این به بعد کارهایشان را برایش می برند. با این که خودم هم کمی ترسیده بودم نکند با مشکل مواجه شود و نتوانم کمکش کنم ولی کم کم مطمئن شدم که او راهش را پیدا کرده است و دیگر نیازی به من ندارد. در آخرین تماسی که بعد از مدت ها با هم داشتیم از من تشکر کرد که او را تشویق کردم برای خودش کار کند نمی گویم در مدت کوتاهی ثروتمند شد اما اکنون بسیار شادتر از گذشته است و می داند در راه رسیدن به پیشرفت قدم گذاشته است.
خوب کمی هم به راهکار ها بپردازیم و ببینیم چگونه می توان بدون سرمایه باز هم موفق شد زندگی خوبی داشت
آغاز یک کسب و کار جدید
در مرحله اول شما باید کاری را انتخاب کنید و به مهارت آموزی در این زمینه بپردازید. بسیاری افراد در همین اولین مرحله اشتباه می کنند. شما به یک شغل با پتانسیل درآمدزایی بالا نیاز دارد و مهارت و دانش کافی و البته شبکه ای از افراد که می توانند در این راه به شما کمک کنند (منظور کمک مالی نیست!)
در اولین قدم باید سه لیست بسازید که لیست سوم از دو لیست اول بدست می آید:
اولین لیست: مجموعه دانش و مهارت هایی است که شما در آن از بقیه بهتر هستید.
لیست دوم: مجموعه ای از افراد که می دانید می توانید از کمک فکری و عملی آنها استفاده کنید تا بتوانید کار خود را راه اندازی کنید و اولین مشتری های خود را بدست آورید. آنها اولین شبکه شما خواهند بود که می توانند به شما کمک کنند قدرت خود را چند برابر کنید. آنها همچون اهرمی قدرت شما را چند برابر خواهند کرد. اگر کسی باشید که به دیگران کمک می کند افراد زیادی هستند که حاضرند برای شما وقت بگذارند و شما را در این مسیر همراهی کنند.
لیست سوم: در این لیست با توجه به مهارت ها و توانایی ها و افرادی که در شبکه خود دارید می توانید به یک سری مشاغل برسید که فکر می کنید می توانید آنها را راه اندازی کنید. برای هر شغل دو ستون باز کنید و در هر ستون مزایا و معایب آن شغل را بنویسید. به عنوان مثال یک شغل ممکن است به سرمایه اولیه بالا نیاز داشته باشد می توانید آنرا در ستون معایب بنویسید یا شغلی دیگر پتانسیل درآمدزایی و رشد زیادی داشته باشد آن را می توانید در ستون مزایای آن بنویسید.
بگذارید مثالی در این زمینه بیاورم. چندی پیش یکی از خوانندگان محترم یاد بگیر دات کام پیامی فرستاده بود که من در شهری کوچک به فروش لوازم جانبی مشغول شده ام که هم دست زیاد است و هم درآمد کمی دارد! این دوست عزیز در اولین تجربه حرفه ای خود مرتکب دو اشتباه شده بود:
اول، انتخاب مکان و شهر مناسب است وقتی که قرار است در شهر خود کار جدیدی را شروع کنید ابتدا بسیار مهم است که کمی درباره بازار آن تحقیقاتی انجام دهید با افرادی که در این زمینه مشغول هستند صحبت کنید. از تالار های گفتمان استفاده کنید و ببینید کسانی که چنین تجربه ای داشته اند چه نظری دارند. البته ذکر یک نکته ضروری است کسی که بازار خوبی دارد ممکن است از ترس ظهور رقبای جدید و از دست رفتن بخشی از مشتریان، حقیقت را به شما نگوید. بهتر است در این گونه موارد از افرادی در شهرهای اطراف نیز پرس و جو کنید.
وقتی با افراد مختلف و فعالین بازار در زمینه ای صحبت می کنید گاه آنها ایده های جدیدی به شما می دهند که حتی ممکن است زمینه کاری بهتری پیدا کنید. چون آنها در بازار هستند و با افراد زیادی سرکار دارند تجربیاتی دارند که با هزینه های بسیار از عمر و داراییشان کسب کرده اند. و خبر خوب اینکه این پرسیدن رایگان است. متاسفانه بسیاری را دیده ام که همین کار راحت را انجام نمی دهند. حاضرند در شب تاریک وارد مکانی ناشناخته که پر از چاله است راه بروند ولی حاضر نیستند چراغی را که قبلا اختراع شده است با خود بردارند! این چراغ همان تجربه ای است که دیگران در طی سالیان بدست آورده اند.
به عنوان یک قانون نانوشته به شما می گویم اگر از 30 نفر فعال اقتصادی در زمینه ای در باره کاری جدید تحقیق نکرده اید هرگز وارد آن کار نشوید ولی توصیه من این است که از 100 نفر تحقیق کنید این تحقیق به شما حتی در خرید لوازم و ابزار یا تهیه کالایی که قرار است بفروشید کمک می کند. اگر در خود این همت را نمی بینید که این تحقیقات ساده را انجام دهید مطمئن باشید که در گرداندن کسب و کار با مشکلات بسیاری روبرو خواهید شد.
اگر شما کسی هستید که این کار را انجام می دهد این خبر خوبی برای شماست. چون اکثر مردم بدون فکر و تحقیقات کافی اقدام به راه اندازی کسب و کار می کنند. این یعنی شما از خیلی ها و حتی آنها که کار را شروع کرده اند جلوتر خواهید بود.
اشتباه دوم این دوست عزیزی که لوازم جانبی موبایل راه اندازی کرده بود عدم انتخاب کسب و کار مناسب یا نحوه اداره آن بود. ایشان با هدف ثروتمند شدن سراغ این کسب و کار رفته بودند در حالیکه در آن شهر کسان دیگری هم چنین شغلی داشته اند ولی از این راه ثروتمند نشده بودند. طبیعی است که وقتی در کسبی رونق نیست کسب درآمد از آن مشکل تر است، چه رسد به آنکه بخواهید از این روش ثروتمند شوید. اگر می خواهید ثروتمند شوید ببینید آیا این کار پتانسیل لازم را دارد!
هر چند من معتقدم با هر کسب و کاری می توان خوب زندگی کرد و درآمد مناسبی داشت یا حداقل از رقبای خود یک سر و گردن بالاتر بود. که برای این منظور شما باید یک ویژگی منحصر به فرد داشته باشید که رقبای شما به سادگی نتوانند به آن دست یابند. هر چند کیفیت کار و منصف بودن لازمه کار است اما این به تنهایی یک مزیت منحصر به فرد نیست که به راحتی دست نیافتنی باشد. به عنوان مثال شما ممکن است پایین ترین قیمت را ارائه کنید با این کار هم خودتان درآمد کافی نخواهید داشت و هم بازار رقبا را خراب خواهید کرد و کسی پیدا می شود که از شما هم ارزانتر بدهد و مشتری های شما به سادگی به سمت او خواهند رفت!
مزیت منحصر به فرد
خوب باید بگویم معمولا هر کسب و کاری یک مزیت منحصر به فرد دارد کافی است کمی روی روش کاری که انجام می دهد فکر کند. در 80 درصد مواقع کسب و کاری که سرپاست و هزینه های خود را درمی آورد مزیتی منحصر به فرد در خود دارد که احتمالا صاحب آن کسب و کار به آن توجه نکرده است.
برای پیدا کردن این مریت منحصر به فرد باید از دید منفعت مشتری به کار خود نگاه کنید ببینید چه منفعت یا ویژگی خاصی دارید که به سادگی به مشتری سود می رسند و انجام آن برای دیگران به سادگی قابل انجام نیست. با چند مثال موفق معروف در این زمینه می خواهم موضوع را روشنتر کنم.
شرکت پستی فدکس در آمریکای شمالی بسیار موفق و معروف است. آنها نمی گویند بسته های شما را با احترام حمل می کنیم، نمی گویند که بالاترین گارانتی را برای سالم رسیدن بسته پستی شما ارائه می دهیم و بسیاری از ادعاهایی که شرکت های رقیب به صورت مشترک ارائه می دهند. آنها یک ادعا دارند و خیلی خوب روی آن هم تضمین ارائه می دهند و به خوبی از پس آن بر می آیند.
آنها در کمترین زمان ممکن یک بسته پستی را از جنوب ایالات متحده به شمال کانادا ارسال می کنند. حتی نام یا برند آنها را هم دقت کنید به گونه ای خلاصه شده است که بیانگر این سرعت است. آنها قرار نیست همه بسته های پستی را حمل کنند و کسی که عجله دارد بدون تردید به سراغ آنها می رود.
فقط این شرکت پستی نیست که از عنصر زمان و خوش قولی بهره می گیرد و آن را ضمانت می کند یکی از موفقترین پیتزا فروش های دنیا شرکت پیتزای دومینو است آنها در ابتدا با همین ویژگی و با این شعار وارد بازار شدند:
پیتزای داغ و تازه در کمتر از نیم ساعت در خانه شماست یا اینکه کل پول شما همراه با پیتزا بازگردانده می شود!
آنها با همین شعار و تضمینی که زیرکانه به آن اضافه کردند – در حالیکه هیچ یک از رقبا چنین جراتی نداشتند! توانستند به موفقیت های بزرگی دست یابند و اخیرا کیفیت پیتزا های خود را هم ارتقا داده اند و روی شخصی سازی سلیقه مشتریان کار کرده اند تا آنها را برای یک عمر با خود داشته باشند.
شرکت Warby Parker یک شرکت کوچک با سرمایه ای ناچیز بود که به تولید عینک های با کیفیت با قیمتی منصفانه پرداخت آنها برای اینکه مزیتی منحصر به فرد ایجاد کنند واسطه ها را حذف کردند و عینک های خود را که طراحی خاصی هم داشت فقط به صورت آنلاین می فروختند به این ترتیب هیچ کس نمی توانست عینک های آنها را کپی کند و از برند آنها سوء استفاده کند آنها با حذف واسطه ها و ایجاد کمیابی و طراحی های منحصر به فرد و کیفیت بالا توانستند به موفقیت های بزرگی دست یابند.
دنیای کسب و کار امروز را بهتر بشناسیم.
بدون تعارف و اغراق در دنیای کسب و کار یا پیشرفت می کنید یا از بین می روید! این ربطی ندارد که در ایران باشید یا هر جای دیگر یا حتی در چه زمانی باشید. دنیای کسب و کار دنیای رقابت است. از امروز برای ماه ها و سال های آینده باید برنامه داشته باشید. شاید شما یکی از آن کسانی باشید که با ابتکار و دانش خود قدیمی ها را از دور خارج خواهد کرد.
دنیای کنونی دیگر حد و مرزهای گذشته را ندارد. به قول معروف دنیا کوچکتر شده است. امروزه شرکت های کوچک مبتکر در گوشه ای از جهان شرکت های بزرگ چند ملیتی را به لرزه در می آورند و به راحتی بازار آنها را مال خود می کنند. دنیای امروز دنیای نوآوری در کسب و کار است. دیگر روش های سنتی پاسخگو نیستند، رقابت شدیدتر شده، افراد هوشمند بیشتری وارد بازار شده اند. آنها که تیمی و طبق اصول پیش می روند به راحتی کسب و کار های قدیمی را پشت سر می گذارند.
این روز ها به کمک هوش مصنوعی و فراگیر شدن آن بیش از تصور ما فرصت های شغلی و حرفه ای ایجاد خواهد شد. اکنون هوش مصنوعی این قابلیت را دارد که به عنوان کارمند روی کامپیوتر شما نصب شده و شروع به کار کند. ساده ترین کاری که می تواند انجام دهد پاسخگویی به صورت چت بات است! می تواند برای شما ترجمه انجام دهد، متن ها و تیتر های تبلیغاتی بنویسد، فایل ها و اسناد شما را دسته بندی و تحلیل کند، نمودارها را تحلیل کند و پیش بینی های دقیقی با توجه به روند بازار به شما ارائه دهد، می تواند محصولات و خدمات مورد نیاز مشتریان را پیش بینی کند، می تواند رفتار مشتریان را تحلیل کند و به شما بگوید قفسه های خود را چگونه بچینید تا مشتریان بیشتر خرید کنند، حتی می توانید از آن در امنیت سایبری استفاده کنید، می توانید به کمک آن با هزینه های کمتر نرم افزار های جدید تولید کنید و به شرکت هایی که به آن نیاز دارند بفروشید و بسیاری کارهای دیگر که نه تنها با تخیل شما بلکه با توانایی ها و ایده هایی که هوش مصنوعی می تواند به شما بدهد محدود شده اید.
باید روی ابتکار و نوآوری در کنار سودآوری کار کنید. جاده اعتدال در کسب و کار از میان این دو می گذرد، که منجر به پیشرفت و سودآوری دایم خواهد شد.
سرمایه گذاری شما را ثروتمند خواهید کرد نه درآمد ماهیانه!
شما با درآمد ماهیانه خود میلیاردر نمی شوید بلکه با سرمایه گذاری است که می توانید به ثروتی هنگفت دست پیدا کنید. بسیاری گمان می کنند راه ثروتمندتر شدن این است که فقط درآمد بالایی داشته باشند اما حقیقت این است که هیچ کس از پس انداز کردن به ثروت هنگفتی دست نیافته است یا به اصطلاح میلیاردر نشده است. البته باید تلاش کنید تا همیشه درآمد شما رشد داشته باشد. اما با پس انداز کردن به عمر چند صد ساله نیاز دارید تا ثروتمند شوید!
به خصوص در بازار تورمی ایران برخی افراد سریعتر ثروتمند می شوند که سرمایه خود را به خوبی مدیریت می کنند چگونه؟ این اصول را رعایت می کنند:
- برای اعتبار و خوشنامی خود در بازار تلاش و هزینه می کنند به این ترتیب تامین کنندگان با شرایط بهتری کالا را به آنها می فروشند که از آن جمله شرایط پرداخت است. و با تورمی که ما داریم هر چقدر بتوانید با پول دیگران کار کنید زودتر ثروتمند می شوید.
- با بانک هایی کار می کنند که وام هایی با شرایط خوب به آنها پرداخت می کنند. وقتی در بازار فعال هستید یکی از دارایی های شما اعتبار بانکی است که از گردش مالی بدست می آید. بانک ها هوای فعالین اقتصادی دارند چون گردش مالی آنها برایشان سودآور است گردش مالی می تواند تبدیل به وام شود پس سعی کنید با بانکی کنید که تسهیلات بهتر و با شرایط بهتری به شما پرداخت می کند. با تورمی که ما داریم استفاده از این وام ها فرصتی بسیار پرسود برای فعالین اقتصادی است و به کمک آن محصولات یا ابزاری را می خرند که مشتریان خواهان آن هستند در این راستا هم از تورم و هم از سود عرف بازار بهره مند خواهند شد. نکته جالب توجه در این است که این افراد در دورانی که نرخ تورم کمتر است اقدام به سپرداه گذاری می کنند و قبل از شروع دوره جدید تورمی با توجه به نشانه هایی که وجود دارد اقدام به گرفتن وام و خرید می کنند. چرا که در شرایطی که شدت تورم بالاست بانک ها هم وام دادن دست سختگیر تر می شوند.
- این افراد شبکه ساز های قدرتمندی هستند چه در بین همکاران و دیگر فعالان اقتصادی و چه در برابر مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه و حتی غیر مشتریان به این ترتیب حتی در دوره کساد همیشه مشتری دارند و کسب و کار آنها به خوبی کار می کند. به عنوان مثال اگر دقت کرده باشید بسیار از مشاوران املاک با هم همکاری می کنند و درآمد را با هم تقسیم می کنند این درآمدی اضافه است که از یک همکاری استراتژیک بدست آمده است. یا برخی باشگاه ها کوپن های تخفیف یا یک ماه رایگان به فروشگاه های لوازم ورزشی می دهند تا به مشتریانشان بدهند. به این ترتیب افراد زیادی به باشگاه آنها می آیند و معمولا بیش از نیمی از این افراد در ماه های بعدی هم در آن باشگاه ماندگار خواهند شد و شهریه پرداخت خواهند کرد. می توان موارد و مثال های واقعی زیادی نام برد که از حوصله این بحث خارج است. اما آنچه می خواهم بگویم این است که وقتی به این شکل عمل می کنید باز هم گردش مالی شما بالا می رود و باز هم فرصت های جدید برای وام گرفتن و استفاده از اعتبار خود بدست می آورید و این چرخه همچنان ادامه دارد.
همه کار را خودتان انجام ندهید!
برای ثروتمند شدن در ایران یا هر جای دنیا چاره ای ندارید جز اینکه از نیروی دیگران استفاده کنید. باید توان مدیریتی و کاریزمای شخصیتی خود را ارتقا دهید. باید چون رهبری کسب و کار خود را بگردانید. اگر بخواهید همه کار را خودتان انجام دهید حاصل آن فرسودگی و پیری زود هنگام خواهد بود.
لازم نیست برای هر کاری یک نفر استخدام کنید می توانید از افراد اطراف خود شروع کنید. دانشجویان، نوجوانان حتی بازنشسته ها و خانم های خانه دار می توانند به صورت پاره وقت یه شما کمک کنند. یک کار که برای شما خسته کننده و حوصله سر بر است ممکن است برای یک نوجوان که عاشق فناوری است بسیار جالب باشد و اگر از این راه پولی هم بدست آورد بسیار خوشحال خواهد شد با شما همکاری کند. یا یک بازنشسته با تجربه در یک صنعت بزرگ که دانش خوبی هم داشته است می تواند یک مشاور عالی برای فعالیت در آن صنعت و به خصوص شبکه سازی شما باشد. این افراد می توانند به شما در فروش به شرکت های بزرگ یک کمک فوق العاده و ارزشمند باشند به خصوص که استخدام باز نشسته ها که نیاز به بیمه تامین اجتماعی ندارند کم هزینه تر هم هست و همچنین اطلاعاتی را که حاصل یک عمر کار آنهاست به راحتی می تواند وارد سازمان شما شود.
باید بیاموزید که برای کسانی که با شما کار می کنند موقعیت برد-برد ایجاد کنید. اگر چنین توانایی داشته باشید بدون شک از ثروتمندان روزگار خواهید بود.
از دیگر کارهایی که می توانید انجام دهید این است که با دیگر کسب و کار ها همکاری کنید اگر در کاری از شما بهتر هستند در سپردن آن به آنها شک نکنید می توانید مذاکراتی انجام دهید تا آنها هم کارهایی را که شما بهتر انجام می دهید به شما بسپارند به این ترتیب با هزینه ای به مراتب کمتر می توانید کارها را به خوبی مدیریت کنید و با کیفیت بهتر انجام دهید. به عنوان مثال کار حسابداری را می توانید به شرکت دیگری بسپارید و شما برایشان کار سئو یا بهینه سازی موتور های جستجو را انجام دهید.
روابط عمومی در کشور ما حرف اول و آخر را میزند.
بنده این را به شخصه تجربه کرده ام. شرکت های مختلفی با ما همکاری می کنند. ولی به جرات می توانم بگویم که بعضی از آنها به لطف توانایی بالا در روابط عمومی، تخفیف های فوق العاده دریافت می کنند! بیشتر این شرکت ها فقط واسطه هستند بدون سرمایه گذاری سنگین و بدون ریسک بالا درآمد هنگفتی دارند. مشتری را در اختیار دارند بازار را در اختیار خود گرفته اند و آن شرایط برد – برد را برای خود و مشتریان ایجاد کرده اند و واقعا در مقابل آنها مقاومت کردن کار ساده ای نیست. شما هم اگر می خواهید کسب و کار موفقی داشته باشید نه تنها باید توانایی های خود را در زمینه روابط عمومی تقویت کنید بلکه باید از افرادی با این قابلیت ها استفاده کنید.
لازمه اینکه بتوانید از روابط عمومی حداکثر استفاده را ببرید این است که دانش و مهارت های خود را در مذاکره و زبان بدن بالا ببرید تا بتوانید رفتار طرف مقابل پیش بینی و در مقابل به بهترین شکل عمل کنید و به هدف خود برسید.
حقایق بازار کار ایران را دریابید!
اگر قرار است در ایران کار کنید واضح است که باید قواعد و قوانین بازار را بیاموزید. بدانید از چه کسبی می توان پول بیشتری بدست آورد و ریسک هر بازار را بسنجید. بدانید کدام خدمات می توانند درآمدزا باشند و کدام کالاها از اقبال بیشتری بین مردم برخوردار باشند. با بروکراسی اداری با شغل مورد نظر خود آشنا شوید و قبل از انتخاب ببینید آیا از عهده آن بر خواهید آمد؟ آیا با روحیات شما سازگار است؟
چند سال قبل یکی از اقوام که فرهنگی بازنشسته بودند اقدام به خرید یک کارخانه کوچک کردند با این نیت که از تولید کسب روزی کرده و عده ای را صاحب شغل کرده باشند. اما در پیچ و خم مجوزها و راه اندازی کارخانه متاسفانه با کارمندانی مواجه شده بود که از او طلب رشوه کرده بودند که بنده خدا با تردید جدی مواجه شده بود یا باید تمام سرمایه خود را از دست می داد و بدهکار بانک میشد یا اینکه اعتقادات خود را زیر پا می گذاشت و متاسفانه در نهایت با سکته قلبی و مشکلات بعدی مواجه شد.
این حقیقتی است که در کشور ما کار تولیدی با مشقات فراوان مواجه است و تولیدکنندگان ما واقعا جهادگرانی، ارزشمند هستند. بنده هنوز هم اعتقاد دارم نان تولید را خوردن بزرگترین ارزش هاست اما قبل از اینکه وارد این بخش از بازار شوید باید توانایی های خود را ارزیابی کنید تا ببینید آیا می توانید در این مسیر تا انتها تاب بیاورید؟ آیا برای وارد بازار شدن نقطه شروع مناسبی را انتخاب کرده اید؟
قبل از اینکه هر کاری راه اندازی کنید باید مهارت های خود را در زمینه بازاریابی و فروش ارتقا دهید. و البته به صوت عملی به کار فروش بپردازید افراد بسیار از من درباره تولید یک محصول می پرسند و همیشه جواب من به آنها این جمله است:
اول محصول بقیه رو بفروش اگه در این بازار موفق شدی برو سراغ تولید!
حقیقت این است که این بسیاری به سمت تولید می روند ولی متاسفانه بعد از سرمایه گذاری های فراوان و بلند مدت و گیر کردن در کاری که فکر نمی کردند اینقدر مشقت دارد متوجه می شوند محصول آنها یا حریدار ندارد یا اگر دارد با آن قیمت و حجمی که فکر می کردند فروش ندارند!
موقعیت هایی که در اطراف شما هستند ببینید!
یک نکته بسیار مهم وجود دارد اگر بدنبال ثروت فراوان هستید نیازی نیست که دور دست ها را بگردید. موقعیت ها و فرصت ها در نزدیکی شما هستند.
بسیاری از مالکان زمین های الماس ملک خود را به قیمتی ارزان به معدنکاران فروخته اند چون فکر می کرده اند باید در جایی دور دست به دنبال ثروت و خوشبختی بگردند. بسیاری از مشکلات مردم اطراف ما می تواند یک بازار خوب باشد، کافیست راه حلی برای آن بیابید و آن مشکل را حل کنید. کافیست مهارتی بیاموزید تا دردی را تسکین دهید. چندی پیش مقاله ای در مورد اساس کار هیدرولیک فرمان ترجمه کردم و با انبوهی از پرسش های مردم مواجه شدم و در خلال این پرسش ها دریافتم تعمیرکاران خوب سیستم هیدرولیک فرمان در کشور ما بسیار کم هستند این یک فرصت برای جوانانی است که به خودرو علاقه دارند و به دنبال کسبی پر سود می گردند.
افراد زیادی به این روش کسب و کار های پر رونقی برای خود دست و پا کرده اند مانند آن مردی که توریست های خارجی را به روستای کویری خود می برد و در خانه های روستایی خود از آنها پذیرایی میکند. یا آن جوانی که با خرید نان برای منطقه ای اعیان نشین در تهران شرکتی برای خود دست و پا کرده است و از این راه چند نفر را هم استخدام کرده بدون سرمایه و از صفر شروع کرده است وقتی فرصتی را تشخیص می دهید کافیست روی آن کار کنید موقعیت ها چون پازلی که کم کم در برابر چشمان شما تکمیل می کنند. مهم این است که در بازار کار حضور داشته باشید و بدنبال فرصت ها بگردید. باید نیازها را ببینید و برای رفع آن به بهترین شکل ممکن اقدام کنید! برای شروع با سرمایه کم شروع کنید تا ارزش ایده خود را ارزیابی کنید و در صورت شکست توان بلند شدن داشته باشید. تا با رفع مشکل دفعه بعد بهتر و قویتر وارد میدان کارزار شوید. ولی فراموش نکنید شکست بخشی از فرایند موفقیت است. بزرگترین دشمن شما ناامیدی است. بعد از هر شکست قوی تر شده اید و به دانش حرفه ای شما افزوده شده است. هیچ کس نمی تواند آموزگاری بهتری از تجربه باشد.
خودآموز شوید
کسانی که تلاش می کنند یادبگیرند و مهارت های خود را افزایش دهند این توانایی را دارند که برای خود کسب و کار موفقی اداره کنند. هیچ معلمی بهتر از خودتان نیست روی توانایی های کلید و مهم خود کار کنید. آنها را برای بهترین شدن پرورش دهید. به مرحله ای می رسید که احساس می کنید نیاز به آموزش های پیشرفته تری دارید در این زمان باید بهترین اساتید را انتخاب کنید و در دوره های آنها شرکت کنید آنها که در مسیری که شما می خواهید بروید کفش پاره کرده اند و موفق شده اند. منظور من دوره های دانشگاهی نیست دوره های عملی و کاربردی است که یک فعال اقتصادی در زمینه کاری خود برگزار می کند. در این دوره ها فوت و فن هایی را می آموزید که شما را به مشتری می رساند. روش هایی را می آموزید که چگونه خرید کنید. چگونه از ابزار ها بهترین استفاده را ببرید. بهترین زمان برای شرکت در این دوره ها زمانی است که مدتی شاگردی کرده اید و متوجه شده اید بعضی اسرار را به شما نمی گویند. در این زمان بهترین استفاده را از کلاس ها و دوره های آموزشی کسب خواهید کرد.
فکر کنید شما کسی هستید که توانایی کشف و آموختن را دارد ترفند ها و اسرار جدیدی هم آموخته است و در آینده هم قرار نیست متوقف شوید متوجه می شوید که این آموزش ها چقدر ارزشمند هستند.
یکی از راهکارهای اینکه بهترین اساتید در هر زمینه را پیدا کنید این است که در گروه هایی که فعالین آن صنعت هستند عضو شوید متوجه می شوید چقدر دانش اطلاعات بین آنها رد و بدل می شود و یکی از این اطلاعات شناختن بهترین اساتید است.
علاوه بر اینکه باید در مورد کالا و خدمات که ارائه می دهید بیاموزید باید روی توانایی های بازاریابی و فروش هم کار کنید. این مهارت ها هستند که برای شما درآمد زایی خواهند کرد نه سرمایه میلیاردی!
سعی کنید حرفه ای باشید!
برای حرفه ای بودن تعاریف مختلف وجود دارد. اما به نظر من یکی از این تعاریف که در ترجمه مقاله ای به آن برخوردم از همه واقعی تر بود:
اگر توانایی فروش کالا و یا خدمات خود را داشته باشید، یک حرفه ای هستید.
شاید خود را یک هنرمند، مهندس، عطار، وکیل، آشپز، تعمیرکار یا …. بدانید اما در حقیقت اگر از آن پولی بدست نیاورید هیچکدام از آنها نیستید چون یک حرفه ای نیستید! باید از همان ابتدای حرفه آموزی یا تحصیل در هر رشته در کنار آن، مهارت فروشندگی یا حرفه ای بودن را نیز بیاموزید. یک فرق بزرگ موفق ها در برابر نوابغی که نمی توانند خیلی ثروتمند باشند همین است. آنها توانایی بازاریابی و فروش بالایی دارند. بدون این مهارت نمی توانید وارد دنیای حرفه ای ها شوید.
توصیه می کنم مقاله های کالای خود را به خودتان بفروشید؟! و جو جرارد بزرگترین فروشنده دنیا در کتاب رکورد های گینس را مطالعه کنید!
افکار منفی!
با تفکر منفی نه در ایران و نه در هیچ جای دیگر نمی توانید کسب و کاری موفق داشته باشید. برای میلیاردر شدن باید خود را آماده مبارزه با مشکلات کنید باید بدانید که شکست ها هستند که از شما انسانی توانمند و با تجربه می سازند و اگر در درون و باور خود دشمنی قوی داشته باشید قبل از مشکلات و سختی های راه این افکار منفی هستند که شما را از پای در خواهند آورد. با دید مثبت و باز می توانید قفل های مقابل خود را یک به یک بگشایید و از انجام آن لذت ببرید چون شما هستید که می توانید و دیگران آرزو دارند مانند شما باشند.
بزرگترین بازاریاب ها بیش از همگان، نه شنیده اند. بزرگترین فروشندگان از دستفروشی شروع کرده اند. چندی پیش می خواستم مصاحبه ای با یکی از تاجران بزرگ زعفران کشور برای وبسایت یاد بگیر دات کام ترتیب دهم از طریق یکی از دوستان ایشان سعی کردم ارتباط برقرار کنم اما به دلیل مشغله کاری نتوانستیم با ایشان تماس بگیریم. با دوست ایشان درباره روند موفقیتشان صحبت کردم که آیا سرمایه اولیه داشته اند و چگونه شروع کرده اند؟ پاسخ بسیار جالب بود که وقتی این سخنان را می شنیدم به یاد برایان تریسی استاد بزرگ موفقیت و بازاریابی افتادم. این تاجر مشهدی برای خرج خانه با مشکل مواجه بوده برای فروش خشکبار به هر دری می زده حتی او را با توهین از برخی فروشگاه ها بیرون می انداختند. ولی برخی رفتار بهتری داشتند آنها به او وعده شش ماه یا یکسال بعد را می دادند که آن موقع خرید خواهند کرد، اگر آن موقع بیاید شاید از او خرید کنند و او در حضور آنها تاریخ مورد نظر آدرس و شماره تلفنشان را یادداشت میکرد. ولی بسیاری از آنها حتی شش ماه بعد هم از او خرید نمی کردند. اما سماجت و تلاش او برای برقراری ارتباط نتیجه داد، سالها فروشندگی و دوره گرد بودن او را تبدیل به یکی از بزرگترین تجار ایران کرد.
آیا در ایران نمی توان موفق شد؟
راستش باید بگویم ایران یکی از بهترین کشورهای دنیا برای ثروتمند شدن است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته وقتی درآمد شما از مقداری بالاتر می رود مالیات سنگینی از شما دریافت می کنند و عملا سود شما خیلی افزایش نخواهد یافت. چندی پیش یکی از دوستان که در کار ساخت و ساز ساختمان بود به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا برای خود شرکتی ساختمانی تاسیس کرد و همین کار را ادامه داد. بعد از مدتی که به ایران بازگشت از او در مورد شرکت جدیدش در کانادا پرسیدم گفت بسیار کم سود است! با تعجب وقتی از او علت را جویا شدم متوجه شدم که در ایران از ساخت و ساز بیش از چهل درصد سود به جیب میزده است اما سود کنونی اش حتی به ده درصد هم نمی رسد!
در ایران انبوهی از نیروی انسانی جوان و دانشمند وجود دارند که نیاز به کار دارند و توقع زیادی هم ندارند. اگر این توانایی را دارید که یک تیم توانمند از همه توانایی های لازم را کنار هم جمع کنید و آنها را رهبری کنید، باید بگویم از موفق های آینده خواهید بود. در ایران پتانسیل بالایی برای کارهای خدماتی و تجاری وجود دارد. هر کمبودی که وجود دارد به دنبال رفع آن باشید هر کمکی که می توانید انجام دهید وقتی که توانایی حل مشکل دیگران را داشته باشید کسب درآمد خیلی مشکل نخواهد بود. هر کشوری را مردم آن می سازند مردم منظم و پرکار آلمانی چنین صنعت قدرتمندی دارند. به خود ایمان داشته باشید. هیچ چیز عوض نخواهد شد مگر اینکه خودتان آنرا تغییر دهید.
به هر حال هر کشور، استان یا شهری فرصت ها و تهدید های خود را دارد و موفق ها فرصت را می قاپند و تهدید را به فرصت تبدیل می کنند. اگر کمبود مواد غذایی سالم را یک تهدید بدانیم کسی که بتواند مواد غذایی سالم در اختیار مردم قرار دهد و اعتماد مشتری را جلب کند این تهدید را به فرصت تبدیل کرده است. نمونه آن روغن گیری های محلی هستند که مردم روغن آنها را به روغن های ساخته شده با مواد مصنوعی چون پالم ترجیح میدهند. همیشه به دنبال این باشید که ببینید چگونه می توانید مشکل مردم را حل کنید.
با امید، آینده را بسازید. هر مشکلی که دارید شما را قوی تر خواهد کرد نترسید و شروع کنید عزیزانم و بسیار خوشحال خواهم شد اگر مشکلات خود را در این مسیر با ما در میان بگذارید تا بتوانیم راه حلی نشان دهیم. توصیه می کنم از مقالات کسب و کار ما در وبسایت یاد بگیر دات کام غافل نشوید!
ارادتمند شما
علی یزدی مقدم
من 22 ساله ام و لیسانس هوافضا این رشته رو دوست دارم از آینده شغلی مناسب در ایران برخوردار نیست
به خودرو هم علاقه زیادی دارم که کار کنم و کنکور ارشد هم شرکت کردم اما جایی که میخواستم نشد و الان سرباز هستم
به کسب و کاری که خودم راه بندازم علاقه زیادی دارم یعنی کاملا دوست دارم که اینگونه باشه الان که سرباز شدم میفهمم چه اشتباهی بود که تابستون ها به یادگیری علایقم نرفتم تا از ان کسب درامد کنم و حسرت گذشته همیشه همراهم خواهد ماند… تا الن میتوانستم در کاری مستر باشم و بعدا وقتی که روی اموزش میذارم رو به کار احتصاص میدادم
ممنون از مقاله خوبتون مفید بود ولی حیف که دیر است….
با سلام رضای عزیز شما هنوز در آغاز راه هستید اکنون که در خدمت سربازی هستید می توانید به مطالعه در زمینه مورد علاقه خود بپردازید و برای رفع کمبود های مورد نیاز پس از خدمت سربازی برنامه ریزی کنید چگونه در 22 سالگی برای شما دیر است در حالیکه خالق کی. اف. سی. پس از بازنشستگی شروع به کار کرد و بر روی قوی ترین مهارت خود کار کرد او بیش از هزار پاسخ نه شنید ولی ناامید نشد.
من به شما قول می دهم با این عشق و علاقه می توانید از موفقترین ها باشید خود را برای 10 سال آینده آماده کنید و برای 10 سال بعد برنامه ریزی کنید شما همانی خواهید شد که اکنون می خواهید و برای آن تلاش می کنید!