فرانک بوزو نویسنده و مشاور می گوید:
از آنجایی که هزینه های تربیت و بزرگ کردن فرزندان روز به روز بیشتر می شود، تک فرزندی در میان خانواده های آمریکایی و دیگر کشور های توسعه یافته هر روز بیشتر شده، به طوری که تقریبا 18درصد خانواده های آمریکایی تنها یک فرزند دارند، و این آمار طی سی سل گذشته دو برابر شده است.
این بدان معناست که بچه های این نسل از لذت ها و چالش های بزرگ شدن، شرایطی را تجربه می کنند که جان هاجمن بازیگر طنز پرداز، ان را ” باشگاه فوق العا ده هوشمند، خودشیفته و خیلی خجالتی” می نامد.
من خود به عنوان یک تک فرزند، 30 مورد را گرد آوری کردم که میدانم در رابطه با تنها بودن و تک فرزند بودن کاملا صحیح هستند.
یک: ویژگی های همه ما مطابق با کلیشه های شایع در تک فرزندی نیست
همه ما پیش از این شنیده ایم که تک فرزندان، کودکانی لوس و خرابکار هستند. خب، پس می شود گفت که همین الان دنیا پر است از آدم های مثل شما” انسان هایی نرمال”! و شما هیچ وقت نمی بینید که ما از این جملات شاکی باشیم. هیچ کس به خودی خود کامل و بی نقص نیست.
دو: از ناسازگاری ها و کشمکش ها دوری می کنیم
ما با خواهر و برادری بزرگ نشدیم که او را آزار داده و یا مورد آزارش قرار بگیریم و طبیعتا از کشمکش و دعوا بیزار هستیم.
سه: از کتاب خواندن و مطالعه کردن خسته نمی شویم (خر خوان هستیم)
از آنجایی که در خانه و خانواده، ما همبازی نداریم، لازم است تا راه های دیگری برای پر کردن زمان خود پیدا کرده و آدم هایی را خود به خانه و خانواده اضافه کنیم، حتی اگر خیالی باشند.
چهار: دوست داریم با خانواده های پر جمعیت بیرون برویم
درست همانطور که رفتن به روستا برای یک فرد شهری ماجرایی هیجان انگیز و جدید است، برای تک فرزندان هم تماشای پویایی و انرژی درونی خانواده های پر جمعیت، جالب است.
پنج: تمایل داریم با دوستانمان صمیمی تر باشیم
ما با دوستانمان درست مثل خواهر و بردارهایی رفتار می کنیم که هیچ وقت نداشته ایم. ما از آشنایان همیشگی خود راضی نبوده و آن دست افرادی را در کنار خود می خواهیم که با آنها دائما تلفنی در ارتباط بوده و ساعت ها با هم گرم گفتگو شویم.
شش: تنهایی ما را اذیت نمی کند
تا حال کسی را دیده اید که تنهایی به رستوران و یا سینما برود؟ احتمالا آنها در آن لحظات در حال سپری کردن اوقات خوشی هستند، چرا که هر آنچه می خواهند بخورند را سفارش داده و هر آنچه را که باب سلیقه آنهاست، تماشا می کنند. تک فرزندان کاملا از تنهایی لذت برده و با تنهایی مشکلی ندارند.
هفت: دوست داریم همیشه در پس زمینه زندگی مان افرادی باشند
همچنان که بزرگ می شدم، یکی از علاقه مندی هایم دعوت کردن عده ای به خانه ام بود به طوری که پس از آمدن آنها خود به اتاق دیگری می رفتم و مشغول مطالعه و یا نوشتن می شدم. شاید این رفتارم ضد اجتماعی به نظر برسد، با این وجود من از این که همیشه عده ای در پس زمینه زندگیم باشند و اینکه نیازی نباشد مستقیما با آنها ارتباط داشته باشم لذت می بردم.
هشت: بیشتر از سن خود می فهمیم
از آنجایی که تعاملات ما بیرون از مدرسه بیشتر با افراد بزرگسال است، ما کمی زودتر از سایر همسالان خود بزرگ شده و مثل بزرگ ترها رفتار می کنیم.
نه: دقیقا می دانیم چرا تک فرزند هستیم
والدین هر تک فرزندی بالاخره به او توضیح می دهند که چرا او تنها فرزند آنهاست و خواهر برادری ندارد. در مورد من، داستان این بود که من در دوران سالخوردگی والدینم به دنیا آمدم که البته این امری ناخواسته هم بوده. تمام حرف های والدینم اینطور بود که گویی از من عذر خواهی می کردند که خیلی ناشیانه بود.
ده: دوستانی خیالی داریم
در واقع، دوستان خیالی ما هم دوستانی خیالی دارند. ما با این دوستان خیالی داستان ها و ماجراهای خوبی داشته و اوقات خوشی را با آنها می گذرانیم.
یازده: در محافل، زیاد خون گرم و زود جوش نیستیم
ما به تنهایی بزرگ شده و کمتر با فرد دیگری در تعامل بوده، از همین رو، در جمع کمی گوشه گیر خواهیم بود.
دوازده: معمولا دوست نداریم خود صاحب فرزند شویم
ما خاطره ای از خواهر و برادرانی که با آنها بزرگ شده باشیم نداریم، و همین باعث می شود ذاتا تمایلی به بازسازی آن ایام و خاطرات نداشته باشیم چرا که وجود ندارند.
سیزده: کمی حساس هستیم
ما در زندگی اغلب محدود نشده و دائما هر آنچه می خواستیم، داشته ایم. هیچ گاه در ما آن احساسات سنگدلانه و قوی لازم برای زندگی در این دنیای بی رحم شکل نگرفته و از همین روی، همیشه تا حدودی حساس و زودرنج هستیم.
چهارده: معمولا چیزی را پرت نمی کنیم و دعوا نمی کنیم
اما اغلب دوست داریم بدانیم که کتک کاری و دعوا چه حسی دارد و چگونه است.
پانزده: دیگران به صورت ناخوداگاه فکر می کنند ما انسان هایی مرموز هستیم
وقتی کسی به ما می گوید که تک فرزند هستیم، درست مثل این است که بگوید تو دین دیگری داری و یا مثل ما نیستی، مطمئنا با گفتن چنین جملاتی شما واکنش های مختلفی از تکان دادن سر به معنای شگفتی گرفته تا تنفر را در پاسخ دریافت خواهید کرد.
شانزده: معمولا هیچ چیز را با دیگران سهیم نمی شویم
هر چیزی که من دارم، به خودم تعلق دارد همان طور که غذای ما، غذای خودمان است. ما این طور بزرگ نشدیم که وسایل خود را با دیگران شریک شویم و البته که این ویژگی چندان هم خوب نیست.
هفده: بیشتر جذب تک فرزندان می شویم
سه تا از بهترین و صمیمی ترین دوستان من هم درست مثل خودم تک فرزند هستند. جمع ما درست مثل یک کلوپ خصوصی است.
هجده: فکر میکنیم خود فردی عادی هستیم
وقتی به آن سه دوست تک فرزند خود بیشتر دقت می کنم، به شدت حس می کنم که آنها بیشتر از من ویژگی های تک فرزندان را دارند.
نوزده: افکاری وسواسی داریم
در نبود مزاحمت ها و حواس پرتی هایی که خواهر و برادر ها برای شما به وجود می آورند، ما دوست داریم غرق در سرگرمی های خود شویم.
بیست: همیشه به دنبال خشنود سازی والدینمان هستیم
این میل حتی تا بزرگسالی هم ادامه پیدا می کند. بشدت حس میکنیم لازم است باعث افتخار والدین شویم، بیشتر به این دلیل که ما در تمام سال هایی که شخصیتمان شکل گرفت، تنها نگرانی های والدینمان بوده ایم.
بیست و یک: عاشق توجه و مرکز توجه بودن هستیم
ما طوری بزرگ شدیم که هیچ گاه برای جلب توجه مجبور نبودیم بجنگیم. حتی شاید طی گذر سالیان کمی هم بیشتر از نیاز به ما توجه شده است. ما عادت داریم در تعاملات اجتماعی در صدر توجه بوده و علاقه به امر چیزی نیست که بتوانیم به راحتی دست از آن بکشیم.
بیست و دو: با خود حرف می زنیم
گاهی حتی مکالماتمان با خود کاملا سرگرم کننده و جالب توجه هستند.
بیست و سه: ما والدینی غیر قابل تحمل داریم
این مشکل والدین ما نیست. آنها هم مثل بقیه والدین هستند، پس این طبیعی است که کمی سخت گیر باشند.
بیست و چهار: اینکه هیچ وقت خاله یا عمو و یا … نمی شویم ما را ناراحت می کند
حتی اگر ما در چنین شرایطی ازدواج کنیم باز هم هیچ گاه خواهر زاده و یا برادر زاده ای نخواهیم داشت.
بیست و پنج: ما همبازی های خوبی برای دیگران نیستیم
تک فرزندان معمولا نمی توانند هم تیمی های خوبی باشند، چرا که در کودکی و اطراف خود چنین گروه هایی نداشته و همیشه تنها بوده اند.
بیست و شش: معمولا قادر نیستیم کودکی خود را به خوبی به یاد بیاوریم
ما از کودکی خود چیز زیادی به یاد نمی آوریم. چرا که هیچ کسی را نداریم که از او بپرسیم این خاطرات بزرگ نمایی شده که در سرمان وجود دارد، واقعا اتفاق افتاده یا نه.
بیست و هفت: ما همیشه وانمود می کنیم که خواهر و برادرانی بزرگ تر از خود داریم
من یک خواهر هجده – نوزده ساله داشتم که دانشجوی رشته جهانگردی بود. موهایی قرمز و یک ماشین خیالی داشت. برای این تصوراتم هیچ نظری ندارم.
بیست و هشت: روحیه رقابت طلبی نداریم
ما معمولا آرزو های سخت و دشواری نداریم، همان آرزوهایی که دیگران داشته و سعی می کنند تا اتفاقات معمولی را به گونه ای تغییر داده تا تبدیل به فرصت هایی برای رقابت شوند. من را به اشتباه قضاوت نکنید، من هم مثل همه برنده شدن را دوست دارم، فقط فعالیت های غیر رقابتی را برای پیروزی ترجیح می دهم.
بیست و نه: برای والدین خود پول زیادی ذخیره کرده ایم
تربیت کودکان مستلزم صرف هزینه بسیاری است، در واقع طبق آمارها هزینه کلی تربیت و پرورش هر فرزند بالغ بر 250000دلار می باشد،این مبلغ شامل میانگین هزینه های یک کودک تا 18 سالگی است.
سی: ما هم مثل بقیه هستیم
لازم نیست دائم به تک فرزند بودن ما اشاره کنید! ما روی این جمله حساس هستیم.
ترجمه: آتنا هوایی
واقعا عالی بود من یک تکفرزند17ساله هستم دقیقا همه چیز درست بود
با سلام و درود واقعا مقاله خوبی نوشتید خسته نباشید حرف دل همه ما تک فرزند ها رو زدین ولی بعضی از مورد ها اشکال داشت مثل اینکه ما تک فرزند ها با تنهایی لذت میبریم کاملا اشتباهه چون من خودم تک فرزند هستم با تشکر
بهضی هاشون واقعی نبودن . من تک فرزندم و واقعا تنهایی داره یک جوری من رو آزار می ده . دوست داشتم وقتی پدر و مادرم می رن سر کار توی خونه تنها نبودم ، تنهایی فیلم نمی دیدم و تنهایی با خودم بازی نمی کردم دوست داشتم یه خواهر بزرگتر و یه برادر کوچکتر داشتم ولی دیگه تا اخر عمرم تنها می مونم . چون دیگه شدنی نیست .